eitaa logo
رفاقت تا شهادت...🌱
4هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
5.1هزار ویدیو
42 فایل
بسـم‌ربّ‌عشــق ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 اگه انتقاد و پیشنهادی داشتی من اینجام @rabbani244 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی کتاب روزی که شهید شدم 🌱 بریده ای از کتاب: اگر حالم بد باشد، بهشت زهرا هم نمی روم و اگر حالم خیلی بد باشد، دعای ندبه را هم توی خانه می خوانم. وقتی می روم بهشت زهرا، نمی توانم وارد قطعه ی شهدا بشوم. یاد یارانی که رفتند و فکر این که چرا من ماندم، حالم را خراب می کند. همان نزدیکی می ایستم و فاتحه می خوانم. گاهی هم می روم قبرستان «چیذر» و امامزاده علی اکبر. هم محلی ها و هم بازی های دوران کودکی ام شهیدان خاتمی، خرّمی، عطاری مقدم، بختیاری، منتظری و چند نفر دیگر همه توی امامزاده علی اکبر هستند. دیدارشان حالم را بهتر می کند... 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب حاج عمار 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-پسرم امانتی بود از جانب حق نزد من. او عاشق شهادت بود و همواره در قنوت نمازش «اَللّهُمَّ ارزُقنا تَوفیقَ الشَّهادهِ فی سَبیلِک» را آرزو می‌کرد. حضرت حق هم دعایش را مستجاب کرد و خریدارش شد و خود خون‌بهایش. ۲-چندین بار در جلسات مختلفی که در جاهای متفاوت با سردار سلیمانی داشتیم و عمار هم حضور داشت، به‌خوبی متوجه توجه و علاقه حاج‌قاسم به عمار شدم. در جلسات و بازدیدها هم می‌دیدیم که حاج‌قاسم به او خیلی توجه دارد. عمار جوان مجرب، مدیر، تیز و صاحب‌نظری بود. جدای بحث‌های عاطفی که ممکن است برای هر فرمانده‌ای نسبت به چنین نیرویی پیش بیاید، حاج‌قاسم و خیلی از فرماندهان به لحاظ مدیریتی، توجه ویژه‌ای به عمار و نظریاتش داشتند. 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب اشتباه میکنید من زنده ام 🌱 انتشارات روایت فتح که در زمینه چاپ کتاب‌های دفاع مقدس، خاطرات شهدا و ادبیات پایداری فعالیت‌های گسترده‌ای دارد، از زیرمجموعه‌های بنیاد فرهنگی روایت فتح است. بنیاد فرهنگی روایت فتح متولی جشنواره‌های بین‌المللی فیلم مقاومت، جشنواره تئاتر مقاومت، جشنواره هنر مقاومت است و در حوزه‌های تئاتر و هنرهای نمایشی، مستند، سینما، هنرهای تجسمی، ادبیات و رسانه فعالیت دارد. کتاب اشتباه می‌کنید! من زنده‌ام؛ شهید علی شرفخانلو، روایاتی از زندگی و رشادت‌های این شهید بزرگ دفاع مقدس است. 🕊🌱 🕊🌱
معرفی کتاب آسمان ۶ 🌱 انتشارات روایت فتح که در زمینه چاپ کتاب‌های دفاع مقدس، خاطرات شهدا و ادبیات پایداری فعالیت‌های گسترده‌ای دارد، از زیرمجموعه‌های بنیاد فرهنگی روایت فتح است. بنیاد فرهنگی روایت فتح متولی جشنواره‌های بین‌المللی فیلم مقاومت، جشنواره تئاتر مقاومت، جشنواره هنر مقاومت است و در حوزه‌های تئاتر و هنرهای نمایشی، مستند، سینما، هنرهای تجسمی، ادبیات و رسانه فعالیت دارد. کتاب حمیدرضا سهیلیان، روایاتی از زندگی و رشادت‌های این شهید بزرگ دفاع مقدس از زبان همسر ایشان است. 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب حواله عاشقی 🌱 بریده ای از کتاب: حسن همیشه کنار من می‌خوابید. به بویش، به شکل خوابیدنش علاقه داشتم. به بودنش عادت کرده بودم. او هم همین‌طور بود، به من وابستگی داشت. اصلاً امکان نداشت کاری کنم و حسن همراهم نباشد. یک شب حسن توی خواب شروع کرد به خندیدن و چه خندیدنی! من از خندهٔ او ذوق کرده بودم. خانمم هم داشت تماشایش می‌کرد. سر تکان می‌داد و صلوات می‌فرستاد! صدایش می‌زدم «داداش». گفتم: - چرا «داداش» داره می‌خنده؟ + یواش‌تر! فرشته‌ها دارن باهاش بازی می‌کنن! فرداشب خواب بود. دیدم پتو از روی تنش کنار رفت. نگاه کردم، توی خواب باز داشت می‌خندید؛ امّا این بار دست‌وپا هم می‌زد. محو تماشایش شدم. گفتم خدایا یعنی فرشته‌ها دارند با حسن چه بازی‌ای می‌کنند؟ 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب در انتظار پدر 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-دستم را گرفتم زیر سرش و بلندش کردم و شروع کردم باهاش حرف بزنم و درددل کنم: - مامان، تو رو به حضرت زهرا قسم می‌دم دعا کن این جنگ تموم بشه. ما هر روز داریم قاسم و علی‌اکبرهای این انقلاب رو خاک می‌کنیم. مادر، تو که عاشق حضرت زهرا بودی، شفاعت ما رو پیش خانم بکن... ۲-دل‌کندن از ممد برایم سخت‌ترین اجبار عالم بود. هر لحظه به شهادتش فکر می‌کردم؛ اما نمی‌دانم چرا لرزش دل و دستان و پاهایم دست خودم نبود. چشمانم سیاهی می‌رفت. دوست نداشتم لحظه‌هایی که کنارش نشسته بودم تمام شود. 