شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#قسمت_نوزدهم_و_بیستم ( رمان بسیار جالب همراه با احادیث )👌 داستان محمد مهدی 👇👇👇
#قسمت_بیست_و_یکم و
#بیست_و_دوم
( رمان بسیار جالب همراه با احادیث )👌
داستان محمد مهدی
👇👇👇
#رمان_محمد_مهدی
#قسمت_بیست_و_یکم
🔰 آقا هادی بعد اینکه با دقت تمام حرفهای پسرش رو گوش کرد بهش گفت حتما برو جلو و ترس و خجالت رو بذار کنار و باهاش صحبت کن ، دلیل رو ازش بپرس
باهاش رفیق بشو ، سعی کن با رفاقت . مهربانی و دوستی از مشکلاتش خبر دار بشی و بعدش سعی کن حل کنی
منم کمکت می کنم
خداروشکر با این توصیفهایی که کردی، مشکل مالی ندارن ، اما خب همه مشکلات که فقط مالی نیست ، اما حتما تلاش کن مشکلاتش رو حل کنی، روایت از امیرالمومنین (ع) داریم که شیعیان ما را در هنگام اوقات نماز و کمک به برادران دینی خود بشناسید.
بدون پسرم که شیعه بودن فقط به اسم نیست، باید همراه با عمل هم باشه، عمل ما هست که ما رو نجات میده ، اگه مشکلش رو حل کنی با آسوده خاطری بیشتری درس میخونه و موفق میشه و تو هم در همه موفقیت هاش شریک هستی
💠 #محمد_مهدی اون شب رو با آرامش خوابید، می دونست که موفق میشه، صبح وقتی برای نماز از خواب بلند شده بود ، پدرش گفت بعد از نماز با امام زمان (عج) صحبت کن و ازش کمک بخواه که تو این مسیر کمکت کنه
انشالله کمکت می کنه و موفق میشی
#محمد_مهدی بعد از یه سلام به حضرت ، شروع به صحبت کردن با آقا کرد
آقا جان، می دونم که صدای منو می شنوی، می دونم که دردها و مشکلات همه ما رو میدونی، می دونم که خبر داری ساسان چه مشکلی داره که اینقدر گرفته و غمگین هست، می دونی که اگه اینجوری ادامه بده ، هم به درسهاش لطمه میخوره و هم به زندگیش
من مطمئن هستم که میتونه شیعه خوبی برات بشه، اما این مشکلاتش...
کمکم کن آقا تا کمکش کنم ، تا مشکلاتش حل بشه و بتونه برای شما سربازی کنه
قول هم میدم خودم در حد توانم کمکش کنم ، هرجا کمک خواست کمک کارش باشم
شما فقط کمکم کن
🌀 بعد خوردن صبحانه ، آماده شد تا با ماشین پدرش بره مدرسه ، دوباره تو ماشین با پدرش در این باره حرف زد و به کار خودش ایمان و اعتماد بیشتری پیدا کرد
با خوشحالی از ماشین پیاده شد و رفت مدرسه
امروز یک ماموریت مهم داشت #محمد_مهدی
ادامه دارد...
#نویسنده :
#استاد_احسان_عبادی