رماݩ_هادےدلہا
#پارت_چهلم
از گریه های زینب ترسیدم دوباره حالش بد بشه از حال بره هیچکسی هم همراهمون نبود😰
رفتم جلوسرشوبغل کردم
_زینب توروخدا حالت بدمیشه ها
پاشوبریم بسه دیگه😥
زینب:
_یه کم دیگه بمونیم خواهش میکنم
گوشی منو، عطیه از توکیفم میدی؟
_آره وایسا برم از توکیفت بیارم
گوشی خودمم برداشتم گوشی زینبم دادم دستش
زینب یه مداحی گذاشت منم نتمو روشن کردم
_عه زینب بیاببین مهدیه رسیده بین الحرمین هم بامحمدرضا عکس انداخته هم ناهار مهمون امام حسینه
زینب:
_خوشبحالش که لیاقتشوداشت من حتی ازپیکر داداشمم موندم😔😭من اونقدر بی لیاقتم که حتی پیکر داداشموندیدم همش صبر صبوری تاکی آخه؟😭چرا منونطلبیدن یکم آروم شم حداقل
_زینب توروخدا ببین داری میلرزی من میترسم اینجا حالت بدبشه دستمم جایی بند نیس.. توروخدازینب.. جان حسین پاشو😢
لرزش بدن زینب به قدری بود که مجبور شدم ببرمش دکتر آرامبخش بزنه
وقتی رسیدیم خونه خواب خواب بود
زینب روتختش خوابید منم رفتم توپذیرایی تلگراممو چک کنم که چشمم به عکس حسین روپذیرایی افتاد
گوشیو گذاشتم رومیز رفتم سمت عکسش
_حسین توفقط برادر زینب نبودی زینب مرید و مجنون و شاگرد تو بوده خودت آرومش کن.. 😢
همونجا روی مبل گوشی به دست خوابم برد.. چشمامو که باز کردم دیدم زیارت عاشورا میخونه با گریه
_زینب چیشده چرا گریه میکنی؟
🍀راوےزینب🍀
با آرامبخش خوابم برد.
خواب دیدم بین الحرمینم.. حسین بالباس سبزپاسداری وسط بین الحرمین وایستاده
یکم اونورتر محمدرضادهقان ومجیدقربانخانی ایستاده بودن.حسین رفت سمت شهیدمحمدرضا دهقان یه بلیط گرفت وگفت :
_منتظرتم خواهری
وقتی چشمامو باز کردم الله اکبر اذانو شنیدم
عطیه:زینب چیشده؟
_هیچی خواب حسینودیدم توبخواب من برم قورمه سبزی درست کنم
داشتم میرفتم قورمه سبزی درست کنم که تلفن زنگ خورد
_الو بفرمایید؟
:منزل شهیدعطایی فرد؟
_بله بفرمایید؟
:ببخشیدحاج آقاهستن:
_خیرشما؟
: کریمی هستم از ناحیه باهاتون تماس میگیرم ببخشید میشه باحاج خانم یاخواهرشون حرف بزنم؟
_خودم هستم بفرمایید؟
پیکرحسین تفحص شده؟
:خیرخانم عطایی فرد.. تماس گرفتم بگم برای عیدنوروز با سایرخانواده های شهدای جاویدالاثر مشرف میشید سوریه زیارت خانم حضرت زینب .س.فقط حاج آقا که از کربلا برگشتن مدارکتونو بیارین ناحیه
اشکام میریخت.. حسین گفت
_ #منتظرتم
ادامہ دارد...
