9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حداقلیترین کاری که برای احیای عید غدیر میتونیم بکنیم اینه که این کلیپ از استاد پناهیان را با تمام توان انتشار بدیم تا به دست همه برسه
#اطعام_غدیر را فراموش نکنید
💌| @shahid_dehghanamiri
ابتدای ازدواجمان وضع مالی مناسبی نداشتیم . اما همه تلاش پدر بچه ها این بود که رزقی که به خانه می آید حلال باشد👌، زیرا اعتقاد داشت رزق حلال روی عاقبت بچه ها تاثیر می گذارد . همیشه به من می گفت : تربیت بچه ها باید اهل بیتی باشد🍃 . سر سال خمسی مان که می شد به من می گفت : حساب کن چه در خانه داریم تا خمسشان را بدهیم . کارگری و رانندگی می کرد 🚗
یک روز آقا مهدی را تو داروخانه اتفاقی دیدم ، عرض کردم شما اینجا کارهای بسیار مهمی در دست داشتی که همه این کارها خدمت به انقلاب و باعث خشنودی دل حضرت آقاست☺️ ، اگر میشود شما نرو و این کارها رو به سرانجام برسون، آقا مهدی با یه خنده ی پر معنا گفت : حاجی این سفره ی شهادت هم مثل سفره ای که در ایام دفاع مقدس پهن بود ، جمع میشه و حسرتش برامون میمونه😔 ، میرم به تکلیفم عمل کنم . شاید سر این سفره خداوند متعال شهادت را نصیبم کنه🕊
شهید مدافع حرم مهدی نوروزی🌹
#شیر_سامرا
💌| @shahid_dehghanamiri
وَما صاحِبُکُم بِمَجنونٍ
وهمنشین شما [محمّد] دیوانه نیست.
سوره تکویر |22
💌| @shahid_dehghanamiri
خستگے نداشت. مے گفت؛
من حاضرم تو ڪوہ با همہ تون
مسابقہ بذارم، هر ڪدوم خستہ شدين،
بعدے ادامہ بدہ...
اينقدر بدن آمادہ اے داشت ڪہ تو
جبهہ گذاشتنش بيسيم چے.
بيسيم چیِ شهيد پور احمد...
اصلاً دنبال شناختہ شدن و شهرت نبود.
بہ اين اصل خيلے اعتقاد داشت ڪہ
اگہ واقعاً ڪارے رو براے خود خدا بڪنے،
خودش عزيزت مے ڪنہ...
آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا
عڪس شهادتش اينطور معروف بشہ.
🌷شهید امیر حاج امینی🌷
یاد شهید با صلوات
💌| @shahid_dehghanamiri
🌹شهید احمد کاظمی
📝گـفت: آقای امينـی جـايگاه من تـوی سـپاه چيـه؟
سـئوال عجـيب و غـريبی بود!
ولی ميدانستم بدون حـكمت نيست.
گفتـم: شما فـرماندهی نـيروی هـوايی سپاه هستين سـردار.
به صـندلیاش اشـاره كرد.
گـفت: آقای امينی، شـما ممكنه هيچ وقـت به اين موقـعيتی كه مـن الآن دارم، نرسـی؛ ولی مـن كه رسيـدم، به شما ميگـم كه اين جا خـبری نيست!
آن وقـتها محل خـدمت من،
لشكر هشـت نجف اشـرف بود.
با نيروهـای سـرباز زياد سر و كـار داشـتم.
سردار گفـت: اگر توی پادگـانت،
دو تا سـرباز رو نمـازخـون و قرآن خون كـردی، اين بـرات میمـونه؛ از اين پسـتها و درجـهها چـيزی در نمـیآد!
🌹 #شهید_احمد_کاظمی
🌹 #یاد_شهدا_باصلوات
💌| @shahid_dehghanamiri
💫🍃عشــق با "ع" شروع نمی شود!!!
با "تـــو" شروع می شود ..
و تا ابدیت ادامه خواهد داشت...
اصلا" ای کاش عشــق سر به سر ما نمی گذاشت!!!
💌| @shahid_dehghanamiri
💠 #امامخامنهایحفظهالله :
آن توطئههای نرمی که همه از آن حرف میزنند، #فلج_کردن_نسل_جوان است؛ سرگرم کردنش به شهوات، سرگرم کردنش به کارهای بیهوده، بازیهای کامپیوتری و ...، مبتلا کردنش به مواد مخدر، ناامید کردن؛ اینها فلج کردن نسل جوان است.
