#خاطره...💌
🍃📝بادمـــــ😅ـــجان کبابی
موقعی که داشت میرفت، پدرش یک اسکناس صد دلاری داد. خیلی ذوق کرد😊😊😊 آن را بوسید و در جیبش گذاشت. وقتی در سوریه بود آن را خرج نکرد. تا این که در بازار حلب یک گونی بادمجان خرید😳😳😳
آنها را بین همرزمانش تقسیم کرد تا هرکس هرچه دلش خواست با آن غذایی درست کند، خودش بادمجان کبابی درست کرد.
این کارش تعجببرانگیز بود، چون به شدت از بادمجان متنفر😒😒😒 بود و به هیچ عنوان به غذایی که در آن بادمجان بود لب نمیزد.
#نقل_شده_از_مادر_بزرگوار_شهید
🌸خـــاطـــرات ابـــووصـــال
╔══•🍃
@shahid_dehghan
╚══•🍃
💠 هر ملتی که هنر شهادت را یاد گرفت، برای همیشه سربلند است.
#امام_خامنه_ای
📸شهدای تازه تفحص شده در ضریح شهدای گمنام
#معراج_شهدا_اهواز
🍃💜| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
بسم رب الشهید🌷 سلام و عرض ادب به همراهان شهید🌸 ثبت نام دوره هشتم از هدیه شهید محمدرضا دهقان شروع شد
🔻 #تـــوجـه
عزیزان ظرفیت ثبت نام تکمیل شده لطفا واسه ثبت نام پیام ندید که ما شرمنده شما نشیم!
عـیـد مَـنـ بـه لبخنـدِ لبٺ ڪوڪـ شُــده اسـت...
#شهیدمحمدرضادهقانامیری🌸
#برادرشهیدم 💜
🕊※•﴾ @shahid_dehghan ﴿•※🕊
دستم نمیـرسد
ڪه بچینم تو را ولی...
بالا بلندِ من...
تو ڪمی قد خمیده کن...
🌷شهید سید مصطفی موسوی
🌷شهید محمدرضا دهقان امیری
@shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
دستم نمیـرسد ڪه بچینم تو را ولی... بالا بلندِ من... تو ڪمی قد خمیده کن... 🌷شهید سید مصطفی موسوی 🌷شه
💠هو البصیر💠
بعدِ رفتنت
مُدام زمزمه ای دَرِ گوشم می پیچه...
[رفتـن و ما مـوندیم...]
یادته؟!
اون شب حالِ خوشـی نداشتم
سعی میڪردم جلوت به روی خودم نیارم
اما نشد...
برات مداحـی مهدی سلحشور رو فرسـتادم
گفتی به به! حاج مهدی سلحشور.خیلی قشـنگه!
باهم میخوندیم:
●رفـتن و ما مـوندیم●
●عمـریه جامـوندیم●
●ڪی میره از یادم ڪوچِ قافله ها●
●خدا این روسـیاهو●
●به رفیقـاش برسون...●
اما غافل از اینکه...
هیچی بگذریم...
#جا_موندیم
🔺نقل از دوست #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🔸رفتی و از رفتنت خاطر پریشانم هنوز
شعله ای می سوزد از هجر تو برجانم هنوز🔸
@shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
•┄═━❝🏴❞━═┄•
@shahid_dehghan
•┄═━❝🏴❞━═┄•
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃🗓| #تقویم_شهدایے تقویم سال ۹۸ مزین به تصویر #شهید_محمدرضا_دهقان 🍃🗓| @shahid_dehghan
4_5798683222330050163.JPG
8.04M
🍃🗓| #تقویم_شهدایے
فایل اصلی تقویم سال ۹۸ برای چاپ
مزین به تصویر #شهید_محمدرضا_دهقان
🍃🗓| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃🗓| #تقویم_شهدایے تقویم سال ۹۸ مزین به تصویر #شهید_محمدرضا_دهقان 🍃🗓| @shahid_dehghan
1_52010794.jpg
14.66M
🍃🗓| #تقویم_شهدایے
فایل اصلی تقویم سال ۹۸ برای چاپ
مزین به تصویر #شهید_محمدرضا_دهقان
🍃🗓| @shahid_dehghan
💠اخلاص💠
🌹روایت خواهر شهید محمدرضا دهقان🌹
محمد یک صفت خیلی بارز داشت و آن این بود که خیلی #خالص کار می کرد.