نام نویسنده ؛ بانو مینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
#هادےدلـــــہا
#پارت_چهل_ویڪم
عطیه ناهار درست کردما میخوری یایه ساندویچ درست کنم ببریم؟
عطیه:وای قووررمه سبزی نه بخوریم بریم😁
_خخخ شکموی کی بودی؟😄
داشتیم ازخونه بیرون میرفتیم که گوشیم زنگ خورد
_عه از معراج الشهداست
عطیه: خب حالا جواب بده
:الو سلام خانم عطایی فرد خوب هستید؟
_الو سلام بفرمایید آقای مقدم؟
مقدم:غرض ازمزاحمت معراج الشهدای گمنام قراره اربعین میزبان ۸ شهیدگمنام بشه.. خانم رضایی گفتن زمانیکه نبودن برای پذیرایی خواهران با شماهماهنگ کنم
_ان شاءالله فردا باخانم اسکندری میایم معراج الشهدا.. که ان شاءالله بریم مادرشهید قربانخانی رو دعوت کنیم
مقدم:منتظرتون هستم. خانم عطایی فرد؟
_بله بفرمایید؟
مقدم: خبر دارین محسن(منظورش همون آقای لشگری بود)برای حفاظت از زایرین رفته کربلا؟
دلم میخواست ازپشت گوشی مقدموخفه کنم😤
_نخیردرجریان نبودم به منم مربوط نیست یاعلی😡
گوشی رو که قطع کردم عطیه گفت:
_چته چرا قرمز شدی؟😕
_بزنمش بمیره ها،بی نزاکت برگشته میگه خبرداری محسن رفته کربلا.. 😠برای حفاظت.. به من چه اصلا
عطیه:خب حالا آروم باش بگو چی گفت؟
_نمیزارن که.. مهمان داریم هشت شهیدگمنام
عطیه : چه عالییی
با مامان وخواهر شهیدمجید قربانخانی هماهنگ کردیم بریم خونشون
شهیدقربانخانی..
یابهتر است بگویم "#حرمدافعین_حرم" شهیدی که از مال وثروتش گذشت و حضرت زینب مهمانش کرد🕊
وقتی رسیدیم یافت آباد،خیلی راحت منزل شهید رو پیدا کردیم.
وقتی مامان مجید رو دیدیم #دلتنگی ازکلامش میبارید😢
مادر شهید:
_منو شهید خیلی بهم وابسته بودیم تا دبیرستان بردم زمانیکه گفتم بزرگ شدی دیگه مدرسه نرفت
به مامیگفت میخواد بره آلمان ولی از کاراش مشخص بود که زمینی نیست
_حاج خانم اربعین ۸ شهیدگمنام داریم خوشحال میشیم تشریف بیارین☺️
حاج خانم: ان شاءالله حتما میایم
عزیزم😊
وقتی ازخونه خارج شدیم گفتم:
_عطیه بریم کهف امشب؟
عطیه: به شرطی که حالت بد نشه دوباره
_قول
ادامہ دارد...
نام نویسنده ؛ بانو مینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
#هادےدلـــــہا
#پارت_چهل_ودوم
سوار مترو شدیم به مقصد ولنجک (کهف الشهدا)
عطیه:باز چرا کلت تو گوشیته؟😐
-دارم زندگی نامه شهید قربانخانی رو سرچ میکنم ببینم چی میگه😅عطیه حالا اونو ول کن این متنم در مورد داداش مجیده ببین
🌷برخی از خصوصیات شهید جاوید الاثر مجید قربانخانی:
✨تاریخ تولد : ۱۳۶۹/۵/۳۰
✨تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
✨فوق العاده شوخ طبع و خوش خنده بود بهش میگفتن دلقک گردان
✨خییییییلی خاکی و مهربون ...
✨دنبال حتی کوچکترین کار خیر یا کمک...
✨بااااااا ادب
✨بیشتر از سنش مسائل پیرامونش رو متوجه میشد و درک بالایی داشت .
✨خیلی خوشتیپ بود. از همه نظرشونو می پرسید درباره تیپش ،براش مهم بود
✨نتررررررس و شجاع
✨توی رفاقت کم نمیذاشت فوق العاده مشتی و با معرفت بود
✨خانواده دوست و عزیز دردونه و تک پسر خونه
✨با همه می جوشید.
✨خیلی با غیرت بود
✨خیلی ام راستگو بود .
✨اهل گردش و تفریح
✨اصلاااا آدم آرومی نبود.
✨خییییلی صبور بود .
✨تو دلش هیچی نبود دل بزرگ بود.
✨اعتقادات مذهبی قلبی اش خیلی زیاد بود، بدون اینکه تو ظاهر بخواد نشون بده
✨عاشق عکس بود ،"هرجا میرفت عکس مینداخت برای همه رفیقاش میفرستاد و میگفت جاتون خیلی خالیه "
✨بدی دیگران رو زود فراموش میکرد ولی خوبی رو به خاطر میسپرد ...
✨عاشق مادرش بود
✨طاقت نداشت غم کسی رو ببینه . سریع یه حرکتی میکرد کلا تمام غم و دردت یادت میرفت....
✨هر جای زیارتی هم که میرفت پیام میداد و یاد میکرد.
