فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری #عزدارحقیقی 🏴
🥁 عزاداری ما، از جنس عزاداریِ غیرشیعیان برای امامِ ماست!
✔️ واقعاً مدلِ عزاداری شیعی چیست که سالهاست درآموختنش، وا ماندهایم؟
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی زیبای حاج ابوذر روحی✨
تو این جنگ نرم
تو این وقت تنگ
واسه ارزش هات
با گوشیت بجنگ📱
جهاد تبین یعنی
وقتی که حق روشن شه
صفحه شخصیت حتی
مصیبت دشمن شه
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب روضه ابوالفضل 🌱
بریده ای از کتاب:
به اصرار همسرم و هاشم در کنکور دانشگاه شرکت کردم. با آنکه در آمریکا درس خوانده بودم اما وقتی برگشتیم ایران؛ قصد ادامه تحصیل نداشتم. همسرم اصرار داشت درس بخوانم. هاشم تا شب کنکور برایم مسائل ریاضی را توضیح میداد؛ لگاریتم، الگوریتم و... . وقتی خستگیام را میدید میگفت: «دل به درس نمیدی ها!». با داشتن دو بچه خیلی انگیزه درس خواندن نداشتم اما هاشم میگفت: «بچههایت را نگه میدارم. تو برو درس بخوان». بیولوژی قبول شدم. میثم و یاسر روزها و ساعتهای خوشی را با هاشم گذراندند. سه سال بچهها را میگذاشتم خانه مامان و هاشم نگهشان میداشت تا بروم دانشگاه.
راوی: خواهر شهید 💚
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_هاشم_مرگان_ازغدی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گروه های جهادی که شهید دارایی در آنها عضویت یا مسئولیتی داشته، قوانین مخصوص خود را داشتند تا کسی در انجام وظایف خود کوتاهی نکند.
مثلاً یکی از قرارهایشان این بوده که کسی حق ندارد موقع جلسه تلفن خود را پاسخ بدهد وگرنه جریمه داشت.
همسرم اما مدام جریمه می شد، چون دلش نمی آمد پاسخ مادرش را ندهد و می گفت مادرش به گردنش حق دارد.
پدرش فوت کرده بود برای همین حسابی هوای مادرش را داشت.
راوی: همسر شهید 💚
#شهید_محمدصادق_دارایی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکلمه ای زیباوپرمعناازفرزندشهید🌷🌹
ببینیدونشردهیدلطفا🙏
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
یادمه یه بار یه بنده خدایی واسه نماز ظهر توی حسینیه پادگان دکمه های پیراهنش رو باز کرد؛
بابک بهش گفت: میدونم هوا گرمه ولی احترام حسینیه رو نگهدار؛ قراره نماز بخونیم
هنوز حسینیه زیاد شلوغ نشده بود.
اون بنده خدا هم با حالت بدی بهش گفته بود:
برو من اعصاب ندارم .... همینی که هست
بابک اومد کنار من جریان رو گفت .
منم بهش گفتم: ولش کن به ما چه ؛ حوصله داریا.... یه نگاه بهش بنداز اون عادتشه بیخیال..
بابک داشت امر به معروف میکرد...
اما من و اون بنده خدا فکر پنکه و خلاص شدن از این حالت بودیم...
#شهید_بابک_نوری 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
ما کجا و شهدا کجا... 😭🥀
می خواست بره فاو ماشين رو برداشت و رفت
ساعتی بعد ديدم پياده داره بر می گرده؛
گفتم چی شده؟ چرا نرفتی؟ ماشينت كو؟
گفت: داشتم رانندگی می کردم كه اطلاعيهای از راديو پخش شد.
مثل اينكه مراجع فرمودند رعايت نكردن قوانين راهنمايی رانندگی حرامه.
من هم يه دستم قطع شده و رانندگی كردنم خلاف قانونه.
تا اطلاعيه رو شنيدم ماشين رو زدم كنار جاده،
برگشتم يه راننده پيدا كنم كه منو تا فاو ببره...
منبع: سامانه سرداران عشق 🥀
#شهيد_حسین_خرازی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هنگام صحبت با نامحرم
سرش را پایین می انداخت
حجب و حیا در چهرهاش موج میزد.
