به خاطر مسأله ای یه نامهٔ تند به سید نوشتم که یعنی من از گروه رفتم.
حالم خیلی بد و حسابی شاکی بودم.
وقتی اومدم خونه و چشم روی هم گذاشتم حضرت زهرا (س) رو به خواب دیدم و شروع کردم گلایه از مجله.
بی بی (س) فرمود: به بچه من چیکار داری؟
من دوباره از حوزه و سید نالیدم،
اما باز بی بی (س) فرمودند: با بچه من چیکار داری؟
سومین بار که حضرت زهرا (س) این جمله رو فرمودند، از خواب پریدم...
یه نامه از سید به دستم رسید که نوشته بود: یوسف جان! دوستت دارم. هر جا می خوای بری، برو...
ولی بدان برا من پارتی بازی شده و اجدادم هوام رو دارن.
منبع: کتاب همسفر خورشید 💚
#شهید_سید_مرتضی_آوینی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
میخوای گناهات مثل برگ درخت بریزه؟ 😉
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
🌼صدای اذان را که میشنید، دست از کار میکشید؛ وضو میگرفت و بااخلاص در درگاه خدایش نماز میخواند. نماز خواندنش دیدنی بود؛ تا به حال کسی را با این حال و خلوص ندیده بودم...
🌼یک روز مأموریتی داشتیم که به لشکر رفته بودیم؛ کارهایمان که تمام شد، سوار ماشین شدیم. صدای اذان را میشنیدیم که عبدالحسین گفت: «پیاده شوید تا نمازهایمان را اول وقت بخوانیم و برویم» یکی از دوستان گفت: «تا گردان راه زیادی نیست؛ در گردان نمازمان را میخوانیم»
🌼در طول مسیر، عبدالحسین دائما میگفت: «اگر در زمانِ نماز اول وقت تأخیر بیفتد، در تمام کارها تأخیر میُفتد» یهو برای ماشین اتفاقی افتاد و به دلیل آن مشکل، توقّف کردیم. عبدالحسین خندهای کرد و گفت:
«اینم عاقبت تأخیر در نماز»
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
گرفتین چی شد؟ 😔
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
شهید محسن فخری زاده 🌱
روزی در دفتر پدر بودم که همکارشان با یک جعبه شیرینی آمد و گفت: آقای دکتر، من ازدواج کردم.
پدر گفتند: بهبه مبارک باشه.
ولی آقای پسر حواست باشه توی خونه همیشه تو مقصری!
هر اتفاقی بیفته تو مقصری!
حتی اگه احساس کردی همسرت مقصره، بدون که تو مقصری!
نوع نگاهشان به خانه و خانواده اینطور بود.
راوی: پسر شهید 💚
تاریخ شهادت: ۹۹/۹/۷ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
علی از اول خیلی خالص بود. به تیپ و لباسش نمیخورد که بچه مذهبی باشه ولی اعتقاداتش تو قلبش بود.
کمک میخواست به کسی بکنه بدون اینکه کسی بفهمه انجام میداد. مثلا نمیگفت من امروز رفتم به فلانی کمک کردم یا پول به فلانی دادم یا مشکل فلانی رو حل کردم. کاری که میخواست انجام بده فقط برای رضای خدا انجام میداد. من همیشه میگم چون خدایی کار میکرد خدایی نتیجه گرفت.
مثلا اگه از یه نفر یه خطایی میدید چشم پوشی میکرد، نمیومد بگه که مثلا فلانی همچین کاری کرد یا فلانی رو با فلان نفر دیدم یعنی واقعا از عیبهای مردم، از چیزایی که میدید چشم پوشی میکرد.
وقتی بعد از ۴ ماه برگشت، خیلی تغییر کرده بود. نگاهاش، طرز رفتارش با ما، نمیدونم حالا شاید یه خرده ازمون دور شده بود، شاید بیشتر قدر خونه و قدر نعمتی که داشت رو بدونه و واقعا از لحاظ ایمانی خیلی ایمانش قوی تر شده بود.
حالا نمازهاش رو خیلی تاکید میکرد که سر وقت بخونه، مخصوصا نماز صبح رو. منو بیدار میکرد میگفت پاشو نماز صبحت رو اول وقت بخون. کسی که ملتزم به نمازش و به مسائل مذهبیش نباشه نمیتونه جهادگر خوبی باشه...
راوی: همسر شهید 💚
#شهید_علی_منیعات 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
✍امام علی علیه السلام
وقتى با گناهان خود راه را بر دعايت بسته اى ، تأخير در اجابت آن را دير مشمار
📗 غرر الحكم، ح 10329
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب بیا مشهد 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱_علی هفتهای دو روز روزه میگرفت. همیشه دائم الوضو بود. یکی از همسایهها به شوخی به علی گفت: چرا زود به زود وضو میگیری؟ علی برگشت گفت: دائم الوضو بودن خیلی فوائد داره، مثلا صورت را نورانی میکنه، رزق و روزی را افزایش میده. از هر قطره آب وضو، ملائکهای بوجود میآید که تا موقع مرگ تسبیح و دعا میکنن در حق شخص.
۲-برادر طهماسبی از همرزمانش که به مراغه و دیدار مادر آمده بودند، از قول مادرش تعریف میکرد: من همیشه با وضو به علی شیر میدادم. یکبار در عالم رویا صدایی شنیدم! به من گفتند: این سرباز ماست، از آن به خوبی مواظبت کن.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_علی_سیفی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
1.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدای حاج قاسم...
و هرکس از خدا نترسید خدا او را از همه چیز میترساند... 🥀
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🕊🌱
#استوری 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
شهید حمید سیاهکالی 🌱
همیشه نماز اول وقت و نماز شب میخواند.
از غیبت بیزار بود.
اینکه میگویند کسی پای خود را مقابل پدر و مادرش دراز نمیکند، در مورد همسرم صدق میکرد.
دانشجوی نمره الف دانشگاه بود.
شکم، چشم و زبان را همیشه و به ویژه در میهمانیها حفظ میکرد و به من بسیار احترام می کرد و محبت داشت.
راوی: همسر شهید 💚
تاریخ شهادت: ۹۴/۹/۴ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
شهید نوید صفری 🌱
برای من آدرس فروشگاه لوازم خانگی می فرستاد که مثلا می گویند اینجا روتختیهایش خوب است...
وقتی سوریه بودیم هم رفت و یک لباس نظامی پسرانه کوچک خرید و به ضریح حضرت رقیه سلامالله علیها تبرک کرد و داد به من و گفت این را ببر برای آقا رسولمان.
من همیشه می گویم آقا نوید مصداق این حدیث از معصوم بود که «چنان باش که همیشه زندهای و چنان باش که فردا میمیری».
هم شوق شهادت داشت و هم شوق زندگی.
راوی: همسر شهید 💚
تاریخ شهادت: ۹۶/۸/۱۸ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b