قلب سالم ۲۰_1.m4a
11.67M
#قلب_سالم۲۰
#قسمت_بیستم🌱
🌾 حالات قلب ♥️
#استاد_حاجیه_خانم_رستمی_فر
💚 کانال #شهیدهادی
و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
#امام_رضا علیهالسلام مےفرمایند :
💍 وقتے از دین و اخلاق خواستگار...
راضے بودید ؛ به ازدواج با او نـیز
راضےباشید و بهخاطر فقیر بودنش
او را رد نکنیـد •🌱🌌•
- بهرزّاقبودنخُداوند،ایمانداشتهباش :)🩵
📚 کافے ، ج۶ ، ص۴۷
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
✨تفحص پیکر شهدا با ذکر #امام_رضا (ع)✨
مشغول کندن و زیر و رو کردن خاک ها بودیم
که با عنایت امام رضا (ع) یک شهید پیدا کردیم.
اما هیچ مدرک شناسایی همراهش نبود و برای ما زمینی ها گمنامِ گمنام بود.
اما یک برگه همراهش بود که رویش نوشته بود:
«هر که شود بیمار رضا، والله شود وام دار خدا».
🥺❤️🩹🥺
راوی: محمد احمدیان
📚 کتاب خط عاشقی ۳
#امام_رضا
#شهید_گمنام
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🥺 شعری که امام رضا (ع) برای آیت الله حق شناس خواند.
روایت تشرف آیت الله حق شناس از زبان خودشان به محضر امام رئوف علیه السلام
✍ توصیه ادمین: حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام که برای زیارت رفتید، حتما در فسمت بالاسر و قبور علما، از زیارت مزار آیت الله حق شناس بهره مند شوید.
به تهرانی ها توصیه اکید شده که هفته ای یکبار، لااقل ماهی یکبار به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم حسنی و دو امامزاده عظیم الشأن آنجا بروند، که نرفتن خسران است.
حتی برخی علما، نظیر علامه طباطبائی، تهران که می آمدند برای رفتن به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام، قائل به این بودند که.... بگذریم!
حتما مشغول غفلت نباشیم.
#امام_رضا علیه السلام
آیت الله #حق_شناس
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
أمن یجیب المضطـر
إذا دعاه و یکشف السوء...🤲🏻
✍ با خبر شدیم متاسفانه والدهی مکرمه و معزز سرداران شهید آقامهدی و آقامجید زینالدین دچار حادثه شده و در بیمارستان بستری شده اند و تا دقایقی دیگر عمل جراحی خواهند شد ؛
از عموم عزیزان تقاضامندیم جهت شفای این مادر عزیز حمدی قرائت بفرمایند و التماس دعا داریم.
#سردار_شهید_مهدی_زین_الدین...🌷🕊
همیشه خوبی های افراد را در جمع می گفت؛ مثلا اگر کسی چندین عیب و ایراد داشت، اما یک کار خوب نصفه نیمه انجام می داد، همان مورد را در جمع اشاره می کرد.
همیشه مشغول تقویت نقاط مثبت شخصیت بچه ها بود. باور کنید احمد آقا از پدر و برادر برای ما دلسوزتر بود.
خاطره یکی از دوستان
#شهید_احمد_علی_نیری...🌷🕊
📙عارفانه. اثر گروه شهید هادی
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
28.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺تحلیل خاص و فوق العاده #استاد_پناهیان درباره #شهادت_اسماعیل_هنیه
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرزِماعشقاست...!
_حاجقاسم
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت نوزدهم ▫️کلامم به آخر نرسیده دیدم تمام وجودش در هم شکست؛چند لحظه فقط نگاه
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت بیستم
▫️هوا گرم بود، تا چشم کار میکرد آب و گِل بود و تمام تشویش عالم انگار در دل من بود که نمیدانستم خاطرۀ این دختر تنها در آن شب وحشتناک، در خاطرش مانده است؟
▪️دوباره به چادر برگشتم؛ نورالهدی به کودک سِرم زده و هنوز ذهنش درگیر حال من بود که تا وارد شدم، با دلپواسی پاپیچم شد:«حالت خوب نیس؟»
▫️شاید فشارم افتاده بود که دیگر نتوانستم سر پا بمانم و گوشۀ چادر روی صندلی نشستم.
▪️دلم میخواست به نورالهدی بگویم اما در طول این سالها ردّ زخم زبانهای عامر از دلم نرفته و هنوز میترسیدم حرفی بزنم که با نفسهایی بریده بهانه چیدم:«چشمام سیاهی میره!» و نه تنها چشمانم که دنیا دور سرم میچرخید و آوار خاطره خانهخرابم کرده بود.
▫️نورالهدی دنبال دارویی برای بهتر کردن حالم بود و من نمیدانستم باید چه کنم که سه سال حسرت دیدارش به دلم مانده و حالا در آستانۀ آنچه رؤیایم بود، پشیمان شده بودم!
