Majid Banifatemeh - Bayad Ghalbam Bara To Haram Bashe (128).mp3
7M
🔳 #زمینه احساسی #محرم
🌴باید قلبم برا تو حرم باشه
🌴دائم بساط روضه تو علم باشه
🎤 #سیدمجید_بنی_فاطمه
👌فوق زیبا
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
🖤 رسول خدا صلی الله علیه واله به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
🌴 يَا فَاطِمَةُ كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ إِلاَّ عَيْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ اَلْحُسَيْنِ فَإِنَّهَا ضٰاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِيمِ اَلْجَنَّةِ.
🍃 فاطمه جان !روز قیامت هر چشمى گریان است؛ مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود.
📖 بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۹۳
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
Madahi-Moharam-lori-20.mp3
4.95M
یا ابالفصل یا اباالفضل
نوحه لری زیبا 👌👌👌
تقدیم به لرهای اعضای محترم کانال شهید
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوچهلوسه 👈این داستان⇦《 امثال تو 》 ــــــــــــــــــــ
داستانی واقعی
قسمت 144 و 145
نسل سوخته 👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوچهلوچهار
👈این داستان⇦《 این آیات کتاب حکیم است 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎تلفن رو که قطع کرد ... بیشتر از قبل، بین زمین و آسمون گیر افتاده بودم ... بیخیال کارم شدم و یه راست رفتم حرم ...
🔸نشستم توی صحن ... گیج و مبهوت ... آقا جون ... چه کار کنم؟ ... من اهل چنین محافلی نیستم... تمام راه رو دختر و پسر قاطی هم زدن رقصیدن ... اونم که از ...💃
🔹گریهام گرفت ... به خدا ... نه اینکه خودم رو خوب ببینم و بقیه رو ...
دلم گرفته بود💔 ... فشار زندگی و وضعیت سعید از یه طرف ... نگرانی مادرم و الهام از طرف دیگه ... و معلق موندن بین زمین و آسمون ...😔
🔻میترسیدم رضای خدا و امر خدا به رفتنم باشه ... اما من از روی جهل، چشمم رو روش ببندم ... یا اینکه تمام اینها حرفهاش شیطان برای سست کردنم باشه ...
💢سر در گریبان فرو برده ... با خدا و امام رضا درد دل میکردم ... سرم رو که آوردم بالا ... روحانی سیدی با ریش و موی سفید... با فاصله از من روی یه صندلی تاشو نشسته بود ... دعا می خوند🍃✨ ...
آرامش عجیبی توی صورتش بود ... حتی نگاه کردن به چهرهاش هم بهم آرامش میطداد ... بلند شدم رفتم سمتش ...
حاج آقا ... برام استخاره میگیری❓ ...
🔹سرش رو آورد بالا و نگاهی به چهره آشفته من کرد ...
چرا که نه پسرم ... برو برام قرآن بیار ...
قرآن رو بوسید ... با اون دستهای لرزان ... آروم آورد بالا و چند لحظه گذاشت روی صورتش ... آیات سوره لقمان بود ...🍃✨
✨بسم الله الرحمن الرحیم ... الم ...✨ این آیات کتاب حکیم است ... مایه هدایت و رحمت نیکوکاران ... همانان که نماز را بر پا می دارند و زکات میپردازند و به آخرت یقین دارند ... آنان بر طریق هدایت پروردگارشان هستند و آنان رستگاران هستند ...🍀🌹
💠از حرم که خارج شدم ... قلبم آرام آرام بود ... میترسیدم انتخاب و این کار بر مسیر و طریقی غیر از خواست خدا باشه... می ترسیدم سقوط کنم ... از آخرتم میترسیدم ... اما بیش از اون ... برای از دست دادن خدا میترسیدم ... و این آیات ... پاسخ آرامش بخش تمام اون ترسها بود ...🍃
✨حسبنا الله ... نعم الوکیل ... نعم المولی و نعم النصیر ... و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم ..✨
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
نویسنده:
#شهید_طاها_ایمانی
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
👇👇👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوچهلوپنج
👈این داستان⇦《 تو... خدا باش 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎بالای کوه ... از اون منظره زیبا و سرسبز به اطراف نگاه میکردم ... دونههای تسبیح، بالا و پایین میشد و سبحانالله میگفتم ... که یهو کامران با هیجان اومد سمتم ...😍
- آقا مهران ... پاشو بیا ... یار کم داریم ...😳
🔹نگاهی به اطراف انداختم ...
