ای برادر! کجا می روی؟ کمی درنگ کن! آیا با کمی گریه و یک فاتحه ی شما بر مزار من و امثال من مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم از یاد خواهی برد یا نه؟ ما نظاره گر خواهیم بود که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد...
#شهید
#رضا_نادری
@shahid_gomnam15
شهید گمنام
بازوان قوي ابراهيم از همان اوايل دبيرســتان نشــان داد که در بســياري از ورزشها قهرمان اســت. در زن
ابراهيم کمي براي ورزشــکارها صحبت کرد و مناطق مختلف شــهر را به
آنها نشان داد. تا اينکه به زمين واليبال رسيديم.
آقــاي داودي گفت: چند تــا از بچه هاي هيئت واليبال تهران با ما هســتند.
نظرت برای برگزاري يك مسابقه چيه؟
ســاعت ســه عصر مسابقه شروع شــد. پنج نفر که سه نفرشــان واليباليست
حرفــهاي بودند يک طــرف بودند، ابراهيم به تنهائــي در طرف مقابل. تعداد
زيادي هم تماشاگر بودند.
ابراهيم طبق روال قبلي با پاي برهنه و پاچه هاي بااحل زده و زير پيراهني مقابل
آنها قرار گرفت. به قدري هم خوب بازي کرد که کمتر کسي باور ميکرد.
بازي آنها يک نيمه بيشتر نداشت و با اختلاف ده امتياز به نفع ابراهيم تمام
شد. بعد هم بچه هاي ورزشکار با ابراهيم عکس گرفتند.
آنها باورشان نميشــد يک رزمنده ساده، مثل حرفهاي ترين ورزشکارها
بازي كند.
يكبــار هم در پادگان دوكوهــه براي رزمندهها از واليبــال ابراهيم تعريف
كردم. يكي از بچه ها رفت وتوپ واليبال آورد. بعد هم دو تا تيم تشــكيل داد
و ابراهيم را هم صدا كرد.
او ابتدا زير بار نميرفت و بازي نميكرد اما وقتي اصرار كرديم گفت: پس
همه شما يكطرف، من هم تكي بازي ميكنم!
بعــد از بازي چند نفر از فرماندهان گفتند: تا حــالا اينقدر نخنديده بوديم،
ابراهيم هر ضربهاي كه ميزد چند نفر به سمت توپ ميرفتند و به هم برخورد
ميكردند و روي زمين ميافتادند!
ابراهيم درپايان با اختلاف زيادي بازي را برد
ادامه دارد
@shahid_gomnam15
شهید گمنام
ابراهيم کمي براي ورزشــکارها صحبت کرد و مناطق مختلف شــهر را به آنها نشان داد. تا اينکه به زمين وال
تقريبًا سال 1354 بود. صبح يک روز جمعه مشغول بازي بوديم. سه نفرغريبه
جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم، ابراهيم کيه!؟
بعد گفتند: بيا بازي سر 200 تومان. دقايقي بعد بازي شروع شد. ابراهيم تک
و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند.
همان روز به يكي از محله هاي جنوب شــهر رفتيم. ســر 700 تومان شــرط
بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم. موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد
آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند.
يكدفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه برنده شــد ما
پول نميگيريم. يكي از آنها جلو آمد و شــروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي
ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد!
همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به ابراهيم
گفتم:آقا ابــرام، چرا اينجوري بازي كردي؟! باتعجــب نگاهم كرد وگفت:
ميخواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود!
هفتــه بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشــان
آمدند. آنها پنج نفره با ابراهيم سر 500 تومان بازيکردند.
ابراهيم پاچه هاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به
توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند
ادامه دارد
@shahid_gomnam15
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_انتظار_منو_آواره_کرده_علی_فانی.mp3
زمان:
حجم:
3.57M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷
🍃انتظار منو آواره کرده
🍃حجر یار تو دلم خونه کرده
💔 #جمعه_های_دلتنگی
😔😔😔آقا بیا 🙏😭
@shahid_gomnam15
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
گرچہاینشهرشلوغاست؛
ولےباورڪن..
آنچنانجایتوخالیست!
صدامیپیچد:)😔💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@shahid_gomnam15
هدایت شده از شهید اسماعیل دقایقی
2.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر #قاسم_سلیمانیها و همین سپاهیها نبودن داعشیها با ناموس ایرانی این جنایتها رو میکردن
بلایی که داعشیها بر سر زنان ایزدی آوردن...
بچه رو جلوی مادرش کشتن و به مادرش گفتن اگر میخوای بهت تجاوز نکنیم باید گوشتشو بخوری....
بچه رو سر بریدن و مادر گوشت بچه شو خورد....
❣#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج❣
@shahiddaghayeghi
✅تاثیر بسیار ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله»
امام صادق (ع) فرموده است :
🍃هرگاه از قدرتمند، یا چیز دیگری ناراحت و اندوهناک شدید، ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله» را زیاد تکرار کنید، زیرا این ذکر کلید گشایش هرگونه گرفتاری و ناراحتی است، و گنجی است از گنجهای بهشت.» و نیز فرمود:
رسول اکرم (ص) فرمود:
🍃«ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» نود و نه درد را شفا می دهد که ساده ترین آنها اندوه است.»
🍃و نیز فرمود: «در شب معراج ابراهیم خلیل بر من گذر کرد، و گفت: به امتت امر کن در بهشت، بسیار درخت نشاء نمایید که زمینش وسیع و خاکش پاک است.»
🍃گفتم «نشاء بهشت» چیست؟
پاسخ داد: لا حول و لا قوه الا بالله