eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
35.9هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 یک کار بسیار زیبا با نشر این پست تبلیغ به کارهای خوب کنیم لطفا عکس باز شود 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
🌸☘🌸☘🌸☘ ☘🌸☘ 🌸☘ ☘ دو تن از كسبه بازار مشهد براى من تعريف كردند كه : از تنگى معيشت سخت در مضيقه بوديم و براى رفع اين گرفتارى ، به خدمت مرحوم حاج شيخ حسنعلى اصفهانى شرفياب شديم . جماعتى در انتطار نوبت بودند و ما هم منتظر نشستيم . اما ناگهان ، حضرت شيخ ما دو تن را از ميان آن گروه ، به نزد خود طلبيد، و به يكى از ما فرمودند: تو بايد كارى بكنى ولى نمى كنى و به ديگرى فرمودند: تو كارى كه نبايد بكنى ، انجام مى دهى ، برويد و به وظيفه خود عمل نمائيد تا وضع شما اصلاح شود. اعتراف مى كنيم كه يكى از ما نماز نمى گزارد و آن ديگر شراب مى نوشيد به توصيه حاج شيخ وظائف خود را مراعات كرديم و در اثر آن ، معيشت ما از تنگى به وسعت باز آمد. 🌹 آیت الله نخودکی 💚 به کانال و بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd 🌸 ☘🌸 🌸☘🌸 ☘🌸☘🌸☘🌸
🔰 موشک باران و توپ باران موقعیت تروریست های حدکا حزب دموکرات در ارتفاعات پیرانشهر آذربایجان غربی ادامه دارد مقر تروریست های حدکا در پی این حملات سنگین فروریخته و متحمل تلفات سنگینی شدن 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
⭕️ فوری.. موشک ها پدافندی نبودن... و سپاه با موشک های زمین به زمین مقر تروریست ها را در خاک عراق هدف قرار داده است.. 🔹 در گزارش اولیه در حمله موشکی سپاه پاسدران به مقر دمکرات در کویه سنجق که از ساعت ۱۰:۴۵ شروع شده تعداد ۳۴ نفر زخمی و ۵ نفر بهلاکت رسید ✅ مصطفی مولودی و خالد عزیزی رهبر و جانشین گروهک دمكرات كوردستان زخمی میباشند... 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🔴🔴 ایران یا نمی‌زند، یا با دقت می‌زند 🔹بر اساس تازه‌ترین گزارش‌ها، علاوه بر هلاکت 9 تن از کادرهای مرکزی گروهک جانی، تروریست و مزدور حدکا، ده‌ها تن دیگر از اعضای بلندپایه آن نیز زخمی شده که حال بسیاری از آنها وخیم گزارش شده است. با توجه به آنکه دفتر سیاسی و مرکزی این حزب در شهر کویه در شمال عراق در کنار منازل مسکونی‌شان قرار داشته است، بدون شک باید به خانواده‌هایشان نیز آسیب رسیده باشد. بدون شک این ضربه می‌تواند حساب کار را دست مزدوران بدهد که ایران یا نمی‌زند، یا با دقت می‌زند. 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
الان روحانی میگه کار من بوده 😅 من دستور دادم😅 میگه موشکا رو هم من ساختم😅 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
#نمیتونم_تو_این_منزلها_بخوابم... 🍃مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی می فرمودند : وارد بعضی خانه ها که می شوم و می بینم بین زن و شوهر کدورتی هست ، هرگز در آن خانه نمی خوابم ؛ چون می دانم رحمت خداوند از آن خانه قطع شده است . 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
💐🌹💐🌹 🌹💐🌹 💐🌹 🌹 اذان مغرب به افق دلها🌷 نمازاول وقت فراموش نشود🌷 التماس دعای فرج 🌹 💐🌹 🌹💐🌹 💐🌹💐🌹
دوستانش میگویندبعداز #شهادت،هادی وقتی به خانه اش رفتیم دیدیم حتی سجاده اش پهن بوده است❤️ انگار اوبعدازنمازبرای رفتن وجنگیدن به قدرسجاده جمع کردنی هم درنگ نکرده است🌹 #شهیدمحمدهادےذوالفقاری🌷 @shahid_hadi124
🍃💐🍃🌹🍃💐🍃 ان شاء الله امشب هم داستان شهید قسمت سی و نهم قسمت چهلم در کانال قرار خواهد گرفت التماس دعا_ای شهید @shahid_hadi124
💠بسم رب شهدا والصدیقین💠 📚 🌺 قسمت 9⃣3⃣ 🎇 تفحص 📝 راوی: محمد کریمی 🍃از آدمی مثل غلامی بعید بود که اینطور اصرار داشته باشه. من هم همراه او راه افتادم. از میدان مین عبور کردیم. رفتیم سمت جاده شنی. 🍃با تعجب پرسیدم: مگه ما دیروز اینجا رو نگشتیم?! برادر غلامی سریع با پای مصنوعی خودش راه می رفت. گفت: این دفعه فرق داره. خود شهید گفته بیائید دنبالم!! 🍃یکدفعه ایستادم و گفتم: چی?! اما برادر غلامی سریع حرکت می کرد. دویدم دنبالش و گفتم: تو رو خدا بگو چی شده?! ایشون همین طور که راه می رفت, گفت: 🍃دیشب یه پسر بچه با چهره ای معصوم و دوست داشتنی به خوابم اومد. گفت: من کنار جاده شنی هستم. حتی محل حضورش رو هم تو خواب نشونم داد و گفت: باد خاکها رو از روی بدنم کنار زده. الان موقعش شده که من برگردم! مادرم هم خیلی بی تابی می کنه. بعد گفت: من, هم اسم شما هستم. بیا که تو هم حاجت روا می شی!! 