وقتی برای کمک به مغازه پدرش می رفت،
اگر خانمی وارد مغازه می شد کتابی در دست میگرفت
و سرش را بالا نمی آورد.
میگفت: پدر جان لطفاً شما جواب دهید...
#شهید_سید_مجتبی_علمدار 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
🏴نوجوان بود پشت سرش می ایستادیم به نماز.
رفتارش آنقدر بزرگتر از سنش بود که بعد از شهادت فکر می کردم آیا آن سال هایی که ما پشت سرش نماز می خواندیم او اصلا به سن تکلیف رسیده بود یا نه؟!
روایت حاج قاسم از شهید حسن یزدانی
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
سالگرد شهادت شهید خلبان عباس بابایی 🌱
یکی از همدورهایهای شهید بابایی بیان میکند:
در دوران تحصیل آموزش خلبانی در آمریکا، روزی در بولتن خبری پایگاه آموزشی «ریس» که هر هفته منتشر میشد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه ما را به خود جلب کرد.
مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت ۲ بعد از نیمه شب میدود تا شیطان را از خود دور کند. من و بابایی هماتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم
گفت: چند شب پیش بیخوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع کردم به دویدن.
از قضا کلنل «باکستر» فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه برمیگشتند آنها از دیدن من شگفتزده شدند.
کلنل ماشین را نگه داشت و مرا صدا زد، نزد او رفتم، او گفت: در این وقت شب برای چه میدوی؟
گفتم: خوابم نمیآمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم.
گویا توضیح و جواب من برای کلنل قانعکننده نبود.
او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم.
به او گفتم: مسائلی در اطراف من میگذرد که گاهی موجب میشود شیطان با وسوسههایش مرا به طرف خودش و گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم و یا دوش آب سرد بگیریم.
تاریخ شهادت: ۶۶/۵/۱۵ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
وصیت نامه شهید محسن حججی: از همه ی مردان امت رسول الله می خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره علی ابن ابی طالب امیرالمومنین را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهداء درس بگیرید...خودتان را برای ظهور امام زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است.همیشه برای خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه ی شما به خیر ختم می شود...
۱۸ مرداد سالروز شهادت شهید حججی گرامی باد!
شادی روح شان صلوات...
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
تعریف میکرد میگفت تا عمر دارم عذاب وجدان دارم... 🥀
یادمه روزای جنگ بود...
حالم بد بود و خسته بودم و عصبی...
اومدم پشت یه دیوار قناصه رو گذاشتم زمین و بهش تکیه دادم...
که ناگهان خاکی از زمین بلند شد و یک ماشین ایستاد
خاک بالا بود و ماشین که رفت یکی اومد طرفم
دیدم بهنامه بیشتر عصبی شدم
چون که چندین بار برش میگردوندیم عقب
باز می دیدیم وسطه میدونه
بلند شدم یک سیلی محکم زدم تو صورتش... 😔
با بغض یه اسلحه گرفت طرفم گفت بیا داداش از عراقیا اسلحه برات غنیمت آوردم😢
و برای همیشه شرمندم کرد 😭😭😭😭
#شهید_بهنام_محمدی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
میگفت جز حرف آقا، حرف هیچکس را گوش نکنید
دنیا و آخرت تو اطاعت از ولایته...
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
سالگرد شهادت شهید علیرضا موحد دانش 🌱
یک روز دیدم علی با محمد رضا دعوا می کند.
محمد رضا برگشت علی را تهدید کرد و گفت: اگر کوتاه نیایی به بابا می گویم در مدرسه چکار می کنی.
من با شنیدن این حرف کمی ترسیدم، اما آن موقع به روی خود نیاوردم.
آنها کلاس دوم و سوم ابتدایی بودند و با اوضاعی که آن روزها داشت، حسابی هوایشان را داشتم.
محمد را مدتی بعد کشیدم کنار و گفتم: بابا، علی رضا در مدرسه چکار می کند؟
محمد گفت: بابا می دانی با پول توجیبی که بهش می دهی چه می کند؟
من ترسم بیشتر شد و حسابی مضطرب شدم، گفتم: خوب بابا بگو با آن پول چه می کند؟
جواب داد: دفتر و مداد می خرد و می دهد به بچه هایی که خانواده شان فقیر هستند...
