اما علی دیگه داره بی زهرا میشه
همه کس و کار علی داره از دنیا میره
گفت علی جان شنیدم این روزا مردم مدینه سلامت نمیکنند
دید آقا سرش رو انداخت پایین
فرمود این که چیزی نیست زهرا جان منه علی سلام میکنم روشون رو برمیگردونند
کسی که پیامبر فرمود رضایت فاطمه رضایت منه و خشم فاطمه خشم منه
امشب چه خبره خونه علی
امشب بچه ها خوش حالند چون هنوز مادر دارند
الان همه حرف بچه های علی اینه هی میگند وای مادرم
یارالی ننه
ولی بین بچه های فاطمه امام حسن بیشتر از همه گریه میکنه
چون چیزهایی که امام حسن دیده رو هیچ کسی ندیده
هی میگه کاش قدم بلند تر بودم نمیگذاشتم بهت سیلی بزنند مادر
کاش بزرگ تر بود نمیگذاشتم بهت جسارت کنند
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد
نعره ای زد بر سر مادر به غرورم برخورد
شاید زبان حال امام حسن تو کوچه ها این بوده
هی میگفته
منو بزنید مادرمو نزنید