✨اگه حرفی تو دلش بود تا جایی که میشد حرفش رو میزد حتی با خنده و شوخی ولی کسی رو نمیرنجوند از خودش
✨به زندگی و زندگی کردن خیلی امیدوار بود و لذت بردن از زندگی رو دوست داشت ولی اصلا از یاد مرگ غافل نبود.
✨عاشق و سینه سوخته ی حضرت زینب سلام الله علیها بود و برای ظهور آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عمل رو انتخاب کرد ، تا حرف !...و آخر هم زیر پرچم بی بی موند و شد یکی از علمداران ظهور...
اینا رو دوست و آشنا در موردش گفتن
-عه چقدر قشنگ بود از کجا آوردیش
عطیه : از کانالش ، تازه چند وقت پیش بهار هم تو گروه شهید میردوستی با مامانش مصاحبه کرد اگه میخوای بیشتر بشناسیش خوبه اون مصاحبه ام رو بخونی
لینک کانالشم برات فرستادم
ادامہ دارد...
نام نویسنده ؛ بانو مینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
رفاقٺ مثل دریاست..
باید بلد باشے ڪه چطور شنا ڪنے؛
بلد نباشے ، غرقت میڪنه..!
معلوم نیست غریق نجاتے پیدا بشه یانه!
و ممڪنه دیگه هیچ وقت نجات پیدا نڪنے
.
[ یا وَیْلَتَے لَیْتَنِے لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا ]
ڪاش فلانے را به دوستے نمےگرفتـم
•.📚فرقـان۲۸
#عاشقانھمھدوۍッ
๑♥••↷
〖 @shahid_hadi99 〗
سَلـٰامبَـرابراهـیم❀.•
#به_روز_باشیم 😉
﹝♡هوای من♡﹞
.
💘جایے مے خواهم بروم ڪه وقتے تمام شد و رفتم خانه نگویم تف به هر چه ولگردے است. عڪس هایے ڪه گرفته ام زیر و رو مےڪنم،سلفے و غیر سلفے.
.
💘صد بار پارڪ رفته ایم. با بچه ها قرار مےگذاشتیم جیغ بزنیم.پسر ها و دختر ها،صداےجیغ هر گروه بلند تر بود باید بستنے مےداد.
.
💘ما عمدا بلند تر جیغ مےزدیم........اما دختر ها از ترس جیغشان وحشتناڪ تر مےشد.هربار هم بستنے مےدادند
📚نویسنده∶خانم نرجس شڪوریان فرد
#معرفےڪتاب
↯♥️🌙
@shahid_hadi99
🌙🌼..
اللَّھمَّ صَـلِّ عَلَے عَلِے بْنِ مُوسَے الرِّضَا الْمُرْتَضَے الْـإِمَامِ التَّقِے النَّقِے
وَ حُجَّتِڪ عَلَے مَـنْ فَـوْقَ الْـأَرْضِ وَ مَـنْ تَحـتَ الثَّرَے الصِّـدِّيقِ الشَّھيدِ
صَلـاَةً ڪثِيرَةً تَامَّـةً زَاڪيَةً مُتَوَاصِـلَةً مُتَـوَاتِرَةً مُتَرَادِفَـةً ڪأَفْضَـلِ مَـا صَلَّيْتَ عَلَے أَحَـدٍ مِـنْ أَوْلِيَائِڪ♥️.•
.
#السلـامعلیڪیاعلےابنموسےالـرضا^•
『 @shahid_hadi99 』
عطرحریم شاه خراسان چہ جانفزاسٺ
آن جنتے ڪه گفتہ خدا مشهدالرضاسٺ
مشهد نگو بگو ڪه حسینیہے رضا
این پایگاه سینہ زن شاه ڪربلاسٺ
#روززیارتےمعینالضعفا💛.•
#دلتنگزیارٺمشـہدالرضاییم
#عاشقانھمھدوۍッ
『 @shahid_hadi99』
پسٺهاۍامروزتقدیـمبھ↶
#شھیدمحـمدرضاتـورجےزاده
شبتـون فاطمے
عشقتون حیـــ♥️ـــدرۍ
مھـرتون حسنے
ارزوتـونهـمحـرماربـابان شاءالله
یاعلےمدد🤚🏻
نمازشبو وضـویادتوننـره😉
.
همچنیندعابراےسلامتےوظـھورحضـرٺ عشــق 🖇