راوی: پدر شهید 💚
تاریخ شهادت: ۶۲/۵/۱۳ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
طرف داشت غیبت میکرد بهش گفت:
شونه هاتو دیدی؟
گفت: مگه چی شده؟ 😳
گفت: یه کوله باری از گناهان اون بنده خدا رو شونه های توئه...
#شهید_محمدرضا_دهقان 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
شهیدی که قمقمه اش بعد ۱۲ سال آب گوارا داشت... 🥺
در فکه کنار یکی از ارتفاعات، تعدادی شهید پیدا شدند که یکی از آنها حالت جالبی داشت.
او در حالی روی زمین افتاده بود که دو قمقمه ی پلاستیکی آب در دستان استخوانی اش بود.
یکی از قمقمه ها ترکش خورده و سوراخ شده بود.
ولی قمقمه ی دیگر، سالم و پر از آب بود.
درِ قمقمه را که باز کردیم، با وجود این که حدود ۱۲ سال از شهادت این بسیجی سقا می گذشت، آب آن بسیار گوارا و خنک مانده بود... 😢
منبع: دل های خدایی 💚
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب امانتی 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-نماز اول وقت را از واجبات خود می دانست. می گفت اگر بخواهیم کاری بکنیم اما نمازمان اول وقت نباشد، برکت از آن کار می رود و کار هم اصلاً پیش نمی رود. با این حال همه مدل رفیقی داشت. حتی بی نماز! عقیده اش این بود که انسان نباید رفقایش را به قشر خاصی محدود کند. هر کدام هر عیبی داشتند هوایشان را داشت تا کم کم عیب را برطرف کند. با همه مدارا می کرد، تا جایی که حتی دوستان بی نمازش هم مثل خود مسجدی و اهل نماز اول وقت می شدند.
۲-نمی توانست ببیند چند نفر دور هم جمع شده اند و غیبت می کنند برای همین هم هر فکری به سرش می زد عملی می کرد تا حواس جمع را از غیبت پرت کند.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_سید_محسن_موسوی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
عاشورا حکایت انسان هایی است که انسان ماندند،
با همه ویژگی های انسانی، مردان و زنانی که عاشق بودند،
دلتنگ شدند،
اشک ریختن،
زجر کشیدند،
پیر و جوانشان، خرد و کلانشان را فدا کردند
اما به هدفی که داشتند مومن ماندند،
ایستادند و جان دادند
ولی آرمانشان را به جیفه دنیا نفروختند....
عاشورای حسینی تسلیت 🖤🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب پس از ده سال 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-مهربانی، خصیصه بارز حمید بود. همه از مهربانیهای او خاطره دارند. در خدمت همه بود. من و خواهرم ازدواج کرده بودیم و همسرانمان به جبهه میرفتند. گاهی که پیش آمد و دست بر قضا حمید خانه بود و همسران ما جبهه بودند؛ به ما و بچههایمان خیلی میرسید. بازی با بچهها را خیلی دوست داشت. حوصلهاش زیاد بود. مدام پیگیر امورات ما بود و لحظهای از بچهها غافل نمیشد.
۲-برادر بزرگترم سال ۶۰ از دنیا رفت. با آن که حمید شده بود تنها پسر خانواده، اما پدر و مادرم مخالف رفتن او به جبهه نبودند. اصلاً نبودن حمید برایشان مسأله نبود. یک امر معمولی و ساده بود. انگار حمید رفته مدرسه و تا ظهر برخواهد گشت. مادرم صبور و مقاوم بودند. همین صبر و استقامتشان روی ما هم تأثیر گذاشته بود. پدرم اما احساساتیتر بودند.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_حمید_نیک_اندیش 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
خبرنگار از ابومهدی پرسید: شما که عرب هستید؛ چطور اینقدر قشنگ فارسی صحبت می کنید؟
ایشون پاسخ قشنگی داد:
عربی زبان قرآن است و فارسی زبان انقلاب... 💚
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀آن روز که شهر، از تو پُر غوغا بود
🖤در خشم تو هیبت علی پیدا بود
🥀آن خطبه پُرشور تو درکوفه و شام
🖤فریادِ بلند و سرخِ عاشورا بود
🥀فرا رسیدن سالروز شهادت امام
سجاد علیهالسلام را تسلیت باد🖤
🥀🍃
شهدای دست بسته... 🥀
فقط یه نفره که خوب میدونه با صورت زمین خوردن وقتی دست نداری چقدر درد داره...
