علی اهل مطالعه بود. مطالعات عمیق و آگاهی دینی بالایی داشت. او به تنهایی در جلسات بحث و مناظره ی خلق عرب و گروهک ها شرکت می کرد و با بحث های منطقی، ضعف استدلال آنان را اثبات می کرد.
#علی_هاشمی
@shahid_gomnam15
🕊برای بال های زخمی مان دعا کن🥀💔
صدایت را از حنجره کانال ها و سنگرها می شنوم.
میبینمت، پلاک بر گردن و چفیه بر شانه، جاده های صلابت را پشت سر می گذاری و خاک را لبخند می کاری.
📢#دلتنگ_شهدا
@shahid_gomnam15
13.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 آرزویی که پس از سالها مستجاب شد/ حس و حال عجیب زائر ۱۹ ساله راهیان نور
✨ آری تمام جوانان این خاک، متحد و یک صدا پا در جای شهدا میگذارند
خبرنگار جهاد رسانهای شهید رهبر: احمدرضا پرمو
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
@shahid_gomnam15
شھادت یعنۍ:
نمـیر حیف اسـت،
بمـان، بسـاز، ساختہ شـو!
و در ڪلـام آخر براۍ
خدا، شھید شـو... :)👌🏻♥️!
@shahid_gomnam15
همــیشه آدم
با چیزایی که
خیلی دوســت داره
امــتحان میشه..!
شهيدمصطفيصَـدرزاده
🌸 بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸
بیست و چهارمین روز (7اسفند) چله ی ختم صلوات مون هدیه به روح مطهر تمام #شهدای_گمنام سلامتی و تعجیل در فرج حضرت مهدی (عج) میباشد #ختم_صلوات دست جمعی مون روزانه ۱۰۰ مرتبه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🌱🌸🌱🌺🌱🌸🌱🌺🌱🌸🌱🌺🌱
گروه ختم صلوات مون
⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3400007970C7419aa8d81
هر ڪی تو مسیر شهدا اومد..
هر ڪی تو مسیر این ستارهها اومد، ماه میشه، دیدنی میشه، ڪنار خورشید میشه، نور از خورشید میگیره، خوشگل میشه، زیبا میشه، خواستنی میشه، بُردَنی میشه!
_حاج حسین یڪتا
@shahid_gomnam15
شهید گمنام
»بندگان خانواده من هستند پس محبوبترين افراد نزد من کساني هستند که نسبت به آنها مهربانتر و در رفع ح
ابراهيم گفت: اگه ديگه مردم رو اذيت نکني، من روزي ده ريال بهت ميدم،
باشــه؟ پســرک قبول کرد. وقتي جلوي خانه آنها رسيديم، ابراهيم با مادر آن
پسرک صحبت کرد. به اين ترتيب مشکلي را از سر راه مردم بر طرف نمود.
٭٭٭
در بازرسي تربيت بدني مشغول بوديم. بعد از گرفتن حقوق و پايان ساعت
اداري، پرسيد: موتور آوردي؟
گفتم: آره چطور!؟ گفت: اگه کاري نداري بيا با هم بريم فروشگاه.
تقريبًا همه حقوقش را خريد کرد. از برنج و گوشت، تا صابون و... همه چيز
خريد. انگار ليستي براي خريد به او داده بودند! بعد با هم رفتيم سمت مجيديه،
وارد کوچه شديم. ابراهيم درب خانهاي را زد.
پيرزني که حجاب درستي نداشت دم در آمد. ابراهيم همه وسائل را تحويل داد.
يك صليب گردن پيرزن بود. خيلي تعجب کردم! در راه برگشــت گفتم:
داش ابرام اين خانم ارمني بود؟! گفت: آره چطور مگه!؟
آمــدم كنار خيابان. موتور را نگه داشــتم و با عصبانيت گفتم: بابا، اين همه
فقير مسلمون هست، تو رفتي سراغ مسيحيا!
همينطور كه پشت سرم نشسته بود گفت: مسلمونها رو کسي هست کمک کنه.
تازه، کميته امداد هم راه افتاده، کمکشون ميکنه. اما اين بندههاي خدا کسي رو
ندارند. با اين کار، هم مشکلاتشون کم ميشه، هم دلشان به امام و انقلاب گرم ميشه.
٭٭٭
26سال از شهادت ابراهيم گذشت. مطالب كتاب جمع آوري و آماده چاپ
شد. يكي از نمازگزاران مسجد مرا صدا كرد و گفت: براي مراسم يادمان آقا
ابراهيم هر كاري داشته باشيد ما در خدمتيم. با تعجب گفتم:
شما شهيد هادي رو ميشناختيد!؟ ايشون رو ديده بوديد!؟
گفت: نه، من تا پارسال كه مراسم يادواره برگزار شد چيزي از شهيد هادي
#رفیق_شهیدم 🥀
ادامه دارد
@shahid_gomnam15