🔴 پرفسور دوگین: #اربعين به یک حادثه آخرالزمانی شباهت بیشتری دارد!
▪️اظهار نظر پروفسور الکساندر دوگین، مسیحی ارتدوکس و متفکر، نویسنده و استراتژیست مشهور روسی بعد از حضور در جمع زائران پیاده #اربعین و تماشای حماسه اربعین: «این پیاده روی نشانه ای مهم از آمادگی برای یک تحول معنوی جهانی و #آخرالزمانی است. من به عنوان یک مسیحی ارتدوکس با رویکرد آخرالزمانی انقلاب اسلامی که خود را حرکتی آماده گر برای ظهور مسیح و مهدی می داند، موافقم و امیدوارم با آن حادثه عظیم که پیروان همه ادیان منتظر آن هستند، فاصله زیادی نداشته باشیم. پیاده روی اربعین به یک حادثه آخرالزمانی شباهت بیشتری دارد تا یک حادثه عادی و معمولی »
1_68653457.mp3
1.95M
صوتی زیبای #سوره_قدر
( به نیت تعجیل در ظهور مولا آقا امام زمان عج به نیابت از #شهید_هادی و #شهید_تورجی_زاده )
12.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ: قدمقدم موکبا رو میگردم...
با نوای زیبای : #حاج_میثم_مطیعی
👌👌👌
❣#اللهم_عجل_لولیک_الفرج ❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ #قبرستان اسرارآمیز وادی السلام
🖤🍃🍃🖤🍃🍃🖤
@shahid_hadi124
4_5969789745830560689.mp3
2.56M
🎙عهد ما با امام زمان علیهالسلام
🔴 #استاد_عالی
🖤🍃🍃🖤🍃🍃🖤
@shahid_hadi124
🔴 داستانی جالب و زیبا 👇👇👇
سالهای آغاز قرن سیزدهم بود، مرجع بزرگ تقلید اسلام آیت آللَّه العظمی وحید بهبهانی (رحمة الله علیه) در کربلا سکونت داشت، و دارای حوزه درسی بود و شاگردان بسیاری داشت. وی به عنوان سید محمد باقر محمد اکمل اصفهانی، معروف به وحید بهبهانی، در سال 1205، در کربلا رحلت کرد، و قبرش در پائین پای شهداء در رواق امام حسین (علیه السلام) است.
از شنیدنی ها در این عصر اینکه، یکی از شاگردان برجسته او به نام مولا محمد کاظم هزار جریبی نقل می کند:
من در مجلس درس آیت آللَّه وحید بهبهانی در مجلس پائین صحن مقدس کربلا حضور داشتم، ناگاه مردی که از زوار غریب بود، نزد آیت آللَّه بهبهانی آمدو نشست و دست ایشان رابوسید، و یک دستمال بسته که در میان آن طلاهای زنانه بود نزد آیت آللَّه بهبهبانی نهاد و عرض کرد، این طلاها رادر هر جا که صلاح دیدید، به مصرف برسانید.
آیت اللَّه: این طلاها از کجابه دست آمده، ماجرایش چیست؟
زائر غریب: این طلاها، داستان عجیبی دارد: اگر اجازه بفرمائید بیان کنم.
آیت آللَّه : بیان کن:
زائر غریب: من از اهالی شیروان (یا دربند) هستم، به یکی از بلاد روسیه مسافرت کردم، ودر آنجا تجارت و بازرگانی می نمودم و در ثروت کلانی به دست آوردم، در آنجا چشمم به دختری زیبا افتاد، شیفته جمال او شدم و سرانجام از او خواستگاری کردم.
او گفت : من مسیحی هستم، و تو مسلمان، اگر تو مسیحی شوی، حاضرم با تو ازدواج کنم.
بسیار غمگین شدم، حیران بودم که چه کنم، کارم به جائی رسید که تجارت و شغلم را رها ساختم و آن چنان پریشان بودم که نزدیک بود هلاک گردم، سرانجام تصمیم گرفتم به آن دختر اعلام کنم که مسیحی شده ام، نزد خانواده آن دختر رفتم و رسما مسیحی شده ام، نزد خانواده آن دختر رفتم و رسما مسیحی شدم، واز اسلام برائت جستم، و آنها پذیرفتند و سرانجام با آن دختر ازدواج نموده ام نه می توانستم به وطن باز گردم، و نه برایم ممکن بود که به دستورهای آئین مسیحیت عمل کنم.
