به سوریه که اعزام شده بود بعضی شبها با هم در فضای مجازی چت میکردیم
بیشتر حرفهایمان احوالپرسی بود
او چیزی مینوشت و من چیزی مینوشتم
و اندک آبی میریختیم بر آتش دلتنگی مان...
روزهای آخر ماموریتش بود
گوشی تلفن همراهم را که روشن کردم
دیدم عباس برایم کلی پیام فرستاده است...
وقتی دیده بود که من آنلاین نیستم، نوشته بود:
آمدم نبودی...
وعده ما بهشت... 💔
راوی: همسر شهید 💚
#شهید_عباس_دانشگر 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
ای کاش به جای همه
می شد که در این شهر
این حالِ به هــم ریخته اَم را
تو ببینی . . .
هدیه به روح بلند شهداء صلوات
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب بِاَیًِ ذَنب قُتِلَت 🌱
بریده ای از کتاب:
حنجرهٔ تکبیرگوی بهزاد را بریدند اما تا ابد پژواک صدای گرمش که «اللهاکبر» گویان به دیدار معبود شتافت، خاموش شدنی نیست.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_بهزاد_همتی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
کتاب شهدا را بسیار دوست داشت
با آنها به خصوص شهید همت ارتباط زیادی برقرار میکرد...
یک روز قبل از رفتن به سوریه گفت: مادر... من از هر کدام از شهیدان چیزی را یاد گرفته ام...
اگر روزی نبودم به دوستان و آشنایان بگویید این کتابها را مطالعه کنند و با درس گرفتن از منش و رفتار شهدا زندگی خود را به جلو ببرند...
#شهید_عباس_آسمیه 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
ورود جابربن عبدالله انصاری به کربلا 🌱
پیادهروی و زیارت حرم مطهر امام حسین (ع) در روز اربعین ریشه تاریخی دارد چرا که جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی در سال ۱۲۸۱ قمری با پای پیاده از مدینه حرکت کردند و در صبح اولین اربعینی که از شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) میگذشت، به کربلا رسیدند.
عطیه میگوید: جابربنعبدالله به کنار شط فرات آمد،
آنجا غسل کرد،
جامهى سفید و تمیز پوشید و بعد با گامهاى آهسته، با احترام به سمت قبر امام حسین (علیهالسلام) روانه شد.
آن روایتى که من دیدم اینطور است، مىگوید: وقتى به قبر رسید، سه مرتبه با صداى بلند گفت: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر»؛
یعنى وقتى که مىبیند که چطور آن جگر گوشهى پیغمبر و زهرا را، دست غارتگر شهوات طغیانگران، اینطور با مظلومیت به شهادت رسانده، تکبیر مىگوید.
بعد مىگوید: از کثرت اندوه، جابربنعبدالله روى قبر امام حسین از حال رفت، غش کرد و افتاد.
نمىدانیم چه گذشته است، اما در این روایت مىگوید، وقتى به هوش آمد، شروع کرد با امام حسین صحبت کردن: «السلام علیکم یا آل الله، السلام علیکم یا صفوه الله.»
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
دقت کردین که اکثر شهدا
در پیاده روی #اربعین حضور داشتند؟!
انگار اربعین
معراج شهدا ست...🥀🖐🏻
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬#صوت_شـهید
" انجام تڪلیف الهے "
#شهید_مهدی_زین_الدین♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#سلام_امام_زمانم 🥀
📖 السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ مُسْتَوْدَعَ حِكَمِ الْوَصِيِّينَ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که سینه مبارکت گنجینه علم اولین و آخرین است.
سلام بر تو و بر روزی که به تمام جهانیان جرعه های حکمت را خواهی نوشاند.
📚 بحار الأنوار، ج99، ص97.
" ای شهیدان :
یاد دارید ساده امـّا بی ریا !
داشتیـد در سر هـوای کربلا... ؟! "
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
🌿جانباز شهیدی که یک پایش ایران و یکی انگلستان بود..
بهعنوان سرباز به جبهههای غرب کشور اعزام شد. آنجا مجروح و یک پایش حین درمان قطع شد.
چند سال بعد برای مداوای سایر جراحتها، به انگلستان اعزام شد که به ناچار یک پایش را هم آنجا قطع و دفن کردند.
#شهید_منصور_شریفی♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب گیسوان خونین نجیبه 🌱
بریده ای از کتاب:
لطیفه دل تو دلش نبود، خانهٔ غلامحسین لبریز از جمعیت بود، همه منتظر بودند عروس وارد بشود. لطیفه در اتاقی نشسته بود تا همه جمع بشوند و سپس وارد شود. اتاق خیلی بزرگ گاهگلی که هر سال، دم عید روی دیوار ش گچ میپاشیدند. به این شکل که گچ را خیلی شل درست می کردند بعد با جارو ی علفی به دیوار میپاشاندند وچون مربوط به نظافت منزل بود، این کار را زنها انجام می دادند. از بوی رطوبت وگچِ تازه معلوم بود که تازه در ودیوار را گچ پاشی کردند.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهیده_نجیبه_رجبی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b