eitaa logo
شهید گمنام
4هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
9.7هزار ویدیو
100 فایل
🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ࢪفیق‌شهیدشهیدت‌میڪند.🥀 ارتباط با مدیر کانال شهید گمنام ⤵️⤵️⤵️ @khakreezfarhangi ⤵️⤵️⤵️ @gomnam30 خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️ @YaFateme1349
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻سجاد از اول در بحث انقلاب خيلي صادق بود و علاقه زيادی به اهل بيت علیهم‌السلام داشت و در اين مورد مطالعات فراواني هم داشت. خيلی دل‌رحم بود و هميشه دوست داشت به هر نحوي شده به فقرا كمک كند. هميشه لبخند به چهره داشت و هركس او را مي‌ديد فكر می‌کرد سجاد خودش اصلاً مشكلي ندارد و هميشه مشكلات ديگران را بر كار خودش ترجيح مي‌داد. ديگر اينكه روحيه ايثارگري خوب و عجيبي داشت كه او را به سعادت شهادت رساند.✨ ▪️نقل از عموی شهید مدافع حرم سجاد_باوی 🗓شهادت ۱۹ مرداد ۹۶ 📿شادی روحشان صلوات @shahid_gomnam15🕊
و قَلبک فی قَلبی یا شهید... قشنگه ها نه؟ قلب یه شهید تو قلبت باشه...🌱 باهاش یکی بشی باهاش رفیق بشی اونقدر رفیق و اونقدر عاشق و اونقدر شبیه ... که تهش مثل خودش شهید بشی :)♥️ شھیدانہ🌷 @shahid_gomnam15🕊
◖‌ 🔗🌱 ◗‍ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ فآش‌بگویم: هیچڪس‌جــزآنـڪه دل‌به‌خداسپرده‌اسٺ رسم‌دوسٺ‌داشتـن‌را نمیدانـد..، شهـیدآوینی.. ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 📎📰⇜ کلام‌شهید @shahid_gomnam15🕊
تلنگر شیخ رجبعلــی خیاط: چشمت به نامحرم می‌افتد، اگر خوشت نیاید كه مریضی!! اما اگر خوشت آمد، فوراً چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو: ((یـــــا خیر حبیب و محبوب... )) یعنی: خدایا من تو را می‌خواهم، این‌ها چیه؟! ، این‌ها دوست داشتنی نیستند... هر چه كه نپاید دلبستگی نشاید .... @shahid_gomnam15🕊
هوایی میشود گاهی دلم مثل کبوترها....🕊 آرام_جان @shahid_gomnam15🕊
نهج البلاغه حکمت 227 - اركان ايمان وَ سُئِلَ عَنِ اَلْإِيمَانِ فَقَالَ اَلْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ🌹 و درود خدا بر او، فرمود: (از ايمان پرسيدند). ايمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان، و عمل با اعضاء و جوارح استوار است 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 @shahid_gomnam15❤️
تو حلب شب‌ها با موتور، حسن غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش می‌رسوند. ما هر وقت می‌خواستیم شب‌ها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش می‌رفتیم. یک شب که با حسن می‌رفتیم غذا به بچه‌هاش برسونیم چراغ موتورش روشن می‌رفت! چند بار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن امکان داره قناص‌ها بزنند. خندید. من عصبانى شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم: مارو می‌زنند. دوباره خندید و گفت: مگر خاطرات شهید کاوه رو نخوندی که گفته شب روى خاکریز راه می‌رفت و تیرهاى رسام از بین پاهاش رد می‌شد نیروهاش می‌گفتن فرمانده بیا پایین تیر می‌خورى در جواب می‌گفت اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده و شهید مصطفى می‌گفت: حسن می‌خندید و می‌گفت: نگران نباش اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده. و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاق هایى براش افتاد و بعد چه خوب به شهادت رسید... راوی: شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده 💚 شهید_حسن_قاسمی_دانا 🌷🕊 @shahid_gomnam15❤️
