میونه شلوغی های خط
پشت بیسیم به مهدی باکری گفت :
حاجی دشمن زمین گیرمون کرده...
نمی تونیم فعلا هیچ کاری کنیم...!
حاجی شرمنده ات شدم ...
قرار بود واست خط شکنی کنم ...
مهدی باکری به آرامش هميشگیش گفت:
برو بشین مشکل خودتو با خدات حل کن.
خــادم_الــشـهـیـد
و منی که میون اون همه شلوغی جنگ
دو هزاری کجم افتاد
که باید شرمنده ی خدا باشم نه مهدی باکری...
همونجا با خودم خلوت کردم ...
ساعتی طول نکشید خط شکسته شد!
خــادم_الــشـهـیـد
اینا رو گفتم که بگم
برید بشینید مشکلات تون رو با خدای خودتون حل کنید بچه ها ...!
خــادم_الــشـهـیـد
برایآرزوهایم
تکرارمکرراتاست
ولیبازاز
آرزویمبراتمینویسم
ازفکروخیالِ
هرروزوهرشبم
ازشھادت:)...💔🕊!'
10.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو اگر بخواهی آدم بشی باید بری مشهد!
روایت توبه شهید شاهرخ ضرغام
🎙سردار قاسم صادقی
🌷 پدر و مادر من در یک سانحهی رانندگی در دره سقوط کردند و مدتها جنازههایشان پیدا نشد. این ماجرا لطمهی روحی سنگینی به من زد و زندگیام مثل شهر بمباران شده از بین رفت. آن روزها خیلی از بستگان ما تهران بودند اما از این میان، فقط داریوش بود که مرتب به ما سر میزد و ما را مجبور میکرد که به خانهشان برویم. خانهی ما نسبت به آنها دور بود. برای همین هر موقع قرار میشد شب به آنجا برویم میگفت لباس راحتی بیاورید که همینجا بخوابید و همین هم میشد.
شهید_داریوش_رضایی_نژاد