▪️سالها پیش، یک شب آن هم برای یکی دو ساعت همراهش بودم و نمیفهمیدم چرا باید برای یک لحظه دیدنش، اینهمه دست و پای دلم را گم کنم؟
▫️تنها چیزی که از او در خاطرم مانده بود لحن گرم و نگاه گیرا و حرارت حضورش بود که در آن شب وحشتناک آرامم میکرد و یعنی همینها برای عاشق شدنم کافی بود؟
▪️در این سالها خیال میکردم به خاطر فداکاریاش فقط مدیون او هستم و حالا از ضربان قلبی که به شماره افتاده و نفسی که بند آمده بود، میفهمیدم بیمارش شدهام.
▫️از حال خودم حیران شده و چند لحظه مانده به آمدنش، میخواستم به داد دلم برسم که اینهمه احساس نسبت به یک مرد غریبۀ ایرانی، عاقلانه نبود.
▪️از شبی که از هم جدا شده بودیم، آرزو میکردم یکبار دیگر او را ببینم و حالا میدیدم هر بار دیدنش، عاشقترم میکند که نیت کردم از همه چیز حتی از فکرش فرار کنم.
▫️بیتوجه به نسخهای که نورالهدی بیخبر از حال خرابم برای درمان سرگیجهام میپیچید، از جا بلند شدم و همانطور که به سمت درِ چادر میرفتم، چند کلمۀ درهم گفتم: «یه آقایی میاد بچه رو ببره پیش مادرش.»
▪️با عجله چادر را کنار زدم تا پیش از آنکه برگردد از اینجا رفته باشم که گوشه چادر محکم به کسی خورد و من از آنچه دیدم، خشکم زد.
▫️مقابلم ایستاده بود، با همان صورت خیس از عرق و لباس غرق آب و گِل! چادر به صورتش برخورد کرده و شاید از نگاه خیرهام خجالت کشید که چشمانش به زیر افتاد و با لحنی محکم حرف زد: «اومدم بچه رو ببرم.»
▪️نورالهدی نمیدانست چه کسی پشت این چادر ایستاده و تنها حرفش را شنیده بود که صدا رساند: «الان بچه رو میارم!»
▫️از همان چشمان سربهزیرش، نجابت میچکید و من عهد کرده بودم از حضورش بگریزم که دلم جا ماند و جسمم از چادر فرار کرد.
▪️طوری شتابزده از چادر بیرون رفتم که بهسرعت خودش را کنار کشید تا برخوردی بین شانههایمان نباشد و در همان لحظات آخر دیدم از اینهمه دستپاچگیام حیرت کرده است.
▫️با قدمهایی که از پریشانی به هم میپیچید از چادر فاصله میگرفتم و به خدا التماس میکردم کمکم کند که نمیخواستم اسیر کسی باشم که حتی لحظهای فکرش پیش من نیست.
▪️در فاصلهای دور از چادر، پشت ماشینی پناه گرفته و دلم دست خودم نبود که بیاراده نگاهم تا چادر میدوید و دیدم کودک را در آغوشش گرفته و به سمت محل اسکان خانوادهها میرود.
▫️صبر کردم تا از عرصۀ چشمانم بیرون رفت و دیگر او را نمیدیدم که از پناهگاهم بیرون آمدم و با قدمهای بیرمقم به سمت چادر برگشتم.
▪️نورالهدی در حیرت رفتار من، بیرون چادر منتظرم ایستاده بود و تا نزدیکش رسیدم، با نگرانی بازخواستم کرد: «یدفعه کجا رفتی؟»
▫️خودم نمیدیدم اما انگار رنگ صورتم پریده بود که دستم را گرفت و دقیقاً به هدف زد: «از چیزی ترسیدی؟»
▪️طوری با محبت پرسید که نشد در برابر حجم حرف مانده در سینهام مقاومت کنم و یک جمله بیهوا از دلم پرید: «خودش بود!»
▫️نفهمید چه میگویم و پیش از آنکه بپرسد، معصومانه اعتراف کردم: «این آقایی که الان اومد.»
▪️لحظاتی نگاهم کرد و انگار منظورم را فهمیده بود که ناباورانه پرسید: «مهدی؟» و همین واژه، ویرانم کرده بود که آیینه چشمانم در هم شکست و خرده شیشههای عشق روی لحنم نشست: «کمکم کن نورالهدی! قسمت میدم کمکم کن فراموشش کنم!»
▫️از درماندگیام دلش به درد آمده بود؛دستم را گرفت تا وارد چادر شدم، کمکم کرد روی صندلی بنشینم و خودش مقابل پایم روی زمین نشست: «دوسش داری؟»
▪️سرم را میان دستانم گرفتم و برای گفتن هر کلمه جان میکَندم: «نمیدونم.. فکر میکردم فقط چون کمکم کرده...اما حالا که دوباره دیدمش..»
