التماسمه حرم حرم 😭 با عنایت حسین حسین😭

✨﷽✨ #تلنگرانہ🍃 پدر میگفت: ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ!!! ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺸﻪ ﭼﮏ ﻧﻮﯾﺲ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺖ!!! ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻫﺎﺵ، ﻧﯿﺸﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ؛ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﻣﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﺳﺒﺰ ﻣﯿﺪﻥ... ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﺷﻮﻧﻪ ... 📿ﭘﺪﺭﻡ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ ﺯﻟـﯿـﺨـﺎ ﺯﯾﺎﺩﻩ ، ﺗﻮ " ﯾـﻮﺳـﻒ "ﺑﺎﺵ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻢ ﺳﯿﺦ ﺷﺪ ﺯﺑﻮﻧﻢ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻣﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﻡ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻫﻢ ﺣﻖ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺯﻟـﯿـﺨـﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻫﺴﺖ؛ ﺍﻭﻥ ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ " ﯾـﻮﺳـﻒ " ﺑﺎﺷﻢ. 📢 تو زندگیت مرد باش... نامرد زیاده ....💠•| #چـــــادُرَم ارثیه مـــــادَرَم زَهرا

🔉 #بشنوید ❤️عشق به شهادت با آدم چه می‌کند؟ #کلیپ_صوتی

دعا کنید قسمت بشه ، امسال بریم :)

پیشنهاد دانلود #حجاب

⭕️به نظرتون این لحظات رو چند فروختن و رفتن؟! لعنت خدا بر کسانی که زخم زبان میزنند شهید مدافع حرم محمدتقی سالخورده

واقعااین لحظه چند؟💔😭😭

این #حسن کیست که #حسین عاشق اوست💚🌱 #جانم‌حسین #نَحنُ‌عُشآقُ‌الحَسَن #دوشنبه‌های‌امام‌حسنۍ

♥️ دلگیر نباش، دلت ڪہ گیࢪ باشد رها نمۍ شوے! یادت باشد ازاد بودن ، شࢪط شهادت است ...🍂🍁 #شهید_زندگی_ڪن✨

جـامـاندیـم💔

شرح دل:)))))

این کلام زشتیست کلام زیبایی نیست که میگویند کار سپاه چه فایده ای به سفره ی مردم دارد . یعنی کم مونده از دست پاسدارا و سرشون دیگه کله پاچه درست بشه سر سفره گذاشته بشه مگر ما گوسفندیم که رزق رو محصور معده ببینیم و امنیت و ایمان رو رزق ندونیم انتهای امال بعضی معده است انتها معده باشد سخن آنها هم از همان انتها تبخیر میشود . بی نهایت را در معده فقط میبینند معده ی معاویه هم بی نهایت طلب بود و سیر نمیشد . اهل گناه رئیس جمهوری( روحانی ) آوردند که سفره هارا کوچک کرد . گوسفندان را برادران روحانی و جهانگیری و .. بدزدند فحشش را به علی ع بدهند . راه رشد مثل راه گوسفند نیست که علف بخوریم و فربه بشیم راه قربانی شدن برای الف قامت یار است . دلت را علی ع نبرده بود باشد هر گوسفند دزدی ، دلت را میبرد البته دلت را نمیبرد معده ات را می برد به راه بی نهایت معده که معاویه در انتهایش نشسته . 🎞⃟🍇 کپی حلال #ألّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّدٍوآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم‌ ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─ ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─

صبر کن صبر کن دو دیقه اینو بخون مطمعنم پشیمون نمیشی به کانال چادری ها خوش اومدید 😍 یعنی این کانال فقط مخصوص چادری هاست ؟😞🤔 نه عزیزم این کانال یه دنیای دخترونه است پر از چیزای خوب و قشنگ تو این کانال اونواع مختلفی از پروفایل 🍩 والیپر 👒 اسلایم 🐼 طنز 🤣 آموزشی 😀 ایده 🌈 آشپزی 🎂 حدیث از امامان 🍀 نهج البلاغه 💚 کلیپ های زیبا 😎 کلیپ های اسمی درخواستی 😌 فونت اسم 😉 معرفی شهدا 🤓 و کلی چیزهای قشنگ دیگه میزاریم🤩 حالا بکوب روی لینک بهت قول میدم پشیمون نمیشی😍😍 https://eitaa.com/idjbkco فقط بیا یه سری به کانالمون بزن اگه بد بود لف بده😊🍀

- صدپسردرخون‌بغلتد؛گم‌نگردددخترۍ:) #وداع‌باشھیده‌فاطمہ‌اسدی..! #اولین‌بانویِ‌تفحص‌شده..💔

- مآ دَر .. وماهرچه‌میکشیم‌ازبخشِ‌دوم‌است:) توهم‌دخترِهمون‌مادری..💔 روضه‌‌ی‌مجسمِ‌همون‌مادر ..! - به‌‌این‌آخرام‌یه‌نگاه‌بندازبعدبرو:)

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت168 - زهراخانم ؛ زهرابانو ؛ زهراجان صدای سیدجانم بود... که با ناله صدا می کرد. چشم که باز کردم چشمان مشتاقش همراه لبخندی دلنشین را دیدم. - سلام - سلام خانم ؛ اینجا چه کار می کنی؟ بدون جواب دادن سریع بلند شدم و دست روی پیشانی اش گذاشتم! - خدا را شکر تب ندارید! خیالم که راحت شد سر جایم روی زمین نشستم و نگاهم را به صورت خسته اش دادم - آمدم مسجد نبودی! با نرگس اینجا مزاحم شدم. - مزاحم کیه؟ تو صاحب خانه ای! دیدم با اینکه موفق نبود ولی تلاش می کرد نگاهش را بگیرد. - سید جان چیزی شده؟ چرا همه جا را نگاه می کنی جز من؟ کمی دست ؛ دست کرد و در آخر با همان صدای آرام و تب دار گفت: - زهراجان گیره را به موهایت بزن! دل من دیگر تاب این را ندارد! خجالت کشیدم به دنبال گیره ام می گشتم که به دستم داد و گفت: - نمی دانم بعدها چه طور با نبودنت زندگی کنم! گیره را گرفتم ؛ به موهایم زدم و روسری ام را مرتب کردم از این که تا این حد دلتنگ من بود روی پا بند نبودم. دلم می خواست کمی سر به سرش بگذارم همان طور که نگاهش می کردم گفتم: - سید جان بعد من یعنی کی؟ اخم کرد ؛ رو از من گرفت ؛ هیچ نگفت... - من که قرار هست صد سال عمر کنم در ضمن زودتر خوب شوید که من مهریه ام را تمام و کمال می خواهم. گردنش را جوری چرخاند که جا خوردم روی تخت نیم خیز شد و نالان گفت: پس تو هم می خواهی صیغه را باطل کنیم؟ 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