eitaa logo
شهید گمنام
3.9هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
100 فایل
🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ࢪفیق‌شهیدشهیدت‌میڪند.🥀 ارتباط با مدیر کانال شهید گمنام ⤵️⤵️⤵️ @khakreezfarhangi ⤵️⤵️⤵️ @gomnam30 خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️ @YaFateme1349
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰•💔🥀•⊱ . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دلت که گرفته باشد با صدای ترانه که هیچ با صدای دست فروش دوره گرد هم گریه می‌ کنی و این است شرح حال غروب جمعه های من ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.جمعه_های_دلتنگی 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @shahid_gomnam15
🏷 بی نماز ها از شفاعت محرومند..! یکی از آشنایان، خواب شهید سید احمد پلارک را دید. وقتی ازش تقاضای شفاعت کرد، شهید پلارک بهش گفت: من نمیتوانم شما را شفاعت کنم... فقط وقتی میتوانم شما را شفاعت کنم که نماز بخوانید و به آن توجه کنید، همچنین زبان تان را نگه دارید در غیر این صورت هیچ کاری از من بر نمی آید...! شهیددفاع‌مقدس سید_احمد_پلارک♥️ ˹یادش باذکرصلوات↴ 『 』 @shahid_gomnam15
5.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارت‌دست‌حضرته!بهش‌اعتماد کن! ازچی‌میترسی!؟ امام‌زمانم💚 اللّٰھُمَ‌عَجِلْ‌لِّوَلیِڪَ‌الفَرج🕊 @shahid_gomnam15
3.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 چکار کنم خدا؟؟؟ 💥 از این همه مشکلات و سختی‌ها کلافه شدم استاد شجاعی خانواده فرزند_پروری موسسه_مهدوی_سپیده_صبح @shahid_gomnam15
22.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ داستان بسیار زیبا و قابل تامل شیخ رجبعلی خیاط رحمت الله علیه و فرار از معرکه گناه و کنار رفتن حجاب ها... 👤 حجه الاسلام دانشمند 👌 اراده ترک گناه داشته باشیم بدن های ما بسیار ضعیف و ما تاب عذاب ابدی جهنم را نداریم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌@shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 شهید گمنام خوش نام تویی، گمنام منم ...💔 ✍ نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت “سلام الله علیها” یادم هست یکبار در در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت سلام الله علیها نمود ابراهیم همینطور که شنا می رفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد ، لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد. برادر شهیدم ...🌷🕊 @shahid_gomnam15
3.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه وقت با امام زمان(عج) بد حرف نزنیا ! پناهیان 🎙
به وقت رمان عشق در یک نگاه😍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗عشق در یک نگاه💗 قسمت26 کلاسم که تمام شد ،رفتم سمت بهشت زهرا وقتی رسیدم ،رفتم سمت گلزار شهدا همنیجور قدم میزدم و فاتحه ای میخوندم به قبر ها نگاه میکردم تاریخ تولد و شهادتشونو که چقدر جوون بودن و رفتن یه دفعه صدای یاالله شنیدم سرمو بالا کردم ،دیدم اقای زمانیه زمانی: سلام - سلام زمانی: بریم یه جایی بشینیم ؟ - اگه میشه همینجا بشینیم ( همونجا کنار قبر شهدا نشستم ،زمانی هم چند قدم از من دورتر نشست) - نمیدونم باید کجا شروع کنم، از شلمچه ،از حسینیه ،از معراج ،از کربلا اول باید عذرخواهی کنم بابت اون شب تو بین الحرمین ،واقعن شوکه شده بودم زمانی: درکتون میکنم ،منم باید عذرخواهی کنم که نباید تو اون موقیعت این حرف و میزدم ( خوابمو براش تعریف کردم و اون متحیر به من نگاه میکرد و اشک میریخت، بعد فهمیدم خودش هم همین خواب و دیده بود ) بلند شدم از جام : هر موقع صلاح دونستین میتونین تشریف بیارین واسه خاستگاری ( اینو گفتم و رفتم،زمانی هم هیچی نگفت ) توراه برگشت گوشیم زنگ خورد زهرا بود - جانم زهرا زهرا: کجایی دختر؟ ،کل دانشگاه و گشتم پیدات نکردم! - شرمنده آجی ،اومدم گلزار زهرا: فک کردم ترورت کردن - کی میاد منو ترور کنه حالا زهرا: اره واقعن راست گفتی! توی عقده ای ،مغرورو هر کی ببره بر میگردونه - بی مزه زهرا: نرگس شب زودتر اماده شو با آقا جواد شام بریم بیرون - حوصله ندارم ،باشه واسه یه شب دیگه زهرا: عع گفتم آماده باش بگو چشم ،فعلن یاعلی رسیدم خونه ،درو باز کردم مامان نبود رفتم تو آشپز خونه یه چیزی خوردم رفتم توی اتاقم یه دفعه صدای پیامک گوشیم اومد شماره اش ناشناس بود،بازش کردم نوشته بود: سلام خانم اصغری، زمانی هستم ،شرمنده شماره منزلتونو میفرستین که به مادرم بدم تماس بگیرن؟ منم نوشتم سلام و شماره رو فرستادم ••••• 🍁نویسنده: فاطمه ب🍁 • • دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