در این بحران، به یاد مصائب امام حسین (علیه السلام) می افتادم و گریه می کردم و از اسلام چیزی به جز از حسین (علیه السلام) و رنجهای او در راه اسلام، در قلبم جائی نداشت، زار زار می گریستم، همسرم با تعجب زیاد از من می پرسید که چرا گریه می کنی؟
من با توکل به خدا، حقیقت را به او گفتم: که در مذهب اسلام باقی هستم، و گریه ام به خاطر مصائب آقا امام حسین (علیه السلام) است.
همسرم همین که نام شریف امام حسین (علیه السلام) را شنید، نور اسلالم در قلبش پرتو افکند و هماندم مسلمان شد، و با من در مورد مصائب آن حضرت می گریست.
روزی به او گفتم: بیا مخفیانه با هم به کربلا به کنار قبر امام حسین
(علیه السلام) برویم، تا در حرم آن حضرت، آشکار اظهار اسلام کنی، او موافقت کرد، و با هم به فراهم کردن لوازم سفر، پرداختیم، در این میان او بیمار شد و در همان بیماری از دنیا رفت، بستگان او جمع شدند و او را مطابق آئین مسیحیت همراه همه طلاها و زیورهائی که داشت در قبرستان مسیحیان روسیه به خاک سپردند.
از فراق آن زن، بسیار محزون گشتم، تصمیم گرفتم که جسد او را از قبر بیرون آورم به شهری ببرم و در قبرستان مسلمین دفن کنم، وقتی در دل شب، قبر را شکافتم، دیدم مردی با ریش تراشیده و سبیل کلفت، در آنجا مدفون است بسیار پریشان شده و تعجب کردم، در همان حال، خواب مرا فرا گرفت، در عالم خواب دیدم، شخصی به من می گوید:
شادمان باش که فرشتگان (نقاله) جسد همسرت را به کربلا بردند و در آنجا در میان صحن، طرف پائین پا، نزدیک منازه کاشی، دفن کردند، و این جسد را که در این قبر می بینی جسد فلان رباخوار است که امروز او را در اینجا دفن کردند، و فرشتگان آن جسد را به اینجا آورده اند، و زحمت حمل و نقل جنازه عیالت را، از تو برداشته شد!.
بسیار خوشحال شدم و بی درنگ بار سفر بستم و به کربلا آمدم، و به توفیق الهی برای زیارت قبر شریف امام حسین (علیه السلام)، وارد حرم شدم، در آنجا از دربان صحن، پرسیدم، آیا فلان روز ( نام همان روز دفن همسرم را به زبان آوردم در پای مناره کاشی چه کسی را دفن کردید؟.
گفتند: فلان ربا خوار را.
من قصه خودم را برای آنها باز گو کردم، آنها همان قبر را شکافتند، من وارد قبر شدم، دیدم عیالم در میان لحد خوابیده است، همان دم زیورهای او را که طبق مذهب نصاری، با او دفن شده بود، بیرون آوردم، و به حضور شما رسیدم و تقدیم می کنم، تا در آنچه صلاح دانستید به مصرف برسانید .
آیت آللَّه بهبهانی (رحمة الله علیه) آنها را گرفت و در راه تامین زندگی فقرای کربلا، به مصرف رسانید
اقتباس از در السلام عراقی
✍️عالم برزخ در چند قدمی ما
نویسنده : محمد محمدی اشتهاردی
🖤🍃🍃🖤🍃🍃🖤
@shahid_hadi124
9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ناگفته هایی از رابطه ی ظهور امام زمان"عج"و پياده روی اربعين حسینی
🌸سخنان جالب و بسیار زیبای 👌👌👌 #استاد_رائفی_پور
#اربعین
🖤🍃🍃🖤🍃🍃🖤
@shahid_hadi124
⭕️ قسمتی از گفتگوی خواهر #شهید_ابراهیم_هادی
چادر، يادگار حضرتزهرا(س) است
🔰ابراهيم تنها يك برادر و يك معلم نبود، كه تكيهگاه بود. خواهر شهيد گمنام ادامه ميدهد: «بعد از شهادت ابراهيم حال و روز خودم را نميفهميدم. ابراهيم همه زندگيام بود. تكيهگاهم بود هميشه ميگفت: چادر، يادگار حضرت زهرا(س)است ايمان يك زن وقتي كامل است كه حجاب را كامل رعايت كند.
🔰 البته هيچ وقت امر و نهي نميكرد.»خواهر شهيد درباره زخمي شدن شهيد هم ميگويد: «يك بار كه زخمي شد و به خانه آمد مادر راضي به رفتنش نبود. از او خواست به جبهه نرود.
🔰پايش روي مين رفته بود و زخمش طوري بود كه نميتوانست پوتين بپوشد. مادر گفت حالا صبركن زخمت خوب شود بعد برو. گفت: مادر اگر سر پل صراط خانم فاطمهزهرا(س) جلويت را گرفت چه جوابي ميخواهي بدهي⁉️ مادر اين حرف را كه شنيد كوتاه آمد و گفت: هيچ و رضايت داد وگفت برو.»
🔰 خواهر ابراهيم هادي ميگويد: «سالها از شهادت ابراهيم ميگذشت نبودش بسيار سخت بود. مادر از پا افتاد اما انگار چاپ اين كتاب ( سلام بر ابراهیم ) تسكيني شد بر دردهايم.»
@shahid_hadi124
🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙سواد کم همسرم، باعث حقارتم نزد دیگران است!
🔴 #استاد_عباسی
( پیشنهادی از اعضا )
💠 مذهبی ها باید چگونه زندگی کنند؟!
🔶استاد پناهیان:
کار بچه مذهبی باید آنقدر خوب باشد که نیاز به توصیه نداشته باشد.
🌹شهید ابراهیم هادی کسی بود که زندگی را فهمیده بود.
کار بچه مذهبی را نباید کسی تحویل بگیرد؛ بلکه آنقدر باید زحمت کشیده باشد و آنقدر کارش خوب و قشنگ باشد که خودِ کار، صدا کند.
🌸طبق فرمایش پیامبر اکرم(ص) اگر جوان مذهبی، حرفهای بلد نباشد، پسفردا میخواهد از مذهبی بودنش نان بخورَد.
مثلاً انتظار داشته باشد که «چون من مذهبی هستم من را استخدام کنید!» در حالی که وقتی هنر و حرفهای داشته باشد، حتی اگر آن طرفش، کافر هم باشد نمیتواند او را حذف کند و کنار بگذارد چون به حرفهاش نیاز دارد.
🌹شهید #ابراهیم_هادی هم کسی بود که زندگی را فهمیده بود، زندگی را بلد بود و میدانست زندگی یعنی چه؟
✅ من فکر میکنم ایمان شهید هادی نبود که او را اسوه قرار داد؛ بلکه سبک زندگیاش بود که او را به این مقام عالی رساند.
🌸توصیه میشود مربیان عرصه تعلیم وتربیت کتاب خاطرات شهید #ابراهیم_هادی را حتماً بخوانند.
@shahid_hadi124
🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤
1_111031748.mp3
12.39M
🎙 کربلایی مجتبی #رمضانی 🥀
🎼 #واحد "اربعین قسمت خوبات شد و من جاموندم ... "
@shahid_hadi124
🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤
⚜حاج آقا مجتبی تهرانی:👇
. . 💠 ما روایات بسیاری داریم که از نیمه شب به بعد را به عنوان زمان مناسب برای دعا کردن معرفی کرده است.
. 🍃 در روایتی از پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده است که حضرت خطاب به علی (علیه السلام) میفرماید:
. 💠 «یا عَلِیُّ وَ بِالأسْحَارِ فَادْعُ لاتُرَدْ لَکَ دَعْوَۀٌ»؛
یعنی ای علی، هنگام سَحَر دعا کن و از خدا درخواست کن!
. 🍃 چرا؟ چون دعایت در آن موقع رد نمیشود. «لاتُرَدْ لَکَ دَعْوَۀٌ». .
. . 💠 حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) است که فرمودند:
بهترین وقتی که شما دعا میکنید، سَحَرها است. .
. 📚 پایگاه اطلاعرسانی آیتالله شیخ مجتبی تهرانی .
. . ⁉️ در سَحَر چه بخواهیم؟👇
. . ⚜ در باب «درخواست» که چه باشد، زبان روایات عمومی است و هر خواسته ای را شامل میشود. یعنی انسان در سَحَر میتواند هر چیزی را از خداوند بخواهد. .
. ⚜ امّا در آیات و روایات، درخواست مربوط به درخواستِ مغفرت کردن از خداوند است.
. . ⚜ «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»؛ حتی فرزندان یعقوب هم از پدر طلب غفران کردند و او در جواب آنها گفت: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی».
. ⚜ این زمان، یعنی سحر، بر روی استغفاری که عبد میکند و پوزش هایی که از ربّش میطلبد، تأثیر فراوان دارد و در حقیقت اثرش روی آن بیشتر است .
. . . 📚 برگرفته از درس اخلاق آیتالله مجتبی تهرانی، پایگاه اطلاعرسانی معظم له .