eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.9هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
11.4هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
جالبههههههه. عنایت شهدا را ببینید.👇👇👇👇 💞....❗️ 💢کاروانی از خواهران دانشجوی زاهدان وارد مناطق عملیاتی خوزستان شده بود. من مأمور شدم تا آنها را در چند نقطه، به عنوان راوی همراهی کنم. ابتدا به دشت عباس رفتیم، بعد در تنگه ‌ی چزابه توقف کردیم. کاروان حال و هوای عجیبی داشت. وقتی از حماسه ‌ها و مظلومیت‌ های شهدای چزابه برایشان تعریف می‌ کردم، صدای گریه و زاریشان طوری بود که انگار با چشم خود شهادت عزیزانشان را می‌ بینند. 💢صحبت هایم که تمام شد، گوشه‌ ای رفتم. حال و هوای آنها روی من هم تأثیر گذاشت. احساس می‌ کردم من هم تازه به این سرزمین پا گذاشته ‌ام، برایم تاز‌گی داشت. در فکر بودم که یکی از خواهران دانشجو آمد و در حالی که سعی می‌ کرد متوجه اشک هایش نشوم گفت: «حاج آقا من اشتباه کردم پایم را اینجا گذاشتم.» 💢گفتم: «چطور⁉️ اتوبوس را اشتباه سوار شدید⁉️» با صدای لرزانش حرفم را برید و گفت: «آخر من ارمنی مذهب هستم.» تازه منظورش را فهمیدم. خندیدم، گفتم: «دخترم اشتباه می‌ کنی. هستند. این سرزمین هم برای تمام انسان‌ های آزاده جا دارد.»😍 💢دختر کمی مکث کرد و گفت: «من با راه و رسم شهدا خیلی فاصله دارم. دوست دارم شیعه شوم، اما می‌ ترسم که خانواده من را بیرون کنند.😢 برای همین من با شهدای چزابه عهد بستم که در دل به (ع) ایمان بیاورم و اعمال شیعیان را مخفیانه انجام دهم. از آنها خواستم در این راه کمکم کنند.» 💢نمی‌ دانم حرف‌ هایش را تمام کرد یا نه، گفتم: «دخترم توکلتان را از خداوند قطع نکنید. ان شاء‌الله شهدا نیز کمکتان خواهند کرد. سعی کنید همیشه به یاد شهدا باشید.» مدتی گذشت.... یک روز در اتاق خود مشغول کار بودم که نامه ‌ای را برایم آوردند. وقتی آن را باز کردم، دیدم از همان دختر خانم بلوچستانی است. نوشته بود: «حاج آقا! به برکت شهدا، رفتار من باعث شد تا خانواده ‌ام نیز شیعه شوند.»😍 راوی: محمدامین پوررکنی 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124