▫️همانطور که مقابلم نشسته بود،هر دو دستم را گرفت و پاسخ دلشورهام را به شیرینی داد: «میخوای به ابوزینب بگم پیداش کنه؟»...
📖 ادامه دارد...
📩یک سوره حمد و توحید،هدیه به محضر
مقدس امام حسن عسکری علیه السلام
و حضرت نرجس سلام الله علیها ،پدر و
مادر گرامی امام عصر ارواحنا فداه
📩ای مولای ما ،ای امام ما ،به رسم ادب
برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای
فرستادیم شما هم ما را به هدیه ای مهمان
کن...🌱🤲🏻
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوباره حالِ قلبمو نگات عوض کرد
مسیر زندگیمو #روضه هات عوض کرد
کسی منو نخواست ولی تو دادی راهم
همیشه وقت بی کسی شدی پناهم
آقــا سـلام...💔✋
مداح
#حسین_سیب_سرخی
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#شب_جمعه
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
.
سلام ✋
خوبین ☘
حالتون چطوره ؟؟
در چه حالید؟؟؟
اینجا بگید 👇👇
https://harfeto.timefriend.net/17086355590580
.
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
. سلام ✋ خوبین ☘ حالتون چطوره ؟؟ در چه حالید؟؟؟ اینجا بگید 👇👇 https://harfeto.timefriend.net
.
این دو ماه هر شب جمعه که پیام میگذاشتم کسی هست یا نه
اکثرا پیام میدادند تازه از هیئت برگشتند
اما امشب دیگه جایی هیئت نبست
دیدید چقدر زود تموم شد ؟؟
دیدید چقدر محرم و صفر زود رفت؟ ؟؟
.
.
خوش به حال اونایی که نهایت استفاده رو بردند
و امثال من هم که باید افسوس بخورند که چرا نتونستند استفاده کنند
دلم واقعا به حال خودم میسوزه چون محرم امسال نتونستم ارتباط برقرار کنم 😔😔😔
.
خداحافظ تکیه و پرچم.mp3
2.38M
شور |خداحافظ تکیه و پرچم
|شام شهادت امام حسن مجتبی|
|دوشـــــنبه12شهریور ماه 1403|
.
.
باید این نورانیت هایی که این ۲ ماه کسب شده رو حفظ کنیم
و با گناه و... از بین نبریمشون
.
.
همین امشب تمام عزاداری هایی که این ۲ ماه کردید رو
سینه زدید
گریه کردید
نوکری کردید
کربلا رفتید
تمامش رو امانت بسپارید دست حضرت زهرا س
و به خانم بگید امانت پیش شما باشه و بعد مرگم به دادم برسید
چون اگه دست خودمون باشه با گناه و دروغ و.... از بین میبریم
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللَّهُمَّعَرِّفْنِےحُجَّتَڪ♥️
در ندبه هاۍ جمعه تو را جست و جو ڪنم
زیباترین بهانه ۍ دنیاۍ من...سلام!
⚡️هذا یَومُ الجُمعهو هُوَ يَومُڪَ المُتَوَقَّعُفيهِ ظهورک ...
امروز روز #جمعه ، روز توست!
و روزی ست ڪه در آنظهور تو انتظار میرود.
#سلام_امام_زمانـم... ♥️
صبحت بخیر حضرت صاحب دلم
#العجلمولایغریبم
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
به حق
#زینب_کبری_سلام_الله_علیها
هدایت شده از شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
4_5996651729725161506.mp3
31.06M
#صوتی_دعای_ندبه
از مهدی صدقی
" #ندبه های دلتنگی"
"این معز الولیاء و مذل الاعداء"
♻️ کجایی ای عزت بخش دوستان و
خوارکننده دشمنان؟؟؟
"لَيْتَ شِعْري، اَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوي، بَلْ اَيُّ اَرْض تُقِلُّكَ اَوْ ثَري"
♻️ اي كاش ميدانستم خانه#ات در كجا قرار گرفته، بلكه ميدانستم كدام زمين #تو را دربرداشته؟؟؟
"هَلْ اِلَيْكَ يَا بْنَ اَحْمَدَ سَبيلٌ فَتُلْقي"،
♻️ آيا به جانب #تو اي پسر احمد، راهي هست تا ملاقات شوي؟،
" وَاجْعَلْ صَلوتَنا بِهِ مَقبُولَةً، وَذُنُوبَنا بِهِ مَغْفُورَةً وَدُعآئَنا بِهِ مُسْتَجاباً، "
♻️ خدايا به وسيله #او نمازمان را پذيرفته،و گناهانمان را آمرزيده و دعاهايمان را مستجاب گردان...
🎊آمین یارب العالمین 🤲🎊
🌹دعای ندبه رو بخونید. حتی اگر یک صفحه اش را بخوانید
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
هدایت شده از شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞 ترجمه بسیار دلنشین
#دعای_ندبه
#پیشنهاد_دانلود
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124