✍شهیدی که قرائت زیارت عاشورا به نیت او گره گشاست...
💠مادر شهید می گوید مواقعی که دلتنگ💔 او می شوم با عکسش صحبت می کنم و مطمئن هستم که صدای من را می شنود و به حرف هایم گوش می کند. بیشتر دوستان و اقوام می گویند هنگامی که مشکلی برایمان پیش می آید به نیت #حسین زیارت #عاشورا می خوانیم و هنوز تمام نشده مشکلمان حل میشود.
💠مادر شهید مدافع حرم حسین بواس که تصویری از این شهید در دستانش بود با بیان اینکه پسرم نماز و روزه قضا نداشت گفت: او از همان دوران کودکی کارهای شخصی اش را خودش انجام می داد و تمام نمازهایش را #اول_وقت می خواند و روزه هایش را می گرفت
@shahid_gomnam15
أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَری ؛
سلام بر آنکه در ملأعام سرش بریده شد
مراسم تعزیه ؛
#محرم سال ۱۳۶۲
"شهید سید کاظم میرحسنی"
در نقش #امام_حسین علیهالسلام
و شمر در حال بریدن سرش ...
محرم در جبهه
#تیپ۱۲_قائم_عج
@shahid_gomnam15
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای شنیدنی از معجزه حضرت عباس در بین الحرمین
👤 کلیپ زیبای « داستان معجزه اباالفضل » با روایتگریِ حاجمهدی رسولی تقدیم نگاهتان
▪️ #حضرت_اباالفضل
الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ لوَلــیِّڪَ اَلْفــَرَجْ بحق حضࢪٺ زینب ڪبرۍ سلام الله علیها
شهید مدافع حرم محمود نریمانی همیشه میگفت :
🍃هرچی میخواید
از شهدا بخواهید براتون دعا کنن.
من خودم خیلی چیزا از شهدا گرفتم.
#سالروز_شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
شهیدانه
«حکایت سر»
برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی
🌷شهیدِ بی سر محسن حججی🌷
⏪ داستان اول: «مواجهه با خانمهای فُکُلی»
شهید گمنام
نميدانستيم چهكار كنيم. دست و پايمان را گم كرديم. سريع رفتيم سراغ ديگر بچه ها، حاج علي صادقي با صليب
روبروي عكس ابراهيم نشســته و اشك ميريخت! جلو آمدم. گفتم: مادر
چي شده!؟
گفــت: مــن بوي ابراهيــم رو حس ميكنــم! ابراهيم الان تــوي اين اتاقه!
همينجاست و...
وقتي گريهاش كمتر شد گفت: من مطمئن هستم كه ابراهيم شهيد شده.
مادر ادامه داد: ابراهيم دفعه آخر خيلي فرق كرده بود، هر چه گفتم: بيا بريم
خواستگاري، ميخوام دامادت كنم، اما او ميگفت: نه مادر، من مطمئنم كه
برنميگردم. نميخواهم چشم گرياني گوشه خانه منتظر من باشه!
چند روز بعد دوباره جلوي عكس ابراهيم ايســتاده بود و گريه ميكرد. ما
بالاخره مجبور شديم دائي را بياوريم تا به مادر حقيقت را بگويد.
آن روز حال مادر به هم خورد. ناراحتي قلبي او شديدتر شد و در سي سي يو
بيمارستان بستري شد!
سالهاي بعد وقتي مادر را به بهشت زهرا س ميبرديم بيشتر دوست داشت
به قطعه چهل و چهار برود.
به ياد ابراهيم كنار قبر شهداي گمنام مينشست.
هــر چند گريه براي او بد بود. اما عقده دلــش را آنجا باز ميكرد و حرف
دلش را با شهداي گمنام ميگفت.
ادامه دارد
🥀رفیق شهیدم🥀
@shahid_gomnam15
#تو نباشی نفسم بند و دلم
تنگ و جهانم سرد است💔🥀✨