🌷 کتاب (کتاب مخفی) 🌷
#قسمت_دوازدهم
باد در چوبی خانه را بر هم می کوبد . ماهان ترسیده و نگران سرش را به طرف در می چرخاند . پیرزن برابرش کاسه های سفال را کنار هم می چیند و سینی بزرگی که پارچه روی آن انداخته را پیش می کشد . پارچه را کنار می زند ، رطب های تازه به چشم می خورد. ماهان می پرسد :
_ مگر قرآن بزرگ ترین اعجاز محمد نیست ؟! چگونه می گویی علی بزرگ ترین اعجاز او است ؟!
نیم خیز شده و سعی دارد به خیاط و در چوبی نگاه کند. تا خیالش راحت شود که در بسته است و کسی داخل حیاط نیست . پیرزن می گوید :
_ از رسول خدا شنیدم که گفت علی از قرآن جدا نیست .
ماهان می نشیند سر جایش و می گوید :
_ جدا نیست ؟!
پیرزن یکی از رطب ها را برداشته و طرف ماهان دراز می کند.
_ از سخنان رسول خدا این گونه فهمیدم که وقتی می گوید علی ، انگار گفته قرآن! و وقتی می گوید قرآن ، انگار گفته علی ! جوری از علی و قرآن سخن می گفت که باورم شد این دو در هم تنیده شده اند و علی قرآن ناطق است !
ماهان با تعجب رطب را از دست پیرزن می گیرد و در دهان نی گذارد . پیرزن ادامه می دهد:
_ بیراه نگفتم ام اگر بگویم اکنون که در برابر تو نشسته ام اعتقادم این است ، قرآن سرشار از فضائل علی است !
دست لرزانش را پیش برده و دوباره رطبی برداشته و آن را طرف ماهان دراز می کند .
_ و باز شنیدم که گفت :( خدا برای برادرم علی فضائلی بسیار قرار داده که احدی قادر به شمارش آن فضائل نیست ! هر که یکی از فضائل علی را بخواند و به آن معتقد باشد ، خدا گناهان پس و پیش او را می بخشد.) و شنیدم که :( هر که یک فضیلت از فضائل علی را بنویسد ، تا وقتی که اثر آن نوشته باقی ست ، ملائکه برایش استغفار خواهند نمود!)
ادامه دارد...
#کتاب_مخفی
@shahid_gomnam15