هدایت شده از مهدی پورعسکری|خوشنویسی
21.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای عصای پیری من...
#تخته_نویسی
در جمع فرزندانش میفرمود:
حسن و حسین چشمان من هستند،
و محمدحنیفه بازوی من است؛
اما تو #عباس....
عباس را به سمت چپ سینهاش فشار داد؛
به طوری که عباس
صدای قلب پدر را شنید،
و چشمانش را بست...
محمدحنیفه آرام خندید،
و نزدیک گوش حسین گفت:
معلوم شد که
عباس هم قلب امیرالمومنین است...
| برادرمنتویی،داوودامیریان
@shahid_dehghanamiri