eitaa logo
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
527 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
86 فایل
"﷽" رفیق‌من،آرزو‌نڪـن‌شھید‌بشۍ؛ آرزوڪن، مثل‌شھـدا‌زندگۍڪنۍ♡:) ڪانال‌ِدیگمون: #نحوه‌آشنایےوعنایاٺ‌شھید @shahidhadi_61 تبادل: @shahidhadi_tb1 ڪُپے‌ڪردۍ‌دعاۍ‌فرج‌بخون 🕊 مطالب‌‌رگباری‌ڪپے‌نشه‌دوست‌عزیز🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
#قسݦٺ‌اۅݪ #زݩدگیݩاݦهـ #شهید‌رحیݦ‌ۅاحدۍ پدرش به ڪارگرے ساختمان اشتغال داشت و از وضعیت مالے مطلوبے بر
♥↷ بهمݩ جهانگیرے : ↺همیشه با بچه ها چه در دوران جنگ و چه در زمانهای دیگر که با هم بودیم، یک اسطوره بودند. برادر واحدی همیشه یک شخص متدین، سالم، خوش اخلاق و خوش رفتار بودند؛ به طوری که کسی را که سراغ نداریم ایشان را بشناسد و در مورد خصوصیات اخلاقی ایشان تعریف نکند. همیشه در جامعه و در ده و در جبهه یک الگو بودند. من از زمانی که پا به مدرسه گذاشتم، با هم بودیم. چه در همسایگی، چه در جبهه و چه در مدرسه. حدودا 20 ماه را با هم در جبهه بودیم و بقیه اش در استان همسایه بودیم. موقعیتمان طوری بود که بیشتر وقتها با هم بودیم. بعد از انقلاب رفتیم اداره بسیج پارس آباد اسم نویسی کردیم که 15 نفر بودیم. پایه گذاران بسیج پارس آباد ما بودیم که یکی هم آقای شهید واحدی بود و بقیه هم کسانی هستند که همگی در سپاه یا حوزه های انقلابی دیگر مشغول اند. همگی عضو فعال بسیج بودیم تا زمانی که جنگ شروع شد. بنده نیز در جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شدم. زمانی بود که والفجر1 را بچه ها تمام کردند و شهید واحدی هم به مرخصی آمده بودند. بنده هم رفتم پایگاه مصطفی خمینی که در دزفول بود. یکی دو هفته ای ماندگار شدیم که به ما دستور دادند لشکر از جنوب به غرب می رود و آماده باشید. از دزفول به سه گردان دیگر در گیلانغرب پیوستیم. یک روزی بچه ها و بنده عین سایر رزمنده ها در هوای آزاد نشسته بودیم و صحبت می کردیم که یکی آمد و گفت : جهانگیر مژده ! گفتم : چی شده ؟ گفت : دوستت آمده. ↵من هم رفتم دیدم که برادر شهید واحدی آمده و نشسته بود در چادر و بچه ها را دنبالم فرستاده بودند. حدودا در کاسه گرا بودیم که خبر دادند والفجر شروع شده و ما باید برویم. ما رفتیم والفجر2 و با پیروزی برگشتیم. موقع برگشتن بنده مجروح شدم. 18 روز عین مادری که بچه را مراقبت می کند، شهید واحدی از من پرستاری کرد. موقعی که صحت خود را پیدا کردم، من راهی ده خودمان شدم. بعداز والفجر 2 به ما دستور دادند که تمام گردان را برای عملیات ببریم به والفجر 4 . من هم با شهید واحدی چون همدل بودیم و در آشنایی با هم بودیم همسفر شدیم تا عملیات والفجر 4 رفتیم. عملیات خیلی سختی بود که بچه ها با رشادت تمام و با خلوص نیتی که داشتند، همگی از جان مایه گذاشتند و این عملیات را هم مثل عملیات دیگر با سر افرازی و سر بلندی به پایان رساندیم. در عملیات والفجر 4 بود که ساعت 3 نصف شب بود و با شهید واحدی نشسته بودیم. خیلی هم خسته و کوفته بودیم چرا که واقعا عملیات سختی بود و چون منطقه هم کوهستانی بود، کار خیلی دشوار بود. ↜شهید باکری گفت : که بچه ها خیلی گرسنه ام. چیزی آماده دارید؟ گفتیم که نان ساندویچی عراقی داریم با نان ایرانی. گفت : یکی از آن نان ساندویچی ها برای من بیاورید. هرگز از یادم نمی رود. بر خاستیم و نان را آوردیم و با یک کنسرو گذاشتیم جلو. گفت که لازم ندارم و برای خودتان لازم میشود. این نان برای من کافی است. با ما همدردی و همدلی و یک صحبتی کرد و بعدأ به آقای واحدی توصیه های لازم را داد و بعد به منطقه ای دیگر رفت. ↸یک بار ما رنگ نداشتیم که روی ماشینها بنویسیم لشکر فلان و ... یادم می آید شهید واحدی گفت : داخل ساک من یک واکس است. برو آن را بیاور. روی تمام ماشینها را با واکس نوشتیم لشکر عاشورا. 🕊🕊 ♥↷ @shahid_hadi99
اگھ ‌حرفی‌، نظری هست ، 🙃💛 ڪه روتون نمیشه بگید، یا خجالت مے ڪشید بھم بگید . این جا منتظرم تا حرفاتون رو بشنوم 😍 به طور 😍 https://harfeto.timefriend.net/679369074
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_4911346771432571006.mp3
1.04M
✅صوت زیبا ✨روز سه شنبه روز زیارتی ★امام زین العابدین(علیه السلام) ★امام محمدباقر(علیه السلام) ★امام جعفرصادق(علیه السلام)
°🦋|•• • . •.❀به نیّت دوست شهیدم میخوانم . ••❦«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم» . •.✾اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛✨ . •.✾شایسته میباشد در قسمت پایانی دعا به احترام امام زمان (علیه آلافُ التحیةوالثناء)بایستیم و بخوانیم🌿.• . •.✾يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.❧•` . ⇅♥️🌙🌱°^ 『 @shahid_hadi98.• 』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠حدیث روز💠 💎 قال السجادُ علیه آلافُ التحیه و الثناء: 🌹مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَ وَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَکِ یَوْمَ الْقِیامَهِ 🌹هرکس براى رضا و خوشنودى خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند مى گرداند. 📚مشکاة الانوار صفحه۱۶۶ @shahid_hadi99
🕊☘ ↺دزدۍ ڪه در نهایت شهید شد :) خواهر شهیدهادی : یڪ روز موتور شوهرخواهرم را از جلوے منزل مان دزدیدند، عده‌اے دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین، ابراهیم رسید و دزد زخمے شده را بلند ڪرد. نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ابراهیم از زندگی اش سوال کرد؟ ڪمڪش ڪرد و برایش ڪار درست ڪرد! طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد... مچ گرفتن آسان است! ⇤ دست گیری کنیم ⇥ ➣ @Shahid_hadi99
2_5188500787705152901.mp3
15.37M
🎧 بعضی وقتا نه مداحی ارومت میکنه نه روضه... نه عکس کربلا... بعضی وقتا یه حسین کم داری...!💔 /ʝסíꪀ➘ |❥ @shahid_hadi99
بخش پنجم:باب آداب لباس پوشیدن😊 ☘قسمت دوم: 1-امام صادق علیه السلام فرمود: انگشتر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از نقره بود. 2-نگین انگشتر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گرد بود. 3-امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دو انگشتر داشت که نقش یکی <لا اله الا الله محمد رسول الله>و نقش دیگری <صدق الله>بود. @shahid_hadi99
↭ شهید رجب ابطالے [💌]دِلـَت‌ را بـه دلـداران‌ بـسـپـار یعنے دلت‌‌ را به شهیدان بسپار :) مطمئن‌‌ باش، نه افسرده‌ میےشود.. ونه تنهـا...°^🍃 ↝.• @shahid_hadi99
••📿•• {دعای روز بیست و پنجم ماه رمضان ♥️} °↺بسم الله الرحمن الرحیم ❃°اللهمّ اجْعَلْنے فیهِ محبّاً لأوْلیائِڪَ ومُعادیاً لأعْدائِڪَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِڪَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن. ❃°خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت ودشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت اے نگهدار دلهاے پیامبران. 🌙 ↳|• @ shahid_hadi99 •|❥
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
اگھ ‌حرفی‌، نظری هست ، 🙃💛 ڪه روتون نمیشه بگید، یا خجالت مے ڪشید بھم بگید . این جا منتظرم تا حرفاتون
من بد اخلاق نیستم 😢🙁 سخت گیری هم برای بهبود کیفیت کانال هستش☺️ تا سختی نباشه آدم به خوشی نمی رسه اولش باید سختی کشید 🍃 🙁
سݪامتے‌اونے‌ڪه‌توتابستون میره‌اردوے جهادے‌نه‌صفاسیتےبادوست‌دختراش،، توشمال... سلامتےشون‌صلوات... ↷ํ @Shahid_hadi99
تا خاڪریز😉 الله اکبر. سر نماز هم بعضے دست بردار نبودند.‌ به محض اینڪه قامت مے بستے و دستت از دنیا ڪوتاه مے شد و نه راه پس داشتے و نه راه پیش،پچ پچ ڪردنها شروع مے شد. مثلا مے خواستند طورے حرف بزنند ڪه معصیت هم نڪرده باشند و اگر بعد نماز اعتراض کردے، بگویند ما ڪه با تو نبودیم!! اما مگر مے شد با آن تڪه ها ڪه مے آمدند آدم حواسش را جمع نماز باشد!!مثلا یڪے مے گفت:«واقعا این ڪه مے گویند نماز معراج مومن است این نماز ها را مے گویند نه نماز من و تو را!!!!!» دیگرے پے حرفش را مے گرفت ڪه:«من حاضرم هرچے عملیات رفتم بدهم دو رڪعت نماز او را بگیرم.» و سومے:«مگر مےدهد پسر!!؟؟»و از این قماش حرفا. و اگر تبسمے گوشه لبمان مے نشست بنا مے ڪردند به تفسیر ڪردن:«ببین!ببین! الان ملائڪ دارند قلقلڪش مےدهند.» و اینجا بود ڪه دیگر نمے توانستیم جلوے خودمان را بگیریم و لبخند تبدیل به خنده مےشد،خصوصا آنجا ڪه مے گفتند:«مگر ملائڪه نامحرم نیستند؟» و خودشان جواب مے دادند:«خوب لابد با دستڪش قلقلڪ مےدهند!!!!»😂😂😂    ↯📿🌙 @shahid_hadi99
🍃وقتے تلفن روے آیفون باشد، حاضرے هر چیزے را بگویے؟ عالَم روے آیفون است، هم صوتے و هم تصویرے! یعنے خداوند هم صدای ما را می‌شنود و هم تصویر ما را می‌بیند. 🌴او به بندگان خود آگاه است، و بیناست. پس کمی با احتیاط و با ملاحظه رفتار و زندگے کنیم. ↷ٜ@Shahid_hadi99
تحدیر جز 25.mp3
4.78M
🌙: تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖 بھ صورت تحدیر(تندخوانے) [• جزء بیست و پنجمـ •] @shahid_hadi99