°🦋|••
•
.
•.❀به نیّت دوست شهیدم میخوانم
.
••❦«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم»
.
•.✾اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛✨
.
•.✾شایسته میباشد در قسمت پایانی دعا به احترام امام زمان (علیه آلافُ التحیةوالثناء)بایستیم و بخوانیم🌿.•
.
•.✾يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.❧•`
.
⇅♥️🌙🌱°^
@shahid_hadi99
💠 حدیث روز 💠
💎قال الجوادُ علیه آلافُ التحیةوالثناء:
🌹مَن زارَ قَبرَ عَمَّتي بِقُمَّ ، فَلَهُ الجَنَّةُ
🌹هر كس قبر عمّه ام (حضرت معصومه عليهاالسلام) را در قم زيارت كند ، بهشت پاداش او است.
📚کامل الزیارات صفحه۵۳۶
سَلـٰامبَـرابراهـیم❀.•
اگر یک دختر داشته باشم،
موهایش را میگذارم تا کمر بلند شود
و هر روز صبح
با شوق وصف ناپذیری می بافمشان.
دامن سرخ با گلهای آبی به تن اش
خواهم کرد؛
دستان کوچکش را
در دستانم خواهم گرفت
و تا نهایت آرزوهایش خواهیم دوید!
#عیدڪممبروڪ ♥️
#روزدختر
@shahid_hadi99
سرود - دوتاخورشید تو یک منظومه - نریمانی.mp3
5.97M
👑|°دیگ اینجا قافیه معلومه
روحے فداڪ یا معصومه
خواهر سلطان اومد
روح ایمان امد
یه صدا ناگهان از خراسان اومد
#کربلایےسیدرضـانریمانے
#نواے_عاشقے
#عیدڪممبروڪ
#روزدختر 💛
↝.°@shahid_hadi99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍یحنرانی حاج آقای قرائتی
🎥موضوع: بعضی زنها آرایش نمیکنن برا همسر تو خونه مث کنیزای دوره ناصرالدین شاهن
بعضی مردها هم...
@shahid_hadi99
#ز_تبار_زهرا
من برای رعایت #حجاب خودم هزاران دلیل
دارم؛☺️
جلب #رضایت خدا؛
آرامش روانی؛
انقراض بی بند و باری؛
آرامش فردی و اجتماعی؛
@shahid_hadi99
#خنده_تا_خاڪریز
💀|°شب توے سنگر نشسته بودیم و چرت مے زدیم.
شب مهتابے زیبایے بود.
فرمانده اومدتوے سنگر و گفت:
اینقدر چرت نزنین ، تنبل میشن
به جاے این ڪار برید اول خط ، یڪ سرے به بچه هاے بسیجے بزنین.
بلند شدیم و رفتیم به طرف خاڪریز هاے بلندے ڪه توے خط مقدم بود
بچه هاے بسیجے ابتڪار خوبے به خرج داده بودن.
مقدار زیادے سنگ و ڪلوخ به اندازه ے ڪله ے آدمیزاد روے خاڪریز گذاشته بودند.
ڪه وقتے ڪسے سرش را از خاڪریز بالا مےآورد.
بعثے ها آن را با سنگ و ڪلوخ اشتباه بگیرند و اون رو نزنن.
اما بر عڪس ما خیال مے ڪردیم ڪه این سنگ ها همه ڪله ے رزمنده هاست
رزمنده هایے ڪه پشت خاڪ ریز ڪمین ڪرده اند و ڪله هایشان پیداست.
یڪ ساعت تمام با سنگ ها و ڪلوخ ها سلام و علیڪ و احوالپرسے ڪردیم.
و به آنها حسابے خسته نباشید گفتیم و بر گشتیم !
