eitaa logo
شهید گمنام
3.6هزار دنبال‌کننده
17هزار عکس
7.4هزار ویدیو
93 فایل
🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ࢪفیق‌شهیدشهیدت‌میڪند.🥀 ارتباط با مدیر کانال شهید گمنام ⤵️⤵️⤵️ @khakreezfarhangi ⤵️⤵️⤵️ @gomnam30 خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️ @YaFateme1349
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 شهید مصطفی چمران خدایا! پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه‏گرساز، تا فریب زرق و برق عالم خاکی، مرا از یاد تو دور نکند. @shahid_gomnam15
🇮🇷حضورپر شورمردم شهرستان دشتستان درپیاده روی بزرگ ولایت شهر برازجان دردمای بالای۴۰درجه باورنکردنی است. 📌اگر در بی بی سی و اینترنشنال پیاده روی مردم ولایت مدار دشتستان بجای سالمرگ مهسا کومله منتشر شداصلاتعجب نکنید چون از این کفتارهای مجازی هیچ چیز بعیدنیست. پیاده‌روی ولایت @shahid_gomnam15
تاقیامت‌سرِسربندتوبی‌بی‌جان‌دعواست معنی‌این‌سخنم‌را شهدا می‌فهمند؟!! @shahid_gomnam15
در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می شود و کسی می تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). شهید مهدی زین الدین @shahid_gomnam15
🌷 شهید حسن باقری خودش رفته بود سرکشی خط، خاکریز بالا نیامده، لودر پنچر شده بود. سراغ فرمانده گردان را هم از ستاد لشکر گرفت. خواب بود. می گفت: یعنی چی که فرمانده گردان هفت کیلومتر عقب تر از نیروهاشه؟ اگه قراره گردان با بی سیم هدایت بشه، از مقر تیپ این کار رو می کردیم. وقتی فرمانده گروهان از پشت بی سیم میگه سمت راست فشاره، فرمانده گردان باید با گوشت و خونش بفهمه چی میگه. باز توقع داریم خدا کمک کنه. این جوری نمیشه. فرمانده گردان باید جلوتر از همه باشه. @shahid_gomnam15
حاج حسین یکتا: اگه میخوای یه روز دور تابوتت بگردن امروز باید دور امام زمانت بگرد @shahid_gomnam15
🥀 'من از این هوا از این خـٰاڪ خستہ شدم..! دݪم شلمچہ میخاد، دلم فکہ میخاد دݪم طلاییہ میخاد،، دݪم‌آدمایی‌رو‌میخاد‌ ڪہ‌مثل‌هیشکےنیستن! کـٰاش اونجا بودم... اونجا‌سنگینی‌هیچ‌نگاهی‌دلتو‌نمیلرزونه(: شهدا، فکری‌به‌حـٰال باݪ‌شکسته‌ام ڪنین💔- اگہ قرار به پروازِ، پس بسمـ‌ِالله؛ رحمے! دعایے! نگاهے! خسته‌ام:). @shahid_gomnam15
🥀 سر تا پاش‌ خاڪي‌ بود. چشم‌هاش‌ سرخ‌ شده‌ بود؛ از سوز سرما. دو ماه‌ بود نديده‌ بودمش‌. -حداقل‌ يه‌ دوش‌ بگير، يه‌ غذايي‌ بخور. بعد نماز بخون‌. سر سجاده‌ ايستاد. آستين‌هاش‌ را پايين‌ كشيد و گفت‌: «+من‌ با عجله‌اومده‌م‌ كه‌ نماز اول‌ وقتم‌ از دست‌ نره‌.» كنارش‌ ايستادم‌. حس‌ مي‌كردم‌ هر آن‌ ممكن‌ است‌ بيفتد زمين‌. شايداين‌جوري‌ مي‌توانستم‌ نگهش‌ دارم‌.(: @shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا