eitaa logo
به یاد شهید دهقان
431 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
تو وصیتنامش فقط با پدر و مادر و خواهرش حرف زده و اخرشم یه بوس آبدار براشون نوشته بود ، اینجورے👇 بوووووس پدر و مادر عزیزم😘😘 بووووس خواهرای گلم😘😘 💌| @shahid_dehghanamiri
هر ڪس برایِ خویـش ، پناهی گزیده ‌است ما در پناهِ قائم آل محمدیم ... 💌| @shahid_dehghanamiri
🔴 سخنان_رهبری عزیز را گوش می داد و پیگیری می کرد❗️ پرینتشان را می گرفت و زیر سخنان ایشان خط می کشید📝. اگر به اینترنت دسترسی نداشت، روزنامه می خرید. می نشست و با دقت مطالعه می کرد. بین مطالب چاپ شده در روزنامه ها مقایسه می کرد و می گفت این روزنامه سخنان حضرت آقا را حذف کرده😞 و یا فلان روزنامه همه فرمایشات را کامل چاپ کرده است.👌 📕نقل از مادر شهید محمدرضا دهقان ! 💌| @shahid_dehghanamiri
📖 عاشقانه‌های شهید زین‌الدین و همسرشان برای رسیدن به خدا ... آقا مهدی گاهی ڪه یڪ حدیث یا یڪ جمله‌ی‌ زیبا پیدا می‌ڪرد ، با ماژیڪ می‌نوشت روی ڪاغذ و می‌زد به دیوار . بعد در موردش با همدیگه حرف می‌زدیم ، هر ڪدام هر چه فهمیده بودیم ، می‌گفتیم . اینجوری آن جمله هم روی دیوار جلویِ چشممان می‌ماند و هم توی ذهنمان ماندگار می‌شد ... 📚 ڪتاب آقا مهدی ، ص۶۷ 💌| @shahid_dehghanamiri
تـو که ؛ آهسته می‌خوانی قنوت گریه هایت را میان ربنای سبز دستانت دعــایــم کــن . . . 💌| @shahid_dehghanamiri
✨بیت المال سید مجتبی از من خواسته بود که یک مبحث رایانه ای💻 رو یادش بدهم. رایانه شخصی ام را اوردم حوزه بسیج و رفتیم توی اتاق🚪 سید و سرگرم کار اموزش شدیم. لازم بود که سید،برخی نکات را📝 یادداشت کند. از روی میزش یک برگ کاغذ چرک نویس و خودکار🖊 برداشتم و دادم دستش و گفتم🗣: "سید جان! حالا اینایی رو که میگم یادداشت📝 کن"! سید نگاهی👀 به برگه و خودکار 🖊انداخت و نگاهی هم به من و آرام لبخند☺ زد. گفتم:"چرا نگاه میکنی برادر! دِ بنویس خُب! خودکار و کاغذ را توی دستش✍ تکان داد و گفت:" آقا! اینا بیت الماله! نه برا استفاده شخصی. سید مجتبی ابولقاسمی🌹 💌| @shahid_dehghanamiri
😍 خدا شوخی هایش را خرید 🕊 2⃣دو سال قبل از شهادت محمدرضا که هنوز آموزشهای🚔 نظامی شروع نشده بود سر مزار شهید جهان‌آرا بودیم و محمدرضا عادت داشت روی مزار شهدا را با 🌹گل تزئین کند. در همین حین من در حال 🎥فیلم‌برداری از محمدرضا بودم. به من گفت این 🎞فیلم‌ها را بعد از شهادتم🎬 پخش‌کن. من هم مثل همیشه شروع به😂 خندیدن کردم و به او گفتم «حالا کو تا شهادت⁉️ یک چیزی بگو اندازه‌ات باشه». در همین حین به او گفتم «حالا قرار است کجا شهید بشی؟»، گفت «دمشق»❤️، گفتم «تو بروی دمشق دمشق کجا میره؟ یک چیزی بگو واقعا بشه». گفت «اگر دمشق نشد حلب شهید می‌شوم».💓همان موقع این 🗣صحبت‌ها به نظرم شوخی آمد الان وقتی به شوخی‌های محمدرضا نگاه می‌کنم می‌بینم یا می‌دانسته و این حرف‌ها را می‌زده و یا خدا شوخی‌هایش را خریده است.❣💝 به نقل از خواهر💫 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🌈 #راهی_که_شهدا_رفتند🕊 💌| @shahid_dehghanamiri
🔴مثل شهدا باشیم ... 🌷رو غیبت خیلی حساس بود... اگه کسی جلوش غیبتِ شخصی که میشناختُ می‌کرد، سعی داشت از اون فرد(غیبت شونده) دفاع کنه؛ اگه هم طرف غیبت رو ادامه میداد،بلند صلوات می‌فرستاد؛ اگه بازم ادامه پیدا میکرد بلندتر صلوات می‌فرستاد تا غیبت کننده از کارش خجالت بکشه... 🌷شهید مدافع حرم حاج رضا فرزانه یاد شهید با صلوات🌺 💌| @shahid_dehghanamiri
مغناطیس شهدا قلب‌های پاڪ را به سمت خودش جذب می‌ڪند . 💌| @shahid_dehghanamiri
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند😔 قاب عکس توست اما شیشه ی عمر من است♥️ 🌷شهید جاویدالأثر محمد ذوالفقاری🌷 هدیه به روح پاک و مطهر شهدا 💌| @shahid_dehghanamiri
🔸شیخ رجبعلی خیاط(ره) : 🌸امام زمان(علیه السلام) دنبال رفیق می‌گرده,👌 خوب شو؛ خودش میاد و پیدات می‌کنـــــــــه☺️❤️ #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج @Emame_zamanam
📎شهدا با معرفت هستند 🔹حسن کار را راه می‌انداخت😇. از صبح تا شب برنامه‌هاش يک چيز بود، آن هم خدمت به . همه بچه‌ها می‌گفتند: «حسن آخر معرفت😍 هست». همه را می‌خنداند. همه به یک طریقی شده بودند. يک روز که می‌خواستيم غذا🍝 به دست بچه‌ها برسانيم با راه افتاديم. 🔸 وسط راه حسن و کردم. يک لحظه خيلى ترسيدم😰. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج برگشتم به حسن گفتم خيلى بى‌معرفتى. 😢خيلى ناراحت شد. گفتم من را رها کردى. گفت نمی‌دانستم که راه و بلد نيستى.❌ 🔹تا شب نزد، حتى شب🌙 شام هم نخورد. وقت خواب آمد کنارم و گفت ديگه به من نگو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم😔. هر چى می‌خواهى بگى ، ولى به من بى معرفت نگو.🚫 🔸با این حرف ، من گراى او را پيدا کردم.💟 بعد از هر وقت کارش داشتم بهش متوسل می‌شدم 👌و می‌گفتم اگر جواب من را ندهى خيلى . خيلى جاها به کمکم آمد. خيلى داداش حسنو دوست دارم.💕 با اينکه ٢٢ روز بیشتر با هم ، اما انگار که ٢٢ سال📆 با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه کنارم حسش ♥️مى‌کنم. ✍ به روایت شهید مصطفی صدرزاده 🌷 💌| @shahid_dehghanamiri