eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.8هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
113 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه کسی بیداره و پیام من رو میبینه سه بار بگه یا حسین و دست بگذاره رو سینش و بگه " صلی الله علیک یا اباعبدالله "
البته اینم بدون اول امام حسین ع سلام کرده به ما و ما در واقع داریم جواب سلام آقا رو میدیم و اگر الان به یاد امام حسین ع افتادی بدون اول امام حسین ع به یاد تو افتاده ( این سخن من نیستا سخن آقای دولابی هست)
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
هرکس آنلاینه این صوت رو دانلود کنه الان و گوش کنه خیلی طولانی نیست پنج دقیقه هست آروم با خودت گوش کن تو این تاریکی شب و خلوتی
‍ ⚫️ حقیقت راز و نماد خوش شانسی! 🔹مگر حضرت (علیه‌السلام) در به شهادت نرسیدند؟ پس باید محل دفن حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) هم گودال باشد؛ اما اینطور نیست؛ قبر مطهر حضرت نسبت به گودال شهادت کمی آن طرفت‌تر است؛ کسانیکه به کربلا رفته باشند دیده‌اند که بین قتلگاه و ضریح فاصله است؛ ؟ 🔸[چون] عده‌ای آمدند و گفتند بر این پیکر اسب تاخته شود! اما این را چه کسی [یا چه کسانی] تعیین کردند؟ ؟ چون داخل گودال نمیتوان اسب تاخت! از این جهت پیکر مطهر را از گودال خارج کردند و در جای صاف قرار دادند و به سم اسبان زدند و بر پیکر مطهر حضرت ارباب تاختند! 🔹بعدها همین افراد [کسانیکه دستور اسب تاختن بر پیکر حضرت را دادند؛ ]؛ در دوره مهاجرت کردند و در ساکن شدند؛ در این دوره بغداد مرکز اصلی دنیا میشود! اینها اسبانی که بر پیکر حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) تاختند؛ جدا کرده بودند و با افتخار بر درب خانه هایشان زدند!؛ که ما فرزندان همان افرادی هستیم که بر پیکر حسین اسب تاختند! اینها بعدها کوچ کردند و به سمت اسپانیا، شبه جزیره هیبری رفتند و در آنجا نعل اسب را نماد کردند! 🔸و امروز عده‌ای و ؛ در کشور اسلامی و شیعه ایران!؛ نعل اسبی که بر پیکر امام مظلومشان تاخته شده را نماد خوشبختی تلقی میکنند و بر درب خانه و دکان میزنند و یا به ماشین خود آویزان میکنند! ●
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شام غریبان در حرم ام‌المصائب حضرت زینب (س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدای من شعرخوانی این کودک در مورد حضرت علی اصغر علیه السلام را فقط ببینید 😭😭👌👌 اینها باید سربازان امام عصرعج شوند 🌹 شعر خوانی توسط مهیار خراسانی 👆 👆
🔻 👈این داستان⇦《 آدم برفی 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎اون دختر پر از شور و نشاط ... بی صدا و گوشه‌گیر شده بود... با کسی حرف نمی‌زد ... این حالتش به حدی شدید بود که حتی مدیر مدرسه جدید ازمون خواست بریم مدرسه ...😔 🔹الهام، تمام ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود ... اینطوری نمی‌شد ... هر طور شده باید این وضع رو تغییر می‌دادم ... مغزم دیگه کار نمی‌کرد ... نه الهام حاضر به رفتن پیش مشاور بود ... نه خودم، مشاور مطمئن و خوبی رو می‌شناختم ... دیگه مغزم کار نمی‌کرد ... 🍃✨خدایا به دادم برس ... انگار مغزم از کار افتاده ... هیچ ایده و راهکاری ندارم ...😔 🍀بعد از نماز صبح، خوابیدم ... دانشگاه نداشتم اما طبق عادت، رأس شش و نیم از جا بلند شدم ... از پنجره، نگاهم به بیرون افتاد ... حیاط و شاخ و برگهای درخت گردو ... از برف، سفید شده بود ... اولین برف اون سال ... یهو ایده‌ای توی سرم جرقه زد ...❄️⚡️ 🔸سریع از اتاق اومدم بیرون ... مادر داشت برای الهام، صبحانه حاضر می‌کرد ... - هنوز خوابه؟ ... - هر چی صداش می‌کنم بیدار نمیشه ...😴😴 💢رفتم سمت اتاق ... دو تا ضربه به در زدم ... جوابی نداد ... رفتم تو ... پتو رو کشیده بود روی سرش ... با عصبانیت صداش رو بلند کرد ...😲 - من نمی‌خوام برم مدرسه ... 🔻با هیجان رفتم سمتش ... و پتو رو از روی سرش کنار زدم ... - کی گفت بری مدرسه؟ ... پاشو بریم توی حیاط آدم برفی درست کنیم ...☃☃ 🔹زل زد توی چشمهام و دوباره پتو رو کشید روی سرش ... - برو بیرون حوصله‌ات رو ندارم ...😔 🔸اما من، اهل بیخیال شدن نبودم ... محکم گرفتمش و با خنده گفتم ... - پا میشی یا با همین پتو ... گوله پیچ، ببرمت بندازمت وسط برفها ...❄️❄️ 🔻پتو رو محکم کشید توی سرش و دور خودش سفت کرد ... - گفتم برو بیرون ... نری بیرون جیغ می کشم ...😵😲 💢این جمله مثل جملات قبلیش محکم نبود ... شاید فکر کرد شوخی می‌کنم و جدی نیست ... لبخند شیطنت آمیزی صورتم رو پر کرد ...😃😬 🍃✨الهی به امید تو ... همون طور که الهام خودش رو لای پتو پیچونده بود ... منم، گوله شده با پتو بلندش کردم ...😳 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ نویسنده: ـ ـ 👇👇👇