فقط اینجایی با نیت باش..! تو این محفل شفای مریضتو بخواه.! فاطمه دست رد به سینت نمیزنه..! من مطمئنم
فاطمه زینبو رو پاهاش میزاره..!) اخه این وصیت هاییی که زهرامیخواد بکنه واسه دختر سه ساله اش نیست..) "بگم واسه کیه؟..!
+زینبم مادر..! بخواب..! بخوای که وصیت های مادرو نشنوی..!🥀
خواهری که میگی حرفای دلمو نمیتونم به کسی بگم.! خواهری که میگی در به در شدم..! داغ برادر دیدم..! ببخش منو..! 🥀💔
نکنه تو این محفل دست خالی بری ها..! تو امشب شفای مریضتو بخواه.!) "
اهای تویی که میگی روم نمیشه به کسی رو بزنم..! امشب پناه بیار به خود مادر..!
امشب بگو زهرا..! اخه به هرکسی حرف دلمو بزنم خوشحالی میکنه.. 🥀
اگر دکترا مریضمو جواب کنن چه خاکی به سرم بریزم..! 💔
سادات و سید ها..! امشب این همه عضو کانال دارن واسه مادرتون گریه میکنن.! 🥺امشب از زهرا بخواه.! مطمینم مادر دست رد به سینت. نمیزنن.! 😭💔
ان شاءالله هیچ وقت یتیم تو خونت بزرگ نکنی..! 😭مخصوصا اگر دختر باشه..! 💔🥺اخه دخترا بابایی ان..! شب که میشه دختر بهونه ی بابا میکنه💔
هنوز روضه ام شروع نشده ها..! اخه امشب میخوام اول نیت کنی..! امشب سفره هست بین مادر و دختر 🥀🖤
+زینب جانم مادر. صبر کن..! راه درازی رو در پیش داری مادر..!
بعد از من داغ بابات علی رو میبینی صبر کن مادر..!
داغ حسنو میبینی صبرکن..! داغ حسینو میبینی مادر طاقت بیارــ🥀🥀🥺
زینبم طعنه ی زنان میشنوی صبر کن..!) "
زینب مادر اخر بمیرم تازیانه میخوری زینب..!) 🖤😭
زینب جانم پاشو مادر..! برو و این صدونقچه را باز کن..!💔
یعنی چی میخواد بگه مادر به دخترش..!
+زینبم تو این جعبه دندان پیمبر است..! نگاه کن زینبم به جعبه دیگر..! 💔🥺
یه وقت میبینی زهرا جواب میده: اخ زینبم در درونش حجت حسین است..!
همون حجتی که رو قیامت شفاعت میکنه مادر..! 🕊💔
دوباره مادر میگه: زینبم جعبه دیگر رو بردار مادر.!
دوباره زینب سوالشو میپرسه..!
اخه دختر ۴،۵ ساله چی میدونه..! 🥺
+زینبم تو این جعبه انگشتر سلیمانه..! اخه علی اکبرم با این انگشتر آب میخوره زینب..! 😭
+زینب جانم روز عاشورا حسین باید انگشتر رو به دستش کنه..! 😭
طاقت داری بگم؟؟
زینب یه کفن بر میداره و میگه این ماله کیه؟؟
+زینبم مادر این از منه اخه امشب شب اخره منه مادر..!
کفن دیگه رو بده به حسن..! اخه قراره حسن باباتو کفن پوش کنه مادر
یه کفن دیگه هست بده به حسین..! اخع حسین برادرش حسن رو کفن میکنه🥺🥀
طاقت داری. بگم؟؟ فهمیدی روضمو؟؟
اگر اشم از گونه هات جاری شد ظهور مولا رو یادت نره..! شفای مریضتو بخواه 🥺
زینب یه پیزاهن سفید پیدا میکنه..!
زینب خوشحاله که قراره پیش مرگ حسینش بشه..! 🥺💔اخ بمیرم من..! میدونی زینب همش تو آغوش حسینش میخوابید😭