🔺آیت الله بهاءالدینـی (ره): سعی کنید پایتان را از کشتی حضرت سیدالشهدا (ع) بیرون نگذارید ودائما به امری از امـور دستگاه امام حسیــــــن (ع) مشغول باشید تا بواسـطــــه آن ازهمه شیعیان دستگیری شود و الا حساب و کتاب آن طـرف دقیق تر از این حرفهاست. @shahid_gomnam15❤️
▪️وصیتنامه‌ شهید مدافع ‌حرم‌ مرتضی‌ عطایی: اینجانب مرتضے عطائے ثواب زیارت امام حسین(ع) و دو رڪعت نماز تحت قبه سیدالشهدا (ع) در تاریخ هفدهم شهریور ماه 1390 مصادف با نهم شوال 1432 را ڪه به جا آوردم برسد به ڪسانے ڪه در تشییع جنازه‌ام شرڪت ڪرده‌اند، غسلم داده‌ و ڪفنم ڪرده و به خاک سپرده و در مراسم تعزیه‌ام شرڪت می‌ڪنند هدیه نموده و امیدوارم خداوند متعال، اربابم ابا عبدالله الحسین(ع) را شفیع و دستگیرشان در یوم الحسرت قرار دهد ان شاالله. ضمنا همه را تحت قبه دعا نمودم مخصوصا تمامے همسفرانے ڪه اینجانب را همراهے ڪردند و احتمالا از من دلخور و یا رنجیده شده‌اند. براے شب اول قبرم دعا نموده و در زیارت عاشورایے ڪه از تاریخ دهم محرم الحرام تا اربعین بعد از نماز صبح ڪه انشاءالله تحت قبه می‌خوانم دعا گویم و براے فرج امام زمان(عج) بسیار دعا ڪنید ڪه فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان(عج) است. از همه حلالیت می‌طلبم مخصوصا همسرم مریم، دخترم نفیسه و پسرم علی. 🔹تاریخ ولادت: ۱۳۵۵/۱۲/۴ 🔸محـل ولادت: مشهد 🔹تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۶/۲۱ 🔸محـل شهادت: لاذقیه سوریه 🔹مزار: مشهد - بهشت‌رضا @shahid_gomnam15❤️
بعد از عملیات خیبر ؛ فرماندهان را بردند زیارت امام رضا(ع) وقتی مهدی برگشت توی پد پنج بودیم برایم سوغاتی جانماز و دو حبه قند و نمک تبرکی آورده بود. نمکش را همان روز زدیم به آبگوشت ناهارمان. اما مهدی حال همیشگی را نداشت! گفتم: «تو از ضامن آهو چه خواسته‌ای که این چنین شده ای!! نابودی کفار؟ پیروزی رزمندگان؟ سلامتی امام؟» چیزی نمی‌گفت. به جان امام قسمش دادم، گفت: فقط یک چیز. گفتم: چه چیز؟ گفت: «مصطفی! دیگر نمیتوانم بمانم. باور کن. همین‌را به امام‌رضا(ع) گفتم. گفتم: واسطه شو این عملیات، آخرین عملیات مهدی باشد». عجیب بود. قبلا هروقت حرف از شهادت می‌شد، می گفت برای چه شهید شویم؟ شهادت خوب است؛ اما دعا کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنی‌چه؟ اما دیگر انقطاعی شده بود.... امام رضا (ع) هم خیلی معطلش نکرد و بدر شد آخرین عملیاتش.... راوی: مصطفی مولوی کتاب: نمی توانست زنده بماند خاطراتی از شهید مهدی باکری شهید_مهدی_باکری امام_رضایی_ها اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @shahid_gomnam15
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اذان سوزناک شهید مهدی باکری
دختر دانشجو از استادش شهید دیالمه سوالی می‌پرسد.. شهید دیالمه سرش را پایین می‌اندازد و جواب می‌دهد..! دختر دانشجو عصبانی می‌شود و می‌گوید: مگر تو استاد ما نیستی؟! چرا نگاهم نمی‌ڪنی؟! شهید دیالمه گفت: اگر به تو نگاه ڪنم، اونی ڪه باید نگاهم ڪنه، دیگه نگاهم نمی‌ڪنه..! شهید_عبدالحمیددیالمه شهید_عبدالحمید_دیالمه ┄┄┅┅┅❅❁❅┅ @shahid_gomnam15