eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
37.2هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🍃🌷🍃🌺🍃🌷 🌷نماز شبو تو سه زمان می تونید بخونید: 1= بعد از نماز عشاء. 2= بعد از نیمه شب 3 =از صبح
پست نماز شب ☝️☝️☝️ کسانی که توفیق دارند امشب نماز شب بخونند نماز شب امشب رو به نیت امام زمان ع بخونند و نماز شبشون رو هدیه کنند به 🔮 نماز شب رو الان قبل از خواب هم میشه خوند قبل از خواب سلام به حضرت زهرا س و امام حسین ع و امام زمان ع فراموش نشه التماس دعای فرج یاعلی مدد
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🍃🌷🍃🌺🍃🌷 🌷نماز شبو تو سه زمان می تونید بخونید: 1= بعد از نماز عشاء. 2= بعد از نیمه شب 3 =از صبح
پست نماز شب ☝️☝️☝️ کسانی که توفیق دارند امشب نماز شب بخونند نماز شب امشب رو به نیت امام زمان ع بخونند و نماز شبشون رو هدیه کنند به 🔮 نماز شب رو الان قبل از خواب هم میشه خوند قبل از خواب سلام به حضرت زهرا س و امام حسین ع و امام زمان ع فراموش نشه التماس دعای فرج یاعلی مدد
پست نماز شب ☝️☝️☝️ کسانی که توفیق دارند امشب نماز شب بخونند نماز شب امشب رو به نیت امام زمان ع بخونند و نماز شبشون رو هدیه کنند به 🔮 نماز شب رو الان قبل از خواب هم میشه خوند قبل از خواب سلام به حضرت زهرا س و امام حسین ع و امام زمان ع فراموش نشه التماس دعای فرج یاعلی مدد
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🍃🌷🍃🌺🍃🌷 🌷نماز شبو تو سه زمان می تونید بخونید: 1= بعد از نماز عشاء. 2= بعد از نیمه شب 3 =از صبح
پست نماز شب ☝️☝️☝️ کسانی که توفیق دارند امشب نماز شب بخونند نماز شب امشب رو به نیت امام زمان ع بخونند و نماز شبشون از طرف همه شهدا خصوصا شهید هادی و شهید تورجی زاده هدیه کنند به 🔮 نماز شب رو الان قبل از خواب هم میشه خوند قبل از خواب سلام به حضرت زهرا س و امام حسین ع و امام زمان ع فراموش نشه التماس دعای فرج یاعلی مدد
🌟بسم رب الزهرا 🌟 خانمهای خانه دار توجه کنند. به امید خدا و با اجازه حضرت زهرا سلام الله علیها غذای نذری امروز را هم برای خانواده خود درست می کنیم . _ غذای نذری امروز هدیه به به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور مولا آقا امام زمان و سلامتی اعضای خانواده میباشد. در موقع پخت غذا با طهارت باشید وسوره کوثر را قرائت کنید _ان شاء الله این غذا نور بشه در تمام وجود شما و افراد خانوادتان ، نوش جانتان. 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🍃🌷🍃🌺🍃🌷 🌷نماز شبو تو سه زمان می تونید بخونید: 1= بعد از نماز عشاء. 2= بعد از نیمه شب 3 =از صبح
پست نماز شب ☝️☝️☝️ کسانی که توفیق دارند امشب نماز شب بخونند نماز شب امشب رو به نیت امام زمان ع بخونند و نماز شبشون رو هدیه کنند به 🔮 نماز شب رو الان قبل از خواب هم میشه خوند قبل از خواب سلام به حضرت زهرا س و امام حسین ع و امام زمان ع فراموش نشه التماس دعای فرج یاعلی مدد
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
پست نماز شب ☝️☝️☝️ کسانی که توفیق دارند امشب نماز شب بخونند نماز شب امشب رو به نیت امام زمان ع بخو
پست نماز شب ☝️☝️☝️ کسانی که توفیق دارند امشب نماز شب بخونند نماز شب امشب رو به نیت امام زمان ع بخونند و نماز شبشون رو هدیه کنند به 🔮 نماز شب رو الان قبل از خواب هم میشه خوند قبل از خواب سلام به حضرت زهرا س و امام حسین ع و امام زمان ع فراموش نشه التماس دعای فرج یاعلی مدد
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🍃🌷🍃🌺🍃🌷 🌷نماز شبو تو سه زمان می تونید بخونید: 1= بعد از نماز عشاء. 2= بعد از نیمه شب 3 =از صبح
