23.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناچار است
وارد میدان عمل بشن
(هشدار صرف کافی نیست، به عمل کار برآید)
🌹
«🕊️🌾»
بخشی از وصیت نامه شهید ابراهیم هادی.
......
..........
بسم رب الشهداء و الصدیقین
اگر چه خود را بیشتر از هر کس محتاج وصیت و پند و اندرز میدانم، قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا میکنم قدرتی به بیان من عطا فرماید که بتوانم از زبان یک شهید، دست به قلم ببرم چرا که جملات من اگر لیاقی پیدا شد و مورد عفو رحمت الهی قرار گرفتم و توفیق و سعادت شهادت را پیدا کردم، به عنوان پرافتخارآفرین وصیای شهید خوانده میشود.
خدایا تو را گواه میگیرم که در طول این مدت از شروع انقلاب تاکنون هر چه کردم برای رضای تو بوده و سعی داشتم همیشه خود را مورد آزمایش و آموزش در مقابل آزمایشها قرار دهم.
امیدوارم این جان ناقابل را در راه اسلام عزیز و پیروزی مستضعفین بر متکبرین بپذیری.
┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«🌹🦋»
..
......
کعبه ى دل را زیارت کرده با سعى و صفا
در ضمیر جان خود، گویى منا دارد *شهید*
┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️صبح زیبایی دیگر
برکتی دیگر
و فرصت دیگری برای زندگی🌷🍃
🌸به هر نفس به عنوان یک
❣هدیه از طرف خدا نگاہ کن
خدای مهربانم❤️
تو را سپاس به خاطر روزی دیگر و آغازی نو
پنجشنبه تون زیبا 🌷🍃
°•🦋⃝⃡❥•°
[پس از شهادتم] مبادا فکر کنید کہ مرا از دست دادهاید. بهتر است از قول شهید بهشتی برایتان بگویم کہ میگفت: ما شهیدان را از دست ندادهایم. بلکہ بہ دست آوردهایم وغلط است کہ میگویند از دست رفتہ؛ خودمان هم موقعی بہ دست میآییم کہ روزی بہ شهادت برسیم.
بخشےازوصیتنامہشهیدمدافعحرم،
#شهید_علی_کنعانی🕊
#شھیدانہ
┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀برای مردی که شرف داشت
✨مثل چمران بمیرید ...
┄┅─✵🕊✵─┅┄
سالگرد شهادت شهید محمد حمیدی 🌱
بار آخر که محمد زخمی شد و برگشت، به مادرش گفته بود لیاقت شهادت نداشتم چون تو از ته قلبت راضی به رفتن من نیستی.
دلت را با خدا صاف کن تا خدا مرا ببرد.
همین اتفاق هم افتاد. گویی مادرش خواسته محمد را اجابت کرد.
وقتی رفت دیگر برنگشت و در مسیر دمشق درعا، در جنوب سوریه به شهادت رسید...
تاریخ شهادت: ۹۴/۱/۱ 🥀
┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب به بدرقه ام بیا 🌱
بریده ای از کتاب:
خیلی وقتها نبودی ناصر. نبودی،
اما بودی، بودی ولی نبودی.
وقتهایی که جسمت نبود، یادت
تب دارم میکرد. وقتهایی که جسمت بود، باز یادت بود. درست مثل روح، همهجا بودی و نبودی.
خودت بگو. برای ترک عادتم چند شب توی تب سوخته باشم خوبه؟ چند بار گلویم از اشک شور شده باشه؟
چند صبح به امید بودنت چشم باز کرده باشم، خوبه؟
ناصر از پشت پرده اشک به چشمانش خیره شد.
_ این قصه پایان خوشی داره ....
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_ناصر_عبدالی 🕊🌱
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🥀راهیان_ عشق
✨غروب که میشود،
خورشید آخرین نگاههایش را تقسیم میکند بین دستهای #زائرانی که با دست خالی اینجا آمدهاند
تا خلوت دلشان را با شهدا تقسیم کنند
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌴#برگیازخاطرات✨
🌟«یک روز قبل از اعزامش رفت مسجد و با همه نمازگزاران خداحافظی کرد و حلالیت طلبید. به همه گفته بود میخواهم بروم خارج از کشورهست. آن موقع همه ی مردم فکر میکردند میخواهد برود المان چون من و برادرش خیلی اصرار به رفتنش داشتيم! اما بابک به جای المان سوریه را انتخاب کرد.
روزی که میخواست بره مادرش خیلی بیتابی کرد اما بابک گفت من خواب حضرت زینب (س) رو دیدم و دیگر نمیتوانم اینجا بمانم باید بروم سوریه. اطرافیان بهش گفته بودند چطور میخواهی مادرت را تنها بگذاری.
بابک گفته بود مادر همه ما انجا در سوریه است من بروم سوریه که بی مادر نمی مانم میروم پیش مادر اصلی مان حضرت زینب (س).
#شهید_بابک_نوری♥️🕊
┄┅─✵🕊✵─┅┄