یا ابا الفضل العباس 😭💔
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
و سلام بر او که می گفت:
«دلگیر مباش...
دلت که گیر باشد رها نمی شوی
یادت باشد خدا بندگانش را با آنچه
بدان دل بسته اند می آزماید»
#شهید_محمدابراهیم_همت 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
سالگرد شهادت شهید مرتضی حسین پور 🌱
مرتضی می گفت: «به کوچههای مدینه نمیروم جز با لباس جهاد. من آنجایی که پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها را شکستند وارد نمیشوم به جز با لباس جهاد و انتقام.»
گفتم: «چطور میخواهی با لباس جهاد بروی؟»
گفت: «وقتی آقا امام زمان(عج الله) آمد و رفتم میبینی.»
تاریخ شهادت: ۹۶/۵/۱۶ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
وقتی دارید با جمله «عوضش امنیت داریم» جوک میسازید،
بدونید که این مرزبانان غیور،
بدون اینکه بدونند شما کی هستین،
امنیتتون رو تأمین میکنند... 🌿
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
چقدر شهدا شبیه یکدیگرند... 🥀
و ما همچنان در حسرت جا ماندن از شهدا...
سمت راست: شهید احمد جعفریان شهید دفاع مقدس 💚
سمت چپ: شهید محمدرضا دهقان امیری شهید مدافع حرم 💚
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
شهید محمدهادی امینی 🌱
در خصوص خودسازی نفس، آقا هادی دفترچهای برای خودش داشت که لیست کارهای روزانهای را که باید انجام میداد در آن یادداشت کرده بود.
شرحش به این ترتیب بود، مراتب خودسازی نفس: قرائت روزانه قرآن، دعای عهد که صبحها باید خوانده شود و پنج مرتبه تسبیحات است و صد مرتبه ذکر روز، حتی شهادتین و استغفار نیز در آن اشاره شده بود.
راوی: پدر شهید 💚
تاریخ شهادت: ۱۴۰۰/۵/۱۳ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#خاطرات_شهدا 🍃
این جمله را به یاد داشته باشید:👌
اگر در راه خدا رنج را تحمل نکنید!
مجبور خواهید شد در راه شیطان رنج را تحمل کنید.....
#وصیت_شهید_پور_مرادی
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
دوستش میگفت:
توی مدتی که عراق بود
وقتی میخواست به کربلا بره
روی صورتش چفیه میانداخت
و میگفت:
اگر به نامحرم نگاه کنی؛ راه شهادت بسته میشه... 🥀
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
شهید محسن دین شعاری 🌱
چند هفته قبل از شهادت حاج محسن، با هم به مزار پاک پدر و مادرمان رفته بودیم.
محسن حال و هوای دیگری داشت از من خواست که با هم بر سر مزار شهدا نیز برویم.
وقتی وارد قطعه شهدا شدیم حاجی انگار دنبال چیزی میگشت
علت سرگردانیاش را پرسیدم
گفت میخواهم مزار شهید نوری در قطعه ۲۹ را پیدا کنم
پس از کمی جستجو مزار شهید علیرضا نوری را پیدا کردیم
در کنار مزار او یک قبر خالی بود
حاج محسن با دیدن آن آرام نشست، دستش را بر روی مزار خالی گذاشت و گفت مرا اینجا دفن کنید.
با تعجب پرسیدم اشتباه نمیکنی؟
اما محسن آرام گفت اینجا قبر من است...
بعد از شهادت حاجی با اینکه ما در دفن او سهمی نداشتیم اما نمیدانم برنامهها چطور ردیف شده بود که بچههای تخریب هماهنگ کردند و محسن را در همان جایی که پیشبینی کرده بود به خاک سپردند.
محسن خانه آخرت خود را پیدا کرده بود...
تاریخ شهادت: ۶۶/۵/۱۵ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b