حاجی داشت حرف میزد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی میکرد. هنوز قاشق اول را نخورده، رو به عبادیان کرد و پرسید: عبادی! بچه ها شام چی داشتن؟
گفت: همینو
-واقعا؟جون حاجی؟
نگاهش را دزدید و گفت: ماهی رو فردا ظهر میدیم
حاجی قاشق را برگرداند بخدا فردا بهشون میدیم
حاجی همین طور که کنار میکشید گفت:
به خدا منم فردا ظهر می خورم!
شهید_ابراهیم_همت
@shahid_gomnam15
@quranvadoa قرآن و ادعیه1_1542101977.mp3
زمان:
حجم:
5.34M
اذان بسیار دلنشنین💙💙
به افق تهران🦋💙🦋💙🦋
🦋💙🦋💙💙🦋💙🦋
اگر میخواهی
محبوبِ خدا شوی،
گمنام باش،
کار کن برای خدا،
نه برای معروفیت...
سردار_شهید_علی_تجلایی 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahid_gomnam15
#زیارت_نامه_شهدا🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
یادشان_با_صلوات🌹
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
شهید_محمد_جاودانی 🌷
شهید_مصطفی_عارفی 🌷
شهید_جواد_کوهساری🌷
شهید_محمد_اسدی🌷
🌹🍃@shahid_gomnam15
10.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کسی که دوست دارد به امام زمانش نزدیک بشود ...
داستانی از شهید مهدی باکری
شبتون شهدایی🌹🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahid_gomnam15
برایِ دفا؏ از حرم سھ ساله ی امام حسین[علیهالسلام]
باید سھ ساله خودم را تنھـٰآ بگذارم . .
از خواهران سرزمینم، ایران اسلامی،
میخواهم ڪه با حفظ #حجاب، امانتدار خون شھدا باشید !'
شهید_زڪریا_شیری
🌹🍃🌹🍃
@shahid_gomnam15
- هیئت نباید بری!
+ چرا..؟!
- مگه نگفتی من سوریه نرم.
من سوریه نمیرم، اسم تو هم سمیه نیست،
اسم جدیدت آزیتاست. اسم منم دیگه مصطفی نیست کوروشه.
اسم فاطمه رو هم عوض میکنیم. هیئت و مسجدم نمیریم و فقط توی خونه نماز میخونیم،
تو هم با زنان کوفی محشور میشی!
+ اصلا نگران نباش هیئت نمیریم!
بعد از ظهر نرفتم شب که شد، دیدم نمیشود هیئت نرفت.
گفتم: پاشو بریم هیئت!
- قرار نبود بری آزیتا خانم..!
+ چرا اینجوری میکنی آقا مصطفی؟
- قبول میکنی من سوریه برم،
تو اسمت سمیه باشه و اسم من مصطفی
اسم دخترم فاطمه اسم پسرم محمد علی..؟
در آن صورت هیئت و نماز و مسجد هم میری..!
+ من رو با هیئت تهدید میکنی؟
بله یا رومی روم یا زنگی زنگ!
کمی فکر کردم و گفتم: قبول اسم تو مصطفیست!
شهید_مصطفی_صدرزاده
🌹🍃🌹🍃
@shahid_gomnam15
💚ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﮐﻨﯿﺪ .
و در آخر دعا کنید شهید شویم که اگر شهید نشویم باید بمیریم.
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹📿
🌹🍃🌹🍃@shahid_gomnam15
#شهیدانـه🌱🕊
رفیقش مۍگفٺ''↓
درخوابـــ محسݩ رادیـدم ڪه مۍگفٺ←
هرآیهقرآنۍڪه شما براۍ شهدا مۍخوانید
دراینجـاثوابــ یك ختم قرآݩ رابه او مۍدهند📖''
ونورۍهم براے خواننده آیاٺ قرآݩ
فـرستـادهمۍشـود..
🌷 ‹ شهید_محسݩ_حججی ›🌷
🌹🍃🌹🍃@shahid_gomnam15
-حـٰاجقـاسم . .
بـھاون " وللــھ " هایۍکہمۍگفتے
قسـم ؛
دلمـونتنــگشدھبرات💔:)!'
دلتنگـتیمحاجے(:🌱
شادیروححاجقاسمعزیزصلوات🌹📿
🌹🍃🌹@shahid_gomnam15
سه ماه تعطیلات تابستان که میشد، میگفت: من خوشم نمیاد برم توی کوچه و با این بچهها بشینم، وقتمو تلف کنم. میخوام برم شاگردی. میگفتیم: آخه برای ما زشته که تو بری شاگردی. بری شاگرد کی بشی؟ میگفت: میرم شاگرد یه میوهفروش میشم. میرفت و آنقدر کار میکرد که وقتی شب به خانه میآمد، دیگر رمقی برایش نمانده بود. به او میگفتم: آخه ننه، کی به تو گفته که با خودت اینطوری کنی؟ میگفت: طوری نیست، کار کردن یه نوع عبادته، کیه که زحمت نکشه و کار نکنه؟ میگفت: حضرت علی این همه زحمت میکشید! نخلستونها رو آب میداد، درخت میکاشت، مگه ما به دنیا اومدیم که فقط بخوریم و بخوابیم؟
شهید_محمد_ابراهیم_همت🌷🌹
🌹🍃🌹🍃@shahid_gomnam15