eitaa logo
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
527 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
86 فایل
"﷽" رفیق‌من،آرزو‌نڪـن‌شھید‌بشۍ؛ آرزوڪن، مثل‌شھـدا‌زندگۍڪنۍ♡:) ڪانال‌ِدیگمون: #نحوه‌آشنایےوعنایاٺ‌شھید @shahidhadi_61 تبادل: @shahidhadi_tb1 ڪُپے‌ڪردۍ‌دعاۍ‌فرج‌بخون 🕊 مطالب‌‌رگباری‌ڪپے‌نشه‌دوست‌عزیز🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
ان شاءالله کمک حالتون باشن ☺️
🇮🇷زیارت مجازی مزار مطهر شهید _سلیمانی 🎥از اینجا به گلزار شهدای کرمان وارد شوید👇 soleimany.ir/tour/ 👌بسیار عالی
Jomeh_farahmand.mp3
944.3K
✏زیــارت امـ♥ـام زمان عج ❉الهـم عجل لولیک الفرج❉ ↳🌈[ @shahid_hadi99 ]
★متــن زیارتـ امـ♥ـام زمان ♥ ↳🌈[ @shahid_hadi99 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
‌‌‌: #یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌پنجاه‌و‌نهم‌ به من گفتند: _هنوز منطقه‌ۍ ن
‌‌‌ .• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° چشم‌هاۍ محدثه از خوشحالے برق مےزد.بےمعطلے گفت: _آقاجوم ڪه ما را خیلے دوس داشت.همیشه وقتے با من و مریم بازۍ مےڪرد به ما مےگفت: _من شما را از این‌جا تا پیش خدا دوس دارم..پس خدا به آقاجام اجازه مےدهد برگردد پیش ما؟ _آره دخترم..آقاجون فردا صبح برمےگردد هندز حرفم تمام نشده بود ڪه محدثه از خوشحالے جیغ ڪشید و جستے زد و گفت: _آخ جان آقاجان!آخ‌ جان آقا‌جان ! _هیس !خواهرهات خوابند.فقط یڪ چیز را باید بدانے.باباهایے ڪه براۍ خداحافظے مےآیند خدا به آن‌ها اجازه‌ۍ حرف‌زدن نداده است.مثل آدم‌هایے ڪه خوابند و نمےتوانند حرف بزننو.فقط ما مےتوانیم هرچے دلمان مےخواهد به آن‌ها بگوییم.تو هم مےتوانے فردا هرچه مےخواهے به بابا بگویے و باهاش خداحافظے ڪنے. محدثه از خوشحالے توۍ پوستش نمےگنجید.در حالے ڪه دستم را گرفته بود و مےڪشید گفت: _مامان!بیا باهم زودتر بخوابیم تا فردا سرحال و قبراق باشیم.آخر اگر شلخته و خواب‌آلود باشیم بابا خوشش نمےآید. _اۍ به چشم !! چراغ ها را خاموش ڪردم..درحالے ڪه بےصبرانه منتظر و نگران فردا بودم،ڪنار محدثه دراز ڪشیدم. صبح خیلے زود از خواب بیدار شدم.پوشاڪ صاحبه را عوض ڪردم و بهش شیر دادم.محدثه از سر شوق،در پهن ڪردن سفره‌ۍ صبحانه با علاقه ڪمڪ‌ام ڪرد و با خواهرش ڪنار سفره نشست.توۍ گوش مریم پچ‌پچ ڪرد و خبر دیدن بابا را به اوهم داد.صداۍ زنگ در آمد.خانواده شوهرم بودند.خبر دیشب به گوش آن‌ها هم رسیده بود.بچه‌ها بلند شدند و لباس‌ تن‌شان ڪردم.مادرشوهرم گفت: _دخترم!بچه‌ها را پیش زن‌عمو یا عمه‌شان بگذار. اما با حرف‌هایے ڪه دیشب به محدثه گفته بودم،دلم نیامد آن‌ها را با خودم نبرم.گفتم: _نه !دوست دارم بچه‌ها باباشان را ببینند. با اینڪه خودم با ۱۹ سال سن تا آن موقع هیچ جنازه‌اۍ را از نزدیڪ ندیده بودم و از دیدن جنازه مےترسیدم،اما از خدا خواستم به من و بچه‌ها تحملے بدهد تا با دیدم شدهرم بتوانیم سرپا باستیم.