- این همه آدم ... من اهل پاسور نیستم ... به یکی دیگه بگو داداش ...
- نه پاسور نیست ... مافیاست ... خدا میخوایم ... بچهها میگن ... تو خدا باش ...😳😳
🔸دونه تسبیح توی دستم موند ... از حالت نگاهم، عمق تعجبم فریاد میزد ...
- من بلد نیستم ... یکی رو انتخاب کنید که بلد باشه ...
💢اومد سمتم و مچم رو محکم گرفت ... فقط که حرف من نیست ... تو بهترین گزینه واسه خدا شدنی ...👌
🔻هر بار که این جمله رو میگفت ... تمام بدنم میلرزید ... شاید فقط یه نقش، توی بازی بود اما ... خدا ... برای من، فقط یک کلمه ساده نبود ...
❤️عشق بود ... هدف بود ... انگیزه بود ... بنده خدا بودن ... برای خدا بودن ...
🔹صداش رو بلند کرد سمت گروه که دور آتیش حلقه زده بودن...
- سینا ... بچهها ... این نمیاد ...
💢ریختن سرم ... و چند دقیقه بعد ... منم دور آتش نشسته بودم ... کامران با همون هیجان داشت شیوه بازی رو برام توضیح میداد ...
🔸برای چند لحظه به چهره جمع نگاه کردم ... و کامرانی که چند وقت پیش ... اونطور از من ترسیده بود ... حالا کنار من نشسته بود ... و توی این چند برنامه آخر هم ... به جای همراهی با سعید ... بارها با من، همراه و هم پا شده بود ...
🔹هستی یا نه؟ ... بری خیلی نامردیه ...
دوباره نگاهم چرخید روی کامران ... تسبیحم رو دور مچم بستم ...
✨🍃بسم الله ...
تمام بعد از ظهر تا نزدیک اذان مغرب رو مشغول بازی بودیم ... بازیای که گاهی عجیب ... من رو یاد دنیا و آدمهاش میانداخت ...
🔻به آسمون که نگاه کردم ... حال و هوای پیش از اذان مغرب بود ... وقت نماز بود و تجدید وضو ... بچه ها هنوز وسط بازی ...😳🍃✨
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰
نویسنده :
#شهید_طاها_ایمانی
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
✨به آسیدمجتبی گفتم:
اینا کین که میاری هیئت و بهشون مسئولیت میدی؟!
✨میگفت:
کسی که تو راه نیست
اگه بیاد تو مجلس اهلبیت«؏»
و یه گوشه بشینه
و شما بهش بها ندی،
میره و دیگه هم بر نمےگرده
اما وقتی تحویلش بگیری،
جذب همین راه میشه!
🌹 #شهید_سید_مجتبی_علمدار
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
ma95112706.mp3
13.24M
🎙 صوت شهید مدافع حرم حسین معز غلامی
🏴 محرم حسین(ع) رسید
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ۳ دقیقه
مداحی و روضه برای اهل دل👌👌👌
حنیف طاهری
مداحی آنلاین - شب تا صبح میخونم برات لالایی - بنی فاطمه.mp3
5.37M
🔳 #زمینه #شب_هفتم #محرم
🌴شب تا صبح میخونم برات لالایی
🌴من پای این نیزه تو اون بالایی
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👌فوق زیبا
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
مداحی آنلاین - آروم بگیر علی بالام - نریمانی.mp3
8.08M
🔳 #زمینه #شب_هفتم #محرم
🌴آروم بگیر علی بالام
🌴آروم بگیر دیگه بخواب
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌فوق زیبا
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124