💌| @shahid_dehghanamiri
برگشتم به حاج سعید گفتم:آخه من چطور این بدن اربا اربا رو شناسایی کنم😞؟خیلی به هم ریختم.😔
رفتم سمت آن داعشی👹. یک متر رفت عقب و اسلحه اش را کشید طرفم ،سرش داد زدم:شما مگه مسلمون نیستید😤؟
به کاور اشاره کردم که مگه او مسلمون نبود؟پس سرش کو؟چرا این بلارو سرش آوردید؟😭😭
حاج سعید تندتند حرف هایم را ترجمه می کرد. آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده♂و باید از کسانی که اورا برده اند (القائم) بپرسید. فهمیدم می خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد.دوباره فریاد زدم که کجای اسلام می گویداسیرتان را اینطور شکنجه کنید😤؟نماینده داعش گفت:
تقصیر خودش بوده. پرسیدم:به چه جرمی؟
بریده بریده جواب می داد و حاج سعید ترجمه می کرد:
از بس حرصمون رو در آورد😤،نه اطلاعاتی به ما داد،نه اظهار پشیمونی کرد😑،نه التماس کرد!تقصیر خودش بود...!
#شهید_محسن_حججی🌹
💌| @shahid_dehghanamiri
#هرشب_معرفےیک_شهید
🌷شهید مدافع حرم مهدی صابری🌷
نام: میرزا مهدی صابری
نام پدر: غلام رضا(روحانی)
ولادت: 1368/1/14 (مشهد)
شهادت: 1393/12/14 (سوریه/تل قرین)
وضعیت تاهل: مجرد
نام جهادی: غلامحسین
اخرین مقام: فرمانده گردان علی اڪبر(ع) از لشگر فاطمیون
نحوه شهادت:
شهید "میرزا مهدی" "علی اکبر" گونه جنگ شدیدی را آغاز میکند دشمن که عقبنشینی کرده و تنها راه چاره را انداختن خمپاره میداند که در این بین ترکش خمپاره مهدی را زخمی میکند؛ بچه های "فاطمیون" در صحنه نبرد بودند که دیدند "میرزا مهدی" خودش را با تن مجروح به آنها رساند.
تا نگاه فرمانده به "میرزا مهدی" می افتد؛ می بیند لبهایش از شدت تشنگی خشک شده و دریغ از یک قطره آب برای آرام شدن او؛ میگوید: "مهدی جان" شما دیگر برگرد عقب بچهها هستند و شما هم زخمی شدهاید، خون زیادی از شما رفته و توان شما را گرفته است .
مهدی با حالتی مظلومانه می گوید: "نـــــه" برگشتن من در این شرایط سخت، "عین نامردی" است، فرمانده اش که میبیند زیر بار نمیرود نگاهش را برگرداند، که یک دفعه دید یکی از بچهها فریاد کشید "مهدی، مهدی" را زدند
تا نگاه "فرمانده" مجددا به مهدی افتاد دید؛ مهدی با صورت به زمین خورد سه گلوله همزمان سینه و پهلو و گردن مهدی را درید و خون فواره زد.
ایام فاطمیه بود و سالگرد شهادت "حضرت زهرا(س)" که مهدی مهمان مادر شد، شهید "میرزامهدی" در فاطمیه زهرایی شد؛جوان برومندی که عاشق حضرت علی اکبر علیه السلام بود و با لب تشنه به "علی اکبر لیلا" پیوست و به آرزوی دیرینش رسید.
سن شهادت: ۲۵(اولین فرزند خانواده)
علاقه: حضرت علی اڪبر(ع)
قسمتی از وصیتنامه شهید:
چقدر خوب میشد سر در بدنم نداشته باشم. چقدر جالب و رؤیایی و زیباست وقتی ارباب میآیند بالای سرم. تن ِ تکهتکهام برایشان آشنا باشد و با دیدن شباهتهای بدن من و شهزاده علی اکبر(ع) کمی از آن غم و غصه بدن ارباً ارباً تسلی پیدا کند. خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
بابا، مامان، سرتان را جلوی ارباب و بیبی لیلا بالا بگیرید. هزار تا مثل من نه که کل دنیا فدای یک نگاه ارباب به گل روی آقا علیاکبر(ع). اینجوری تازه کمی شما شبیه اهل بیت(ع) شدید همهتان. برایتان از خدا اجر جزیل و صبر جمیل میخواهم. یاعلی اکبر(ع).. سلام من را به همه آشنا و همسایهها برسانید
#یادش_باصلوات
(معرفی از ما تحقیقات بیشتر از شما
ڪپی برای تمام گروه ها و کانال ها ازاد است)
💌| @shahid_dehghanamiri