تو وصیتنامش فقط با پدر و مادر و خواهرش حرف زده و اخرشم یه بوس آبدار براشون نوشته بود ، اینجورے👇
بوووووس پدر و مادر عزیزم😘😘
بووووس خواهرای گلم😘😘
#شهیدعماربهمنی
#یادش_باصلوات
💌| @shahid_dehghanamiri
#امام_زمانم
هر ڪس
برایِ خویـش ،
پناهی گزیده است
ما در پناهِ قائم آل محمدیم ...
#اللهم_عجل_لوليک_الفرج
💌| @shahid_dehghanamiri
🔴 سخنان_رهبری عزیز را گوش می داد و پیگیری می کرد❗️
پرینتشان را می گرفت و زیر سخنان ایشان خط می کشید📝.
اگر به اینترنت دسترسی نداشت، روزنامه می خرید.
می نشست و با دقت مطالعه می کرد. بین مطالب چاپ شده در روزنامه ها مقایسه می کرد و می گفت این روزنامه سخنان حضرت آقا را حذف کرده😞 و یا فلان روزنامه همه فرمایشات را کامل چاپ کرده است.👌
📕نقل از مادر شهید محمدرضا دهقان
#شهداولایتمداربودند!
💌| @shahid_dehghanamiri
📖 #کتاب_بخونیم
عاشقانههای شهید زینالدین و همسرشان برای رسیدن به خدا ...
آقا مهدی گاهی ڪه یڪ حدیث یا یڪ جملهی زیبا پیدا میڪرد ، با ماژیڪ مینوشت روی ڪاغذ و میزد به دیوار . بعد در موردش با همدیگه حرف میزدیم ، هر ڪدام هر چه فهمیده بودیم ، میگفتیم . اینجوری آن جمله هم روی دیوار جلویِ چشممان میماند و هم توی ذهنمان ماندگار میشد ...
#شهید_مهدی_زین_الدین
📚 ڪتاب آقا مهدی ، ص۶۷
💌| @shahid_dehghanamiri
تـو که ؛
آهسته میخوانی
قنوت گریه هایت را
میان ربنای سبز دستانت
دعــایــم کــن . . .
💌| @shahid_dehghanamiri
✨بیت المال
سید مجتبی از من خواسته بود که یک مبحث رایانه ای💻 رو یادش بدهم.
رایانه شخصی ام را اوردم حوزه بسیج و رفتیم توی اتاق🚪 سید و سرگرم کار اموزش شدیم.
لازم بود که سید،برخی نکات را📝 یادداشت کند.
از روی میزش یک برگ کاغذ چرک نویس و خودکار🖊 برداشتم و دادم دستش و گفتم🗣: "سید جان! حالا اینایی رو که میگم یادداشت📝 کن"!
سید نگاهی👀 به برگه و خودکار 🖊انداخت و نگاهی هم به من و آرام لبخند☺ زد.
گفتم:"چرا نگاه میکنی برادر! دِ بنویس خُب!
خودکار و کاغذ را توی دستش✍ تکان داد و گفت:" آقا! اینا بیت الماله! نه برا استفاده شخصی.
#شهید_مدافع_حرم سید مجتبی ابولقاسمی🌹
💌| @shahid_dehghanamiri
😍 خدا شوخی هایش را خرید 🕊
2⃣دو سال قبل از شهادت محمدرضا که هنوز آموزشهای🚔 نظامی شروع نشده بود سر مزار شهید جهانآرا بودیم و محمدرضا عادت داشت روی مزار شهدا را با 🌹گل تزئین کند. در همین حین من در حال 🎥فیلمبرداری از محمدرضا بودم. به من گفت این 🎞فیلمها را بعد از شهادتم🎬 پخشکن. من هم مثل همیشه شروع به😂 خندیدن کردم و به او گفتم «حالا کو تا شهادت⁉️ یک چیزی بگو اندازهات باشه». در همین حین به او گفتم «حالا قرار است کجا شهید بشی؟»، گفت «دمشق»❤️، گفتم «تو بروی دمشق دمشق کجا میره؟ یک چیزی بگو واقعا بشه». گفت «اگر دمشق نشد حلب شهید میشوم».💓همان موقع این 🗣صحبتها به نظرم شوخی آمد الان وقتی به شوخیهای محمدرضا نگاه میکنم میبینم یا میدانسته و این حرفها را میزده و یا خدا شوخیهایش را خریده است.❣💝
به نقل از خواهر💫 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🌈
#راهی_که_شهدا_رفتند🕊
💌| @shahid_dehghanamiri
🔴مثل شهدا باشیم ...
🌷رو غیبت خیلی حساس بود...
اگه کسی جلوش غیبتِ شخصی که میشناختُ میکرد، سعی داشت از اون فرد(غیبت شونده) دفاع کنه؛
اگه هم طرف غیبت رو ادامه میداد،بلند صلوات میفرستاد؛ اگه بازم ادامه پیدا میکرد بلندتر صلوات میفرستاد تا غیبت کننده از کارش خجالت بکشه...
🌷شهید مدافع حرم حاج رضا فرزانه
یاد شهید با صلوات🌺
💌| @shahid_dehghanamiri
مغناطیس شهدا
قلبهای پاڪ را
به سمت خودش
جذب میڪند .
#شهید_محمد_تقی_سالخورده
💌| @shahid_dehghanamiri
بوسه بر عکست زنم
ترسم که قابش بشکند😔
قاب عکس توست
اما شیشه ی عمر من است♥️
🌷شهید جاویدالأثر محمد ذوالفقاری🌷
هدیه به روح پاک و مطهر شهدا #صلوات
💌| @shahid_dehghanamiri
#رسـم_خـوبان
📎شهدا با معرفت هستند
🔹حسن کار #همه را راه میانداخت😇. از صبح تا شب برنامههاش يک چيز بود، آن هم خدمت به #رزمندگان. همه بچهها میگفتند: «حسن آخر معرفت😍 هست». همه را میخنداند. همه به یک طریقی #عاشقش شده بودند. يک روز که میخواستيم غذا🍝 به دست بچهها برسانيم با #موتور راه افتاديم.
🔸 وسط راه حسن و #گم کردم. يک لحظه خيلى ترسيدم😰. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج #ناراحتى برگشتم به حسن گفتم خيلى بىمعرفتى. 😢خيلى ناراحت شد. گفتم من را #تنها رها کردى. گفت نمیدانستم که راه و بلد نيستى.❌
🔹تا شب #حرفى نزد، حتى شب🌙 شام هم نخورد. وقت خواب آمد کنارم و گفت ديگه به من #بىمعرفت نگو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم😔. هر چى میخواهى بگى #بگو، ولى به من بى معرفت نگو.🚫
🔸با این حرف #حسن، من گراى او را پيدا کردم.💟 بعد از #شهادتش هر وقت کارش داشتم بهش متوسل میشدم 👌و میگفتم اگر جواب من را ندهى خيلى #بىمعرفتى. خيلى جاها به کمکم آمد. خيلى داداش حسنو دوست دارم.💕 با اينکه ٢٢ روز بیشتر با هم #نبوديم، اما انگار که ٢٢ سال📆 با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه کنارم حسش ♥️مىکنم.
✍ به روایت شهید مصطفی صدرزاده
#شهید_حسن_قاسمیدانا🌷
💌| @shahid_dehghanamiri