eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
37.1هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
11.4هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
بر درد دل خلق طبیب هست حسن هرچند ز درد غم نصیب هست حسن مهدی به کنار. قبر او می گرید تا خلق نگویند که غریب است حسن
امشب تنها زائر امام حسن ع مهدی فاطمه عج هست
امشب دلت میخواست بقیع بودی؟ اونجا کنار قبر امام حسن میشستیم و گریه میکردیم
گفت امامزاده آبادی ام حرم دارد ولی برادر زینب هنوز بی حرم هست
الان بری کربلا چه خبره؟ می بینی چقدر شلوغ چه گنبد و بارگاهی
مشهد هم بری همین طوره
خادم امام رضا میگه دیدم یه مرد عرب اومده واستاده روبرو حرم امام رضا و بلند بلند گریه میکنه و میگه امام رضا تو غریب نیستی
میگه رفتم پیشش گفتم چی شده؟ گفت من اهل عربستانم اونجا گفتند یه آقای غریبی هست تو کربلا کشتنش رفتم دیدم عجب گنبد و بارگاهی داره
اونجا بهم گفتند تو ایران هم امام رضا هست که خیلی غریبه اومدم دیدم به به عجب گنبد و بارگاهی داره
حالا من میخوام بگم امام رضا اگه غریب میخوای بلند شو با من بریم مدینه بریم قبرستان بقیع ببین شما غریبی یا امام حسن
به خدا چقدر این امام حسن غریبه
همه میگند امام علی غریب بود اما امام علی یه زهرا داشت که هر وقت نگاهش بهش میفتاد خودش میفرمود همه غم های عالم از دلم میره بیرون
برات بمیرم امام حسن که همسرت هم دشمنت بود تو خونه خودت هم کسی رو نداشتی
دلخوشی یه مرد همسرشه وقتی خسته بشه میگه میرم خونه با همسرم یکم حرف میزنم آروم میشم
اما امام حسن هیچ کس رو نداشت
خیلی امام حسن غریبه حتی بین شاعر ها و روضه خون ها و گریه کن ها هم غریبه
یه شاعری میگه یه شب خواب حضرت زهرا س رو دیدم دیدم خانم ازم ناراحته
به خانم گفتم چیزی شده؟ اشتباهی از من سر زده؟ میگه خانم فرمود چرا برا پسرم شعر نمیگی؟ میگه گفتم من که همه شعرام برا پسرتون حسینه خانم فرمود مگه حسن پسر من نیست؟ چرا برا حسنم شعر نمیگی؟
این چیزی که میخوام الان بگم رو خودم خیلی باهاش گریه کردم هر وقت تو خلوتم خوندم کلی باهاش گریه کردم
دو تا آقا زاده مسابقه میدند حسن و حسین بعضی ها میگند پیامبر تسبیح رو پاره کرد هر کس زود تر جمع کنه
همه اون هایی که اونجا بودند میگفتند جانم حسین علی میگفت جانم حسین فاطمه میگفت جانم حسین یه وقت حضرت زهرا نگاه کرد دید باباش رسول خدا داره اشک میریزه و زیر لب میگه جانم حسن
اومد خدمت بابا بابا یا رسول الله معمولا پسر کوچک تر رو تشویق میکنند فرمود نه دخترم دیدم تو میگی حسین علی میگه حسین نگاه کردم تو عرش دیدم همه ملائکه ها دارند میگند جانم حسین دیدم اینجا حسنم غریبه
یه بزرگی میفرمود التماس چشماتون رو بکنید تا برا امام حسن اشک بریزه چون گریه کن امام حسن خریدارش خود حضرت زهراست