#شهیدانه
چقدر دَوید تا که به اینجا رسید؟
چقدر باید بِدَویم،به اینجا برسیم؟!
#فاطمیه
@shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کار عشق
دوری و هجران به ما رسید
یوسف که رفت
غصه کنعان به ما رسید…
@shahid_gomnam15
شهید ایستاده
میانِ مرز دو دنیا
که اگر خواستی
راهی ات کند!
پس
بسم الله..
شهدا زنده اند..
می شنوند..
می بینند...
وجواب می دهند...
📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی🌷
@shahid_gomnam15
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥این قطعه ترکی حاج مهدی رسولی برای مادر سادات خیلی قشنگه...
#فاطمیه
@shahid_gomnam15
تلنگر
تو هنوز عاشق خدا نشدی ِ👀
آخه عاشق روی حرف معشوقش حرف
میزند؟
@shahid_gomnam15🕊
🌟 🔹
دست خالی آمدم.
باز هم.
همان دارایی ناقابل همیشگی را پیش رویت میگذارم:
همان دستهای خالی
که به درگاهت بلند میکنم
و همان عرقِ شرمِ نداری
که بر پیشانیام نشسته!
ولی تو بیامرز
که آمرزیدن بندگان ضعیف،
گوشهای از روزمرگیهای خدایی پرشکوه توست. ☺️❤️
@shahid_gomnam15🕊
•🌿•
خدایـٰادِلـم
بَھـٰانہشھـٰادَٺمےگیـرَد
نِمےشوِداِرفـٰاقـےکنۍبِھاین
؏َـبدمـردودشـدِھ..!
شهید بابڪ نوری هریس
شهیدانه❤️
@shahid_gomnam15🕊
.
و سلام بر او که می گفت:
«خدایا گناهانی را که مرا از
امام حسین(؏) محروم می کنند،
ببخــش»
• شهید محمود کاوه•
@shahid_gomnam15🕊
•🌿•
گـفت:خجـالٺنمیکـشی؟
پـرسیدم:چـرا؟
گـفت:چـادرسـرتکـردی!
لبخنـدمحـویزدم:
تـوچـی؟! تـوخجـالتنمیکـشی؟
اخـمکـرد:مـنچـرا؟!
آرومدمگـوششگـفتم: خجـالتنمیکـشیکـہانـقد
راحت اشـکامـامزمـانترو در مـیاری
و چـوبحـراج بـہ قشنگـیات مـیزنی
چادر یادگارمادرمونه
تلنگرانه🖐
@shahid_gomnam15🕊
•🌿•
سخنی از شهدا بخونید 😉👌🏻
اگہ میخواۍ یہ روزی دورِ تابوتت بگردن ؛
امروز باید دورِ امام زمانت بگردی...
•حاجحسینیڪتا••
شهیدانه🕊
@shahid_gomnam15🕊
توسل به حضرت زهرا س
«نمیدانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر سیمهای خاردار خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر میشد.
میدانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک بود، چون توجه دشمن را به سمت من جلب میکرد. از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم. یکی یکی سراغ آنها رفتم. یک لحظه یادم آمد که ایام فاطمیه است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه(س) دراز کردم و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم. دعا کردم.
در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا بلند کرد و در آب اروند پرتم کرد. آن حالت را در هشیاری کامل احساس کردم.»
احمد این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند.
شهید_احمد_جولاییان🌱
برگرفته از کتاب مهر مادر
@shahid_gomnam15🕊
°●💚🌿●°
یک نوبت که از جبهه آمده بود و رفتیم دیدنش ، گوشهٔ اتاق کلی اسکناس نخپیچشده دیدیم. از ابرام پرسیدیم:اینا چیه ابرام؟
کمی از جوابدادن طفره رفت. وقتی اصرار کردیم ، گفت: «درسته من معلم ورزش شدم ، اما نرفتم مدرسه که بخوام حقوق بگیرم. هر وقتم برمیگردم میبینم از طرف آموزشوپرورش چند ماه حقوق برام ریختن. این پول برا من نیست. من کاری نکردم که بخوام پول بگیرم.» بعدها متوجه شدیم میرود پولها را داخل خانههای افراد محتاج میاندازد.
شهید_ابراهیم_هادی🕊
@shahid_gomnam15🕊