پست نماز شب ☝️☝️☝️ کسانی که توفیق دارند امشب نماز شب بخونند نماز شب امشب رو به نیت امام زمان ع بخونند و نماز شبشون رو هدیه کنند به 🔮 نماز شب رو الان قبل از خواب هم میشه خوند قبل از خواب سلام به حضرت زهرا س و امام حسین ع و امام زمان ع فراموش نشه التماس دعای فرج یاعلی مدد
یادگاری از جلیل / اکنون برایم یک عبا مانده و یک انگشتر و خاطرات جلیل 🌸یک شب با صدای گریه ی فاطمه از خواب بیدار شدم. دیدم نیست. فاطمه را آرام کردم و در اتاق را آرام باز کردم . جلیل گوشه ای از سالن نشسته بود. عبا یی (که از نجف خریده بود ) روی شانه هایش و انگشتر عقیق یمن هم در انگشتانش خوابش برده بود. صدایش زدم .چشمانش را باز کرد. گفتم جلیل خدا اینگونه قرآن خواندن تو را دوست ندارد! ببین بین قرآن خواندن خوابت برده.. 🌸گفت: زهرا جان. خداوند خطاب به فرشتگانش می گوید در دل این شب، وقتی همه خواب هستند بنده ی من با همه ی خستگیهایش و خوابی که تمام چشمانش را فرا گرفته . بیدار مانده تا من به او عطا کنم هر آنچه می خواهد ... 🌸و اکنون برایم یک عبا مانده و یک انگشتر و سجاده با یک جای خالی و قاب عکسی که هیچ وقت جای خالیش او را پر نمی کند...😔 وصیت مرا در این مکان دفن کنید👇 🌸یک روز به امامزاده شهیدان رفتیم. فاطمه را در آغوش گرفته بود و زیارت اهل قبور را می خواند . یک دفعه به جای مزار خودش نگاه کرد و گفت اگر من مردم مرا در این مکان دفن کنید . ناراحت شدم و گفتم : خدا نکند تو بمیری. تازه اول خوشبختیمان است با دستش روی شانه هایم زد و گفت بیا برویم بادمجان بم آفت ندارد...😍 🌸آن جایی را که نشان داد در میان شهدا بود و من تا آن زمان به این فکر نکرده بودم که فقط شهدا را در این مکان دفن می کنند... «برخورد شایسته اخلاق نیکو» 🌸جلیل هر زمان از اداره به خانه می آمد تمام خستگی هایش را پشت در می گذاشت و با لبخند وارد خانه می شد.😊 با شور و نشاط خاصی که داشت با صدای بلند سلام می کرد🤚. در این 18 سال روزی نشد که با بی حوصلگی آشپزی کنم همیشه با عشق به همسر و فرزندانم و با تمام وجود آشپزی می کردم. 👌👌 🌸روزهای پنج شنبه زودتر از ایام هفته تعطیل می شد و به خانه می آمد . سفره را پهن میکردم . محمد و مریم با وجود گرسنگی شدیدی که داشتند، غذا نمیخوردند. همه منتظر آمدن یک نفر بودیم که جمعمان کامل شود و با هم بر سر یک سفره بنشینیم . 🌸روزهای جمعه نیز در خدمت خانه بود. نمی گذاشت به چیزی دست بزنم. تمام کارهای خانه را انجام می داد . از ظرف شستن تا جارو کردن خانه . گاهی دلم برایش می سوخت و به او کمک می کردم . سریع کارها را تمام می کرد غذا را می پخت تا به خطبه های نماز جمعه برسد. اکثرا با دخترم به نماز جمعه می رفت . و در راه بر گشت برای مریم تنقلات می خرید و باهم می خوردند وقتی نزدیک خانه می شد دست و صورتش را می شست که من متوجه نشم..😍 🌸 وقتی هم برمی گشتند سفره را پهن می کردم و همه دور هم جمع می شدیم من و محمد با اشتها غذا میخوردیم ولی آنها نه .... بعدها متوجه شدم که پدر و دختر یواشکی تنقلات می خوردند 😍😳و سیر بودند که غذا نمیخوردند.... 🌸 در مورد رفتن به سوریه «می گفت : اگر نروم شرمنده می شوم»👇 🌸اخبار دختر سوری 3 ساله را نشان می داد که کنار ساحل شهید شده بود. طاقت نیاورد و گریه کرد😭. به او نگاه کردم. برخواست و به حیاط رفت. پشت سرش رفتم. بی وقفه گفت: من در عجبم با این همه اعتقاداتی که داری چرا را ضی نمی شوی که مدافع حرم شوم.😔 باشد نمی روم ولی جواب (س) را خودت بده . 🌸من را عمیقا دوست داشتم و از اوایل زندگی تا آن هر روز دلبسته تر می شدم . در باورم نمی گنجید که بخواهم جلیل را به این زودی از دست بدهم. نگاهم در نگاهش قفل شد. (با خود می گفتم مرا به که واگذار کردی ... راه برگشتی برای من نگذاشتی...) شرمنده شدم😢 سرم را پایین انداختم و همان لحظه از تمام وجودم را به سپردم.👌 ........