صبح وقتے بچه ها متوجه ماجرا شدن تا چند روز ، بهمون می خندید😂😂
↝°@shahid_hadi99
سَلـٰامبَـرابراهـیم❀.•
#یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارتپنجاهوشش من از ابتدا از این عملیات براۍ شم
:
#یڪ_ورق_زندگے.•
براے خداحافظے بر میگردمـ↻•°
#پارتپنجاهوهفتم
با اینڪه در طول صحبتهاۍ آقاۍ بلباسے خودم را براۍ شنیدن هر خبر بدۍ آماده ڪرده بودم،اما نمےخواستم باور ڪنم ڪه نورعلے دیگر به خانهاش بر نمےگردد.نمےخواستم باور ڪنم ڪه دختران نورعلے به همین زودۍ یتیم شدهاند.دلم مےخواست جیغ بڪشم و صاحبه را از خواب بیدار ڪنم. به او بگویم دیگر صداۍ لالایے بابات را نمےشنوۍ.به مریم و محدثه و بگویم ڪه دیگر همبازۍ ندارید تا با او جست و خیز ڪنید و از خنده ریسه بروید.دلم مےخواست فریاد بڪشم و به خود نهیب بزنم((سڪینه!نورعلے رفت و تنهات گذاشت.بدون او از پس تربیت و نگهدارۍ دخترهاش بر مےآیے.))
جیغ و فریاد در عمیق ترین لایههاۍ حنجرهام گیر ڪرده بود.مریم و محدثه را در آغوش گرفتم و به آنها خیره شدم.مات و مبهوت به دور و بر نگاه مےڪردند.شاید هنوز خبر نداشتند آقا جان دیگر هیچوقت در این خانه را باز نمےڪند.به روزۍ ڪه گذشت فڪر مےڪنم ڪه مریم و محدثه با چه ذوق و شوقے براۍ دیدن پدرشان لحظهشمارۍ مےڪردند.چطور به آنها بگویم ڪه انتظارشام تا قیامت طول خواهد ڪشید..
سر مریم و محدثه را به سینه مےچسبانم.یڪ باره بغضام مےترڪد و گریه مےڪنم و با گریهۍ من،همه گریه مےڪنند.حتے مریم و محدثه هم گریه مےڪنند.صاحبه با صداۍ این همه گریه بیدار مےشود و اوهم گریه مےڪند.
--------
آقاۍ بلباسے و دران به من فرصت دادند تا گریه ڪنم و سبڪ شوم.مادرم دست مریم و محدثه را گرفت و از اتاق بیرون رفت.گریهام ڪه تمام شد،آقاۍ بلباسے گفت:
_من به شما حق مےدهم ڪه در فراق چنین مردۍریه ڪنید اما بدانید همهۍ این شهداۍ عملیات،حق بزرگے بر گردن مسلمین و مردم ایران دارند.انشاءالله با شهداۍ اسلام،امام حسین(ع) و یاران با وفایش محشور شوند.
خالصانه از خدا مےخواهم ڪه شهادت را نصیب ما ڪند ڪه بهترین شعادت و بهترین ارمغام براۍ یڪ مسلمان و یڪ رزمنده،چیزۍ جز شهادت نیست...چون شهادت در مڪتب ما بزرگترین هدیهۍ الهے است ڪه از جانب پروردگار اهدا مےشود.
----
حالا ڪه باورم شده بود نورعلے به آرزویش رسیده است از آقاۍ بلباسے خواستم تا جریان شهادت نورعلے را برایم تعریف ڪند.در جوابم گفت:
_۲۶ بهمن ماه بود.آقا نورعلے جانشینے گردان محمد باقر(ع) را در دو مرحله از عملیات والفجر۸ به عهده داشت و در این دو مرحله،رشادتهاۍ زیادۍ از خودش نشام داد.من هم توۍ این عملیات از ناحیهۍ پاۍ چپ مجروح شدم و درحالے ڪه مرا به پشت جبهه انتقال مےدادند به نورعلے گفتم:
_دیگر این مرحله از عملیات نوبت ما نیست.نوبت بچههاۍ اصفهان است.ولے او قبول نڪرد و به فرماندهے نیروهاش در مرحلهۍ سوم عملیات ادامه داد.
