eitaa logo
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
523 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
86 فایل
"﷽" رفیق‌من،آرزو‌نڪـن‌شھید‌بشۍ؛ آرزوڪن، مثل‌شھـدا‌زندگۍڪنۍ♡:) ڪانال‌ِدیگمون: #نحوه‌آشنایےوعنایاٺ‌شھید @shahidhadi_61 تبادل: @shahidhadi_tb1 ڪُپے‌ڪردۍ‌دعاۍ‌فرج‌بخون 🕊 مطالب‌‌رگباری‌ڪپے‌نشه‌دوست‌عزیز🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
خرمشهر بوديم ! 👨🏻‍🍳|°آشپز وڪمڪ آشپز ، تازه وارد بودند و با شوخے بچه ها ناآشنا . آشپز ، سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقاب ها رو چيد جلوے بچه ها . رفت نون بياره ڪه عليرضا بلند شد و گفت : (( بچه ها ! يادتون نره ! )) آشپزاومد و تند و تند دوتا نون گذاشت جلوے هر نفر ورفت . بچه ها تند نون هارو گذاشتند زير پيراهنشون . ڪمڪ آشپز اومد نگاه سفره ڪرد . تعجب ڪرد . تند و تند براے هرنفر دوتا ڪوڪو گذاشت ورفت . بچه ها با سرعت ڪوڪوها رو گذاشتند لاے نون هائے ڪه زير پيراهنشون بود . آشپز و ڪمڪ آشپز اومدن بالا سر بچه ها . زل زدند به سفره . بچه ها شروع ڪردند به گفتن شعار هميشگے :(( ما گشنمونه ياالله ! )) . ڪه حاجے داخل سنگر شد و گفت: چه خبره ؟ آشپز دويد روبروے حاجے و گفت : حاجے ! اينها ديگه ڪيند ! ڪجا بودند! ديوونه اند يا موجے ؟!! . فرمانده با خنده پرسيد چے شده ؟ آشپز گفت تو يه چشم بهم زدن مثل آفريقائے هاے گشنه هرچے بود بلعيدند !! آشپز داشت بلبل زبونے ميڪرد ڪه بچه ها نونها و ڪوڪوهارو يواشڪے گذاشتند تو سفره . حاجے گفت اين بيچاره ها ڪه هنوز غذاهاشون رو نخوردند ! آشپز نگاه سفره ڪرد . ڪمے چشماشو باز وبسته ڪرد . با تعجب سرش رو تڪونے داد و گفت : جل الخالق !؟ اينها ديونه اند يا اجنه ؟!‌ و بعد رفت تو آشپزخونه ..هنوز نرفته بود ڪه صداے خندهٔ بچه ها سنگرو لرزوند ...🤣 ↝°@shahid_hadi99
●━━ ᴱᶰʲᵒʸ ᴱᵛᵉʳʸ ᴹᵒᵐᵉᶰᵗ ── ⇆ㅤ 🖇ازهرلحظہ‌لذت‌ببر! 〖♥️•^ @shahid_hadi99
. حبیبـے!انتَ جَمیل، ڪمثلِ العطر ربيعے برتقالے عشق‌‌من!تو زیبایے، همانندِ عِطر خوشِ بھارنارنج🌱🍊 〖🌿•^ @shshid_hadi99
.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° سخنان امام علے (ع) گروهے افراد ڪوته فڪر هستند ڪه گمان مےڪنند ڪه اگر در خلوت و تنهایے مرتڪب گناه شوند وڪسے شاهد آن گناه نباشد,از ڪیفر و مجازات درامان خواهند بود.غافل از آنڪه خداوند در همه جا حاظر است و در خلوت و تنهایے هم شاهد اعمال بندگان خویش است . با سلام و درود فراوان بر یگانه منجے بشریت و امام عصر و با سلام و درود فراوان بر رهبر ڪبیر انقلاب و با سلام و درود بر شهدای ڪربلاۍ ایران خدمت همسر عزیزم سلام علیڪم امیدوارم سلام گرمم را بپذیرۍ و همیشه در عبادت هایے ڪه انجام مےدهیم مورد قبول درگاه خداوند متعال باشد آن روزۍ ڪه از منزل حرڪت ڪردم و سوار ماشین شدم و از ساعت ۱۱ صبح تهران رسیدیم و از آنجا ساعت ۶ و نیم غروب سوار قطار شدیم ساعت ۱ بعد از ظهر فردا به ڪارم رسیدم.. همین ڪه از قطار پیاده شدم بر اثر وزش باد به صورتمان سوز مے آمد و از آنجا بعد از صرف ناهار به پایگاه خود روانه شدیم... همسر عزیزم آن سفارش هایے ڪه به تو ڪردم را فراموش نڪن... آنها را مو به مو انجام بده اگر مےخواهے خداوند از تو راضی و خشنود شود و از گناهان تو بگذرد فرایض دینے را خیلے خوب انجام بده و از خداوند طلب مغفرت بخواه.. یڪ مسئله دیگر در مورد حجاب مےباشد و برخورد تو با نامحرم.. خیلے حواس خود را جمع ڪنید.. دیگر عرضے ندارم جز سلامتے شما و بچه‌هایم.. ڪه آن را از طرف خداوند متعال خواهانم.. راستے مریم و محدثه حالشان چطور هست؟ حالشان خوب است یا نه؟ محدثه بعد از آمدن من مریض ڪه نشد؟ بچه‌ها را خوب نگهدارۍ ڪنید سلام مرا به پدر و مادرم برسانید و به آنها بگویید ڪه اگر نامه ندادم به خاطر این است ڪه وقتے ندارم... من را ببخشید.. سلام مرا به میرزاعلے برسانید در زمانے ڪه میخواهے نامه بدهے نامه خیلے بنویس چه شد ؟چه خبر است؟ و هرچه برایت می گذرد را در نامه برایم بنویس.. خداحافظ شما و بچه‌هایم باشد. راستے محل چه خبر است؟ (این نامه دقیقا طبق گفته‌ها و نامه‌هاۍ شهید یونسے نوشته شده‌است !) ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99
.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° وقتے تلفن مےزد از حال‌ تڪ‌تڪ اعضاۍ خانواده‌ۍ من و خودش خبر مےگرفت.از حال و هواۍ خودش و جبهه مےگفت.با حرف‌هاش به من قوت قلب مےداد.همیشه از شرایط موجود در جبهه اظهار رضایت مےڪرد.خیلے سفارش بچه‌ها را مےڪرد.من هم تا آن‌جایے ڪه ممڪن بود آن هارا انجام مےدادم. وقتے گوشے تلفن را سر جایش مےگذاشتم قلبم آرام مےگرفت.به خانه برمےگشتم و مصمم تر از قبل به ڪارهاۍ روزمره و تربیت بچه‌ها مشغول مےشدم..اما هیچ چیزۍ ارزش و عزت و صمیمیت نامه را ندارد.باز هم مقایسه‌اۍ ڪنم بین امروز و دیروزمان..امروزه با آمدن رایانه و اینترنت و صد البته پیامڪ‌هاۍ ریز و درشت در ڪم‌تر ڪسے پیدا مےشود ڪه به عزیزانش نامه بنویسد.نامه از چند جهت بر این پیام‌ها و پیامڪ‌هاۍ الڪترونیڪے برترۍ دارد.اولا ڪاغذ نامه ‌را مےتوان توۍ دستت بگیرۍ و لمس ڪنے و حتے بوۍ نویسنده‌ۍ نامه را در تار و پود الیاف ڪاغذ حس ڪنے.ثانیا ڪلمات و عبارات نامه با گردش انگشت‌هاۍ نویسنده روۍ ڪاغذ نقش مےبندد نه فشار چند ڪلید از صفحه‌ۍ ڪلید بے حس و حال.. ثالثاً حروف و ڪلمات پیام هاۍ الڪترونیڪے در همه جا یڪ شڪل اما دست‌خط هرڪس مثل اثر انگشت او منحصر به فرد است و با دیدن دسته شخص ناخودآگاه قیافه او در ذهنش نقش مےبندد به خاطر همین همیشه حسرت روزهایے را مےخورم ڪه نامه‌اۍ از طرف نورعلے به دستم مےرسید تا یڪ ڪاغذ را باز مےڪردم،مےبوییدم،نگاه مےڪردم و بلند بلند مےخواندم.. چند تا از نامه هاۍ نورعلے را عیناً برایتان آوردم تا هم از نورعلے گفته باشم و هم شما را به یاد نامه‌هاۍ عزیزانتان انداخته باشم. مهارت نورعلے در آموزش نیروهاۍ اعزامے آنقدر بالا بود ڪه در مدت زمانے ڪه توۍ جبهه حضور داشت ڪار تخصصےاش آموزش نیروهاۍ رزمے بود به طوری ڪه در سال ۱۳۶۴ به عنوان مربے آموزشے نیروهاۍ جبهه هاۍ غرب ڪشور به منطقه ڪردستان اعزام شد. معمولا هر وقت ڪه عازم جبهه مےشد بعد از ۴۵ روز ۱۰ روز مرخصے مےآمد.. به محض آمدن استراحت ڪوتاهے مےڪرد و عازم سپاه مےشد. زن بودم و ظرفیت‌هاۍ روحے و روانےام ڪمتر از او بود.. اعتراض مےڪردم _مگر مرخصے نیامدۍ؟پس سپاه رفتنت برای چے هست؟ _ براۍ بچه‌هاۍ سپاه مرخصے غیر مرخصے وجود ندارد این روزها فقط ڪار است براۍ اینڪه احساساتش را قلقلڪ بدهم گفتم _ اگر همه نیروهاۍ سپاه مثل تو باشند کشور هیچ مشڪلے ندارد محڪم و مطمئن در جوابم گفت: _ اگر من مثل بقیه بچه‌هاۍ سپاه باشم ڪشور مشڪلے ندارد من ڪوچڪتر از بقیه بچه ها هستم.. ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99
🌙🌼.. اللَّھمَّ صَـلِّ عَلَے عَلِے بْنِ مُوسَے الرِّضَا الْمُرْتَضَے الْـإِمَامِ التَّقِے النَّقِے وَ حُجَّتِڪ عَلَے مَـنْ فَـوْقَ الْـأَرْضِ وَ مَـنْ تَحـتَ الثَّرَے الصِّـدِّيقِ الشَّھيدِ صَلـاَةً ڪثِيرَةً تَامَّـةً زَاڪيَةً مُتَوَاصِـلَةً مُتَـوَاتِرَةً مُتَرَادِفَـةً ڪأَفْضَـلِ مَـا صَلَّيْتَ عَلَے أَحَـدٍ مِـنْ أَوْلِيَائِڪ♥️.• . ^• 『 @shahid_hadi99
❤️ جاے شھید بیضائی خالے ڪه😔 میگفت: ما قدر آقا را نمیدانـیم در کشور هاۍ عراق و سوریہ بدون وضو به تصویـر آقا دست نمیـزنن...💔🍃 ┄┄✵ ✵┄ ❤️💛❤️ @shahid_hadi99
زندگی‌نامه شھید ♥️.• وی‌درخانواده‌ای‌فرهنگی‌بزرگ‌شدوهمه فرزندان‌از همان‌کودکی‌باحضور درمساجد وجلسات‌مذهبی‌با اسلام‌و‌قران‌آشنا می‌شدند وعلاقه زیادو ارتباط‌عمیق‌شهید محمدحسین‌یوسف‌الهی‌با نهج‌البلاغه نیزریشه‌درهمین‌دوران‌داشته‌است. شهیدمحمدحسین‌یوسف‌الهی‌درزمان جنگ‌ایران‌وعراق درلشکر۴۱ثارالله‌و درواحداطلاعات‌وعملیات مشغول‌به فعالیت‌وبعد‌هانیزبه‌عنوان‌جانشین فرمانده‌این‌واحدانتخاب‌شد. این‌شهیدبزرگواردرطول‌جنگ‌تحمیلی، پنج‌مرتبه‌به‌شدت مجروح‌شد ودرنهایت درعملیات‌والفجر هشت‌دربیست‌وهفتم بهمن‌ماه‌سال۱۳۶۴به‌دلیل‌مصدومیت حاصل‌از بمب‌های‌شیمیایی‌در بیمارستان‌لبافی‌نژادشهرتهران به‌شهادت رسید. °↷@shahid_hadi
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
هـفـتاد و یــڪـ شـب تا مـاهِ جــنــون 🖤
بسم الله الرحمن الرحیم