یعنی واقعا کارهایش را طوری انجام می داد که غیر آن کسی که باید، هیچکس دیگری نمی دید.
🔹وقتی می خواست دستگیری کند و کمک کند، یک جوری انجام می داد که من که خواهرش بودم هم بعدها متوجه می شدم .🔹
چند ماهی یک جایی کار می کرد، اما با گذشت سه ماه هنوز حقوقی نگرفته بود.
به محمد گفتیم برو حقوقت را بگیر، در جواب گفت:
" نه، صاحب کارم زن و بچه دار است، اگر داشت می داد، لابد مشکلی دارد که نتوانسته بدهد."
آخر هم نرفت بگیرد با اینکه برای موتورش خودش دنبال تهیه پول بود. تا اینکه بعد از مراسم تدفین صاحب کارش آمد و تسویه کرد.
🌹 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌹
@shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
•┄═━❝🏴❞━═┄•
@shahid_dehghan
•┄═━❝🏴❞━═┄•
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
| @shahid_dehghan
💠هو الشهید💠
📝 سه روایت از "تسبیح"
🔸راوی اول:
اکثرا دوست داشت تسبیح دستش باشد و از بازی کردن با آن لذت می برد... معمولا هم تسبیح های خوب را از دیگران می گرفت😂، فقط سه بار از کلکسیون اتاق من تسبیح برداشت.😅
برای آخرین تولدش هم به محمدرضا تسبیح هدیه دادم...
معمولا سوئیچ موتورش را به تسبیح وصل می کرد؛ سوئیچ که روی موتور بود، تسبیح هم دور دستش...
می گفت: "به خاطر اینکه وقتی پلیس سوئیچ رو در میاره نتونه ببردش"😅
🔹راوی دوم:
شبی که محمدرضا و مسعود و احمد و سید مصطفی شهید شدند، وقتی رفتیم بالا سر محمدرضا...😭
بعد از اینکه پیکرهای مطهرشان را به ماشین منتقل کردیم؛ قرار شد برگردیم عقب و یک جابجایی انجام بدهیم که کنسل شد.
یکی از بچه ها سوئیچ موتورش را از روی زمین برداشت، می خواستیم ببینیم موتورش کدام است.
همه گیج بودیم، متوجه نمی شدیم چی به چی است😔
با اینکه سوئیچ به موتور نمی خورد اما می دانستیم این سوئیچ موتور تریل محمدرضاست؛ چون یک تسبیح سبز رنگ به آن آویزان بود...
یکی از بچه ها سوئیچ و تسبیح آویزان به آن را برد بالا؛ شب بود ولی دیدیم...😢
🔸راوی سوم:
فردای آن اتفاق به مقرمان برگشتیم. یکی از دوستانی که رفته بود بیمارستان برای کارهای خودش، تعریف می کرد:
به بیمارستان که رسیدم و متوجه شدند از رزمنده های یگان فاتحین هستم، اطلاع دادند که دو نفر از بچه هایمان شهید شدند و برای شناسایی به محلی بروم که پیکر آن دو شهید بزرگوار بود. مسعود عسکری و احمد اعطایی را شناسایی کردم...
چون دو ساعت قبل از عملیات آنها یک عملیات دیگری هم داشتیم، در جریان نبودم؛ گفتم: "کی این اتفاق افتاده؟..."
حالم بدتر شده بود و داشتم برمی گشتم که مجددا گفتند: "صبر کن دو شهید دیگر هم هست..."
خیلی منقلب شدم، گفتم: "مگه چه خبر شده؟! چهار شهید؟!!"
وقتی برای شناسایی رفتم، یک سوئیچ نشانم دادند که به یک تسبیح سبز رنگ آویزان بود؛ همان جا گفتم: "این محمدرضا دهقان امیریه😭"
آخر هم عامل شناسایی اش شد همان سوئیچ همراه با تسبیحش...
🔺نقل از دوستان و همرزمان شهید محمدرضا دهقان امیری
📿| @shahid_dehghan