ادامھدارد...
📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے یونسے
|° کپی به شرط دعای خیر
↝•°@shahid_hadi99
سَلـٰامبَـرابراهـیم❀.•
: #یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارتپنجاهوهفتم با اینڪه در طول صحبتهاۍ آقاۍ
:
#یڪ_ورق_زندگے.•
براے خداحافظے بر میگردمـ↻•°
#پارتپنجاهوهشتم
شهید یونسے و حاج آقا اسلامے نیروها را به دو طرف نمڪزار هدایت ڪردند.نورعلے به یڪ سمت و حاج آقا اسلامے به سمت دیگر نمڪ زار.همانطور ڪه نورعلے و بیسیم چےاش آقاۍ داوودۍ به پیشروۍ ادامه مےدهند تیر مستقیم به بیسیمچے اصابت مےڪند و شهید مےشود و ارتباط نورعلے با پشت سنگر قطع مےشود.دشمن توۍ آن منطقه اقدام به پاتڪ سنگینے مےڪند و به خاطر این،نورعلے به نیروهایش دستور عقب نشینے مےدهد اما خودش بر نمےگردد.نیروهاش تلاش ڪردند او را با خودشان بیاورند به عقب،قبول نمےڪند.یه نیروها مےگوید:
_من همینجا مےمانم..آمها را مشغول مےڪنم شما عقب نشینے ڪنید....
بعد از مدتے نیروهاۍ عراقے پیشروۍ مےڪنند و توسط ڪالیر تانڪ،نورعلے را مورد اصابت قرار مےدهند و شهید مےشود.متاسفانه آن قسمت از دریاۍ نمڪ،محل شدید درگیرۍ بود و بچهها موفق نشدند جسد همسرتان را به عقب انتقال بدهند.
از این ڪه نمےتوانستم حتے جسدش را ببینم،غمم چند برابر شد و از خدا خواستم:
_خدایا..شوهرم بندهۍ صالحت بود و در راه پایدارۍ دینات،جانش را به تو تقدیم ڪرد.توهم به دلتنگے من و دخترانش رحم ڪن و جسدش را به ما برگردان!
-------
با اینڪه آقاۍ بلباسے از سیر تا پیاز ماجرا را برایم تعریف ڪرده بود اما هنوز نمےخواستم باور ڪنم نورعلے برنمےگردد...انسان تا چیزۍ را نبیند سخت باور مےڪند.آم هم مرگ عزیز ترین عضو زندگےاش را...بدون اینڪه جسد نورعلے را ببینم چطور مےتوانستم باور ڪنم ڪه او بین ما نیست.با وجود حسے ڪه در من بود،به مریم و محدثه نمےتوانستم بقبولانم ڪه آقاجان دیگر به خانه برنمےگردد.
مریم و محدثه به بهانههاۍ مختلف گریه مےڪردند و من مےدانستم دلتنگ بابا هستند.روزهاۍ اول دور و برم حسابے شلوغ بود اما مےتوانستم روزهایے را ببینم ڪه دوباره همه به خانه و زندگےشان برمےگردند و آنوقت است ڪه غم تنهایے به سراغ من و دخترهام مےآید.براۍ همین سر نمازهایم از خدا مےخواسنپ تا به من صبر و تحملے عطا ڪند تا بتوانم آن روزها و شبها را تحمل ڪنم..
برادران نورعلے براۍ پیدا ڪردن نشانههایے از شهادت او،راهے هفتتپه شدند...جایے ڪه نورعلے براۍ آخرین بار به نیروهایش آموزش مےداد تا چطور بجنگند یا شاید هم چطور به شهادت برسند !.