🍃با تعجب داشتم به حرف های برادر غلامی گوش می کردم. با عبور از تپه ها رسیدیم به جاده شنی. کمی که جلو رفتیم. بعد, در نقطه ای ایستادیم. ده متر از جاده فاصله گرفتیم. 🍃برادر غلامی نشست و با دست خاک های رملی و نرم را کنار زد. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که پیکر شهید پیدا شد. 🍃بعد هم برگشت به سمت من و گفت:زیارت عاشورا همراه داری?! گفتم: آره, بعد هم کتاب را دادم به ایشان. 🍃برادر غلامی هر شهیدی را که پیدا می کرد, کنار بدنش زیارت عاشورا می خواند.اما هر چه گشت زیارت عاشورا در کتاب نبود. بعد گفت:هر چی شهدا بخوان.شروع به خواندن دعای توسل کرد. 🍃بعد از اتمام دعا,بقایای پیکر شهید را خارج کرد. نمی دانم چرا, اما تقریبا بجز استخوانهای پا, تمام استخوانهای این شهید خورد بود!! 🍃برادر غلامی به من گفت: برو عقب من کمی از آنجا دور شدم. کنار پیکر, پارچه سفیدی را پهن کرد و پیکر شهید را داخل آن پیچید. 🍃بعد هم از روی زمین بلند شد. یکدفعه صدای انفجار, سکوت منطقه فکه را در هم شکست. موج انفجار مرا هم روی زمین پرت کرد. 🍃نفهمیدم تله انفجاری بود یا مین, اما به هر صورت جانباز فداکار علیرضا غلامی که عمری را به دنبال شهدا سپری کرده بود. در همان منطقه فکه به قافله شهدا پیوست. 🍃بچه ها که صدای انفجار را شنیده بودند, سریع خودشان را رساندند. پیکر های هر دو شهید را به عقب منتقل کردیم. 🍃من رفتم سراغ بچه های تعاون و از روی شماره پلاک, فهمیدم که اسم این شهید علیرضا کریمی است. 🌷 ادامه دارد... 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
📚 🌺 قسمت 0⃣4⃣ 🎇 حضور 📝 راوی: محمد کریمی 🍃اوایل دهه هشتاد بود.وسط هفته به طور اتفاقی رفتم سر قبر علیرضا, نزدیک مزار دیدم حدود ده تا خانم محجبه سر قبر علیرضا مشغول دعای توسل بودند. 🍃تعجب کردم.آنها را نمی شناختم. خواهرانم این موقع روز اینجا نمی آیند. من هم از همان جا فاتحه خواندم و برگشتم. 🍃یکبار دیگر هم این ماجرا پیش آمد.این بار تعدادشان بیشتر بود. ولی به هر حال رفتم کنار قبر و شروع به خواندن فاتحه کردم. 🍃وقتی خواستم برگردم یکی از آن خانمها جلو آمد.گفت: ببخشید, شما پدر این شهید هستید؟ گفتم: من برادرشون هستم.پدرش مرحوم شده. 🍃گفت: ما دانشجوهای اصفهان هستیم. هفته ای یکبار با هم, سر مزار شهید کریمی می آییم و دعای توسل می خوانیم. 🍃کمی مکث کردم. با تعجب پرسیدم: شما که با این شهید نسبتی ندارید؟ چرا اینجا می آیید, چرا سر قبر شهدای دیگه نمی خوانید! 🍃جواب داد:یکی از خواهرای دانشجو که الان فارغ التحصیل شده ما رو آورد اینجا. این برنامه را ایشان راه اندازی کرد. بعد ادامه داد: 🍃آن خواهر گرفتاری بسیار شدیدی در زندگی اش بوجود می یاد.هیچ راه چاره ای نداشته. 🍃تنها چیزی که به زهنش می رسد, توکل به خدا و آمدن سر مزار شهدا بوده.برای همین وارد گلزار شهدا می شه. شروع می کنه با شهدا حرف زدن. 🍃بعد هم به طور اتفاقی سر قبر این شهید قرار می گیره. با خواندن اشعار روی سنگ قبر خیلی منقلب می شه. ایشون همینجا می نشینه و دعای توسل می خونه. 🍃فردای آن روز هم به طرز عجیبی مشکلش حل می شه. بعد ادامه داد: این خواهرانی هم که اینجا هستند خیلی از گرفتاری هاشون با عنایت شهدا حل شده. این شهدا خیلی پیش خدا مقام دارن. 🍃سکوت کرده بودم.به حرف های آن خواهر فکر می کردم.همینطور که سرم پایین بود خداحافظی کردم.حال عجیبی داشتم.با خودم حرف می زدم.میگفتم: یک عمر توی جبهه و عملیات ها بودی اینهمه رفیقات شهید شدن اما به اندازه اینها که اصلا دوران جنگ رو ندیدن معرفت به شهدا پیدا نکردی. حتی برادر خودت رو هم نمی شناسی. 🍃کمی جلوتر جمله امام(ره) را بر روی دیوار دیدم که نوشته بود: همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت, مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. 🌷پایان 💞با تشکر از همراهی همه دوستان. 📚زندگینامه شهید کریمی: برگرفته از کتاب مسافر کربلا 🖊تالیف: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd