eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.2هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
16.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لطفا همه اعضا این کلیپ را نگاه کنند و ان شاء الله همگی هم عمل کنیم از مسجد جمکران هست و ما هم با این پویش همراه می شویم ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
هرروز با قرائت زیارتنامه شـهـدا🌹🕊 « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَصْفِیآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتى فیها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظیماً، فَیا لَیْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعَكُمْ. «الّلهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم» 🌴تقدیم به ارواح پاک وطیّب شهدای آسمانی ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
مردی شجاع و دلیر و نترس بود. 🔰موقعی که مامورین شاه خائن قبل از پیروزی انقلاب باعث شهید و مجروح شدن مردم میشدند . 🔰شهید ابراهیم با شجاعت تمام مجروحان را به بیمارستان برای مداوا میفرستاد. 🔰یکی از دوستان شهید ابراهیم از ابرهیم میخواهد که در این اوضاع و احوال سراغ مجروحان نرود. چون ممکن بود مامورین ابرهیم را هم مورد حمله قرار دهند. 🔰ابرهیم به دوستش میگوید اگه برادر خودت هم بود .همین رو میگفتی⁉️ 🔰خلاصه ابرهیم با بدن قوی که داشت کمک به انتقال مجروحان میکرد. 🔰در روز 12 بهمن که حضرت امام وارد کشور شدند را فراموش نمیکنم. 🔰ابرهیم پروانه وار به دور شمع وجودی حضرت امام میچرخید. 🔰ابرهیم میگفت : صاحب این انقلاب آمد. ما مطیع ایشانیم.از امروز هر چه امام بگوید همان اجرا میشود. 🔰 مدتی جزء محافظین حضرت امام بود ❣ جهت شادی روح دوست شهیدمان ❣ ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🌹 🌺وقتے ڪه باز میڪنے از رخ نقاب را 💗بیچاره میڪنے زِ پِے اٺ را 🌺چشم پدر زِ شوق وشعف برق میزند 💗وقتے میڪنے عالیجناب را (ع)✨❣️ ✨❣️
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام میلاد پسر بزرگ ارباب مبارک می گن اگر با کسی کار دارید باید برید در خونه پسر بزرگش و اونو واسطه قرار بدید آهای جوونا امروز ب ید در خونه پسر بزرگ ارباب خوشبختی همه جوونها و زندگی علوی نصیبشون بشه. 5 صلوات
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 آدم‌های حکومتی 🔻امام زمان یاران ویژه لازم دارد!
سه دقیقه در قیامت 40.mp3
35.37M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه چهلم * ادامه روایات صدقه * حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة * آثار صدقه در کم شدن علاقه به دنیا * چه چیزی را صدقه بدهیم؟ * صدقه از رئوس مستحبات است * چرا صدقه را پنهانی بدهیم، بهتر است؟ * حد و مرز صدقه * واسطه شدن در صدقه * اثرات فوق‌العاده صدقه و انفاق * صدقه را به چه کسی بدهیم؟ * سخنی با خانواده‌هایی که عزیزانشان را بر اثر کرونا از دست دادند * حالت تعلق چگونه است؟ * فشار قبر چه حالتی است؟ * در عظمت صدقه همین بس که.... * صدقه دادن باعث سختی خانواده نشود * چه توشه‌ای برای اموات بفرستیم؟ 📅99/01/12
🌷 💠آخرین دیدار 🔰عصر 14فروردین 95 بود، جلسه دورهمی خانمای خونه آبجی حمیده. محمدتقی هم خانمش رو آورد. غروب شد🏜 محمدتقی دوباره اومد اونجا با لباس کار گفتیم چرا لباس کار پوشیدی⁉️ 🔰گفت: می خواستم برم شالیزار🌾 به بابا کمک کنم که زمین رو برای نشا آماده کنه، که زنگ زد وگفت: نیا🚷 ما داریم میایم خونه. اون روز ما خواهر برادرا دور هم جمع بودیم و کلی با هم میگفتیم و . 🔰گوشی محمدتقی زنگ خورد📳 پشت خط یکی از دوستاش بود که برای زنگ زده بود؛ وقتی صحبتاش تموم شد، گفتم دوستت بود؟ می خواست بره ازت خداحافظی کرد⁉️ گفت آره...بعد سرش و پایین آورد و با تکون داد. لبخندی زد، به ما نگاهی کرد وگفت: ماموریت..!! 🔰آخه کردستان وکرمانشاه و....این جور جا هم شدن ماموریت؟؟!!😏 گفتم پس بنظر تو ماموریت ؟ سوریه؟؟؟!! با همون لبخند نگام کرد وبا صلابت گفت: "وسسطططط تلاویو" بند دلم یهو پاره شد. چیا تو سرش بود😢 🔰چند ساعتی با هم بودیم، بعد هر کدوممون رفتیم خونه هامون🏘 حدود ساعت یازده ونیم شب بود که اومد خونمون؛ اون شب عارفه بود. بچه‌ها داشتن کیک🎂 میخوردن. اومد تو. گفت: به به تنهایی ها رو میخورین!! بعد شروع کرد کیک های ته مونده بشقاب بچه‌ها رو میخورد. 🔰گفتم داداش این دهنی بچه هاست؛ صبرکن برات یه بشقاب کیک بیارم🍰 گفت نه...نه...اسراف میشه، اینجوری بیشتر می چسبه😋 بهش گفتم چرا تنها اومدی؟ زنداداش نرگس وذ جون و چرا نیاوردی؟ از جاش بلند شد وگفت: عجله داشتم اومدم . گفتم کجا به سلامتی❓ 🔰نگاهی بهم کرد، نمیدونست چجوری بهم بگه‼️ اینجور موقع ها حالت بخصوصی داشت، هرکی داداش و میشناسه میدونه چه حالتی میشد این جور مواقع. دستاش و رو هم میزاشت روی دلش، کمی سرش رو پایین می نداخت. با احساسی توی صورتش بود☺️ و... 🔰این حالت رو که میگرفت، همیشه میکردم، اما اون شب یهو دلم ریخت😥 وقتی گفت می خوام برم دنیا روسرم چرخید. بغض کرده بودم، نمیتونستم حرف بزنم😔 فقط به زور گفتم ما که تا چند ساعت پیش باهم بودیم، چرا چیزی نگفته بودی! گفت ای شد.. 🔰خیلی سعی کردم گریه نکنم😭شوهرم یواشکی بهم اشاره میکرد که نکنم. مادرمون هم همیشه سفارشمون میکرد که هر وقت میره ماموریت گریه نکنین❌ موقع خداحافظی. بچه ام دلش میگیره. اون شب واقعاً نتونستم خودمو کنترل کنم😭 اومد جلو بغلم کرد، یهو بغضم ترکید. 🔰شوهر وبچه هامم زدن زیر گریه. قد من به سینه ش میرسید هی می بوسیدمش هم سرمو میبوسید. خودشم بغض کرده بود اشکش در اومده بود😢 گفت: آبجی تو رو خدا منو شرمنده نکن وقتی اینجوری میشی، دلم میگیره💔 گفتم داداش گلمی، خدا نکنه شرمنده باشی!! مابه تو و شغلت میکنیم. 🔰گریه م فقط از سر دلتنگیه دست خودم نیست. گفت آبجی جون نباش، ایندفعه زیادطول نمیکشه🚫 گفتم: گولم نزن؛ دفعه قبل نزدیک دو ماه بودی. گفت باورکن این دفعه فرق میکنه، قول میدم دیگه خونه باشم. اگه مستقیم از خودش نمی شنیدم شاید بعدا باورم نمیشد. ولی خیلی محکم و قاطع گفت: هفت روز دیگه . نگفت حدودا مثلاً هفت هشت روز دیگه ممکنه بیام؛ فقط گفت هفت روز📆 دیگه میام ومثل همیشه سر قولش بود😔 🔰تا دم در باهاش رفتم هی میرفت و برمیگشت نگام میکردو با میگفت خداحافظ. رفت وگفت برم از آبجی محبوبه هم خداحافظی👋 کنم. از در که رفت بیرون شروع کرد به دویدن🏃‍♂ دلم می خواست یواش بره من بتونم بیشتر اما دوید و دقیقه ای نشد که از جلو چشمام رفت و رفت و.... .....😞 و دیگه هیچوقت اون خنده ها وصورت زیباش وندیدم.. اون بود تا هفت روز دیگه که برگشت ومن دیدمش اما کجا⁉️ چه طوری..😔 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124