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب مرگ از من فرار میکند 🌱 انتشارات روایت فتح که در زمینه چاپ کتاب‌های دفاع مقدس، خاطرات شهدا و ادبیات پایداری فعالیت‌های گسترده‌ای دارد، از زیرمجموعه‌های بنیاد فرهنگی روایت فتح است. بنیاد فرهنگی روایت فتح متولی جشنواره‌های بین‌المللی فیلم مقاومت، جشنواره تئاتر مقاومت، جشنواره هنر مقاومت است و در حوزه‌های تئاتر و هنرهای نمایشی، مستند، سینما، هنرهای تجسمی، ادبیات و رسانه فعالیت دارد. کتاب مرگ از من فرار می‌کند؛ شهید مصطفی چمران، روایاتی از زندگی و رشادت‌های این شهید بزرگ دفاع مقدس است. 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب منوچهر مدق 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-«اگر دلت با خدا صاف باشد، خوردنت، خوابیدنت، خنده‌ها و گریه‌هات برای خدا باشد، اگر حتی برای او عاشق شوی، آن وقت بدی نمی‌بینی، بدی هم نمی‌کنی، همه‌چیز زیبا می‌شود.» ۲-این همه‌چیز توی این دنیا اختراع شده، اما هیچ اکسیری برای دلتنگی نیست. ۳-دو تا شست‌های منوچهر هم‌اندازه نبودند. یکی از آن‌ها پهن‌تر بود. سر کار پتک خورده بود. منوچهر گفت «همه دو تا شست دارند. من یک شست دارم، یک هفتاد!» ۴-به ترکش‌هایی که نزدیک قلبش بودند غبطه می‌خوردم. می‌گفت «خانم، شما که توی قلب مایید.» 🕊🌱 🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب به وقت اردیبهشت 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-وقتی آقا رضا ازش می‌پرسه با مادرت چطوری خداحافظی کردی، می‌گه: ترسیدم مادرم منو تو بغلش بگیره و پاهام بلرزه، ترسیدم پاهام سست بشه و دیگه نتونم برم. برای همین نذاشتم منو ببوسه... ۲-«چرا بچه یک‌ساله رو لباس مشکی می‌پوشانی؟!» می‌گفت: «باید از همین الان با عزاداری سیدالشهدا اُنس بگیرن». ۳-عطرِ خاک شلمچه عجیب گیرا بود و همان اولین سفر، زندگی حسن را متحول کرد 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب تنها گریه کن 🌱 بریده ای از کتاب: محمد ولی برای اولین بار، حرف مرا رد کرد. جواب داد: «مامان جان! ببخشیدا، ولی من این حرف شما رو قبول ندارم. چرا همیشه می‌گین خوش به حال شماها که مرد هستین و می‌تونین برین جبهه؟ خدا به‌اندازهٔ وظیفهٔ هرکسی بهش تکلیف کرده و ازش سوال می‌کنه. شما که خانومی اگه وظیفه‌ت به‌اندازهٔ دوختن یه درز از لباس رزمنده‌ها باشه و ندوزی، مسئولی؛ من اگه تکلیفم رفتن باشه و نرم. وقتی هرکسی جایی که باید باشه رو خالی بذاره، یه قسمتی از کار جنگ لنگ می‌مونه. کار که برای خدا باشه، دیگه آشپزخونه و خط مقدم نداره. قیچی قندشکنی و چرخ خیاطی و کارد آشپزخونه هم با اسلحه فرقی نمی‌کنه.» 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب من میمانم تو برگرد 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-شاید بارزترین ویژگی علیرضا، همین بود که به همه چیز دید مثبت داشت. سراغ هر کاری که می‌رفت، اگر از نتیجه می‌پرسیدند، در دو کلمه جواب می‌داد: «ایشالا می‌شه!» ۲-بس که جزوه نوشته بود، بچه‌ها صدایش می‌زدند ابوجزوه! حتی وقتی درس می‌داد و کسی چیزی می‌گفت که نمی‌دانست، یادداشت می‌کرد تا بعداً اضافه کند به مخزن جزوه‌هایش؛ جزوه‌هایی که می‌گشت دست مربیان و متربیان که استفاده کنند و وقف در گردش باشد. ۳-بعد از شهادتش، یک ساک کتاب تحویلمان دادند. پر بود از کتاب‌های مختلف؛ زندگی‌نامهٔ شهدا، کتاب‌های عرفانی و یک‌سری کتاب تخصصی که همه را برده بود سوریه بخواند. خانه هم که بود، فرصت خالی اگر پیدا می‌کرد، می‌نشست گوشهٔ اتاق و کتابی دست می‌گرفت و می‌خواند. عادت داشت به این کار. اگر کتاب نبود، دقایق خالی‌اش پر نمی‌شدند. 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب پسرم حسین 🌱 پسرم حسین، روایت زندگی حسین مالکی نژاد به روایت مادر است، که به تازگی از سوی انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است. این اثر کوشیده تصویر یک نوجوان عاشق و دلباخته اهل بیت سلام الله علیهم را که در سن 12 سالگی وارد جنگ می شود و قضایای مختلفی که برایش اتفاق می افتد را به تصویر بکشد. 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