چند روز بعد به من خبر رسید آنها برگشتند.سراسیمه به سراغشان رفتم.تنها چیزۍ ڪه از هفتتپه با خودشام آورده بودند ڪولهپشتے نورعلے بود.با دیدن ڪولهپشتے به یاد آخرین بارۍ افتادم ڪه آنرا براۍ نورعلے آماده مےڪردم.داغ دلم تازه شد
زیپ ڪولهپشتے را باز ڪردم و لباسهاش را در آوردم.آنها را به صورتم چسباندم و بو ڪشیدم.در این چند روز براۍ چندمین بار بغضام ترڪید و حسابے گریه ڪردم...
ادامھدارد...
📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے یونسے
|° کپی به شرط دعای خیر
↝•°@shahid_hadi99
♥️^°هر جا ڪه خواهری است،
برادر همیشه هست
دنبال هر برادر ،
خواهر همیشه هست...
این جذبههای عشق ،تمامی نداشته
دلدادگی میان دو دلبر همیشه هست
تا مرو از مدینه ، مسیر محبت است
این جادههای نور معطر همیشه هست
معصومه«س»زینب«س» است و
رضا«ع»جز حسین_ع نیست....
ترکیبهاۍ عشقِ برابر همیشه هست...
بابودن شفیعه ، قیامت به ڪام ماست...
گرچه هراسِ عرصهی محشر همیشه هست...
#روزدخترمبارڪ ✾͜͡🎀
#السلامعلیکیافاطمةالمعصومة
#عیدڪممبروڪ
@shahid_hadi99
|°دنیای دخترانه ام را دوست دارم....
همان دنیایی که اصل و شالوده ی بودنش را احساس های پاک و بی آلایشی پر کرده است که بی دریغ مهر می ورزند...
دنیای دخترانه ام را دوست دارم...
همان دنیای عجیبی که سرگرم دوست داشتن هاست...
همان که عاشق جذابیت های مردانه ایست که در قلبش همیشه به عنوان یک تکیه گاه تعریف شده است.
همان دنیایی که با دور زدن های نامردانه غریب و بیگانه است.
همان خوش پوشِ باوقاری که هر بار نازِ قدم برداشتنش به رخ عالم کشیده می
شود.
همان که پای علاقه ی قلبی اش تا آخرین نفس ایستادگی می کند.
دنیای دخترانه ام را گاهی با دلخوری از زود باوری ها و سادگی های مکررم دوست دارم....
دنیایی که لجبازی و مهربانی واندکی غرور اصولِ مهمش را تشکیل می دهد.
همان گاهی کم صبری ها..
گریه های شبانه و خنده های گاهی از ته دل...
دنیای دخترانه ام را عاشقانه دوست دارم...👑💛
@shahid_hadi99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اطلاعنگاشت متحرک | تولید؛ عامل امنیت اقتصاد
🔻حضرت آیتالله خامنهای: «اگر ما در اقتصاد کشور، اقتصاد را به یک بدن انسان تشبیه بکنیم، سیستم دفاعی و امنیّتّبخشِ اقتصاد عبارت از تولید است؛ یعنی آن چیزی که میتواند ویروسهای مهاجم و میکروبهای مهاجم به اقتصاد را خنثیٰ بکند و آن را سالم نگه دارد تولید در کشور است.» ۱۳۹۹/۰۲/۱۷
❤️💛❤️ @shahid_hadi99
خاطرهای از شھید #محمدرضاتورجیزاده ♥️.•
پنجسالبیشترنداشت.
رفتهبودیم منبرمرحومکافی.
بعداز سخنرانیبرنامهمداحیبود. همه سینهمیزدند.
برگشتیمخانه. محمدرفتداخلانباری. تکه لولهای رابرداشت.
آمدداخلاتاقنشسترویصندلی. لولهراجلویدهانش گرفتهبودومداحی میکرد!
خواهروبرادرکوچکش راهم درمقابلشنشاندهبود! میگفت:شماسینهبزنید!
#به_وقت_شهادت 🕊
°↷@shahid_hadi99