زینب س طشت اورد برابر داداش
شاید هم امام حسن داره با نگاه
التماسش می کنه خواهر جون
نگاه نکن
روتو برگردون
آی ولی یه وقت زینب س دید
پاره های جیگرش داره تو طشت می ریزه
اخه مگر خواهر می تونه طاقت بیاره
اونایی که برادر از دست دادن می دونن
من چی می گم
(آخه قدر چمن را بلبل افسرده میداند
غم مرگ برادر را برادر مرده می داند)
😭😭😭
خانوم زینب س ناله اش بلند شد
صدا زدن داداش حسین اومد
تا امام حسین ع برادر را به اون
حالت دید گریه اش بلند شد
اینقدر امام حسن ع به
گریه ابا عبدالله الحسین حساس بود
همین که دید. داره گریه می کنه
گفت حسینم چرا داری گریه می کنی؟
گفت داداش تو داری از شدت زهر به خودت می پیچی جلوی چشمم .
بعدا می شه من گریه نکنم
😭
زینب داره گوش میده
می شنوه دو تا داداش چی بهم می گن
امام حسن ع به امام حسین فرمود
جلوتر بیا داداش
داداشم
پیش زینب اینطوری گریه نکن
من امامم دارم میرم تو گریه می کنی
من فقط زهر خوردم دارم میرم
تو گریه می کنی
من دارم میرم پیش پدرو مادر
تو داری گریه می کنی
زن و بچه ام را کسی به اسیری نمی بره حسین 😭😭
.تو هستی داداش
زینب هست داداش
ولی امان از روزی که
زینب وسط یه عده نامحرم
گرفتار می شه
امون ار زمونی که ترا به گودال قتلگاه می کشن
امون از زمانی که خیمه هارا اتیش می زند
دامن دخترت اتیش می گیره حسین
امون از لحظه ای که شمر روی سینه ات نشسته 😭😭😭
داداش بچه هامو به تو می سپارم داداش
حسین اینطوری گریه نکن جیگرم را اتیش می زنی
حسین بابام هم طاقت دیدن گریه ترا نداشت
مادرم هم طاقت دیدن گریه ترا نداشت
منم طاقت ندارم حسینم
😭😭😭
الان بری کربلا میبنی چقدر شلوغه
بری مشهد اونجا هم خیلی شلوغه
اما بری قبرستان بقیع میبنی حتی یک زائر هم نداره
دلم نمیاد این روضه رو نخونم تو متن نمیشه گفت تو صوت میخونم
همه کسانیکه این موقع شب
دارین این روضه را گوش می دین
می خوام امشب برای امام حسن ع
سنگ تموم بذارید
نمی خوام فقط مهدی فاطمه عج
تنهایی گریه کنه
😭😭
پس امشب ناله بزن با مهدی فاطمه
دلت را ببر بقیع