حرف‌هاۍ نورعلے را توۍ ذهنم مرور ڪردم ڪه از من خواسته بود اگر شهید شد گریه و زارۍ نڪنم و قوۍ و صبور باشم. بالاخره انتظار به سر رسید و به سردخانه‌ۍ بیمارستان رازۍ قائم‌شهر رسیدیم.اول جنازه‌ۍ شهید داوودۍ را از سردخانه بیرون آوردند.داوودۍ بیسیم‌چے نورعلے بود ڪه قبل از او به شهادت رسید. وقتے جنازه‌ۍ بعدۍ را مےآوردند عرق سردۍ روۍ تن‌ام نشست و احساس ڪردم نمےتوانم صاحبه را توۍ بغلم نگه دارم.نمےدانم چه ڪسے اما دستے صاحبه را از من گرفت...مریم و محدثه گوشه‌ۍ چادرم را چسبیده بودند و با اضطرابے آمیخته به ترس نگاه مےڪردند.نمےدانستم توان دیدن جنازه‌ۍ شوهرم را دارم یا نه!ذڪرۍ را ڪه از نورعلے یاد گرفته بودم زیر لب زمزمه ڪردم..: _اللهم آنس وحشتے،و من آمن روعتے و اعتے علے وحدتے وقتے ملافه را ڪنار زدم باورم نشد این جنازه‌ۍ نورعلے است. ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
‌‌‌ #یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌شصت چشم‌هاۍ محدثه از خوشحالے برق مےزد.بےمعط
‌‌‌ .• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° دندان‌هایش ریخته بود.پوست تنش سوخته بود و همه‌ۍ جاے بدنش سیاه شده بود.قسمت‌هایے از بدنش ڪه بیرون از لباس بود آب شده بود و فقط استخوان‌هایش باقے مانده بود.. نمےتوانستم باور ڪنم ڪه این جسم نورعلے است ڪه روبه‌روۍ من خوابیده است.چشم‌هاۍ مریم و محدثه را با دست‌هام پوشاندم تا بیشتر از این به جنازه‌ زل نزنند.تا مدت‌ها بعد از آن روز تصویر جنازه‌ۍ نورعلے جلوۍ چشمانم ظاهر مےشد. از حیرت دهانم باز مانده بود و از شوڪ دیدن این منظره حتے گریه‌ام نمےگرفت.. دست مریم و محدثه را گرفتم و با هم از جنازه‌ۍ نورعلے فاصله گرفتیم.قفل گلوم باز شده بود.بین مریم و محدثه روۍ زمین نشستم.بغض آلود به آم‌ها گفتم: _حالا مےتوانید با آقاجان حرف بزنید و با او خداحافظے ڪنیو محدثه ڪنارم روۍ زمین نشست و به من تڪیه داد.به مریم نگاه ڪردم.ایستاده بود.بهت‌زده به جنازه‌ۍ پدرش چشم دوخته بود و پلڪ نمےزد.لب‌هاش تڪان مےخورد.انگار داشت با پدرش خداحافظے مےڪرد. با دیدن این صحنه نتوانستم جلوۍ گریه‌ام را بگیرم.سرم را به صورت محدثه چسباندم و آرام و بےصدا گریه ڪردم. پیڪر نورعلے از بیمارستان رازۍ،به بیمارستان ولےعصر(عج) انتقال داده شد و دو روز بعد،همه براۍ تشییع پیڪر او جلوۍ بیمارستان ولے‌عصر(عج) جمع شدیم.خیابان‌هاۍ اطراف بیمارستان پر از جمعیت بود. قبل از تشییع جنازه،پدرشوهرم از بیمارستان خارج شد و به طرفم آمد.پاڪتے را به من داد بازش ڪردم.چند دفترچه‌ۍ یادداشت،قرآن جیبے و ساعت نورعلے بود. قرآن را بوسیدم و باز ڪردم و آیه‌اۍ از آن را خواندم _و لا تقولو لمن یقتل فے سبیل الله اموات بل احیاء ولڪن لا تشعرون (و ڪسانے ڪه در راه خدا ڪشته مےشوند،مرده نخوانید.بلڪه زنده‌اند ولے شما نمےدانید) پس از ساعتے انتظار ،تابوت پرچم پوش شده‌ۍ نورعلے روۍ دست مردم جا گرفا و مثل ڪشتے در دریاۍ پر تلاطم و مواج جمعیت مشتاق و دوستدار نورعلے به این سو و آم سو مےرفت..بوم بزرگے از چهره‌ۍ نورعلے جلوۍ جمعیت روۍ دست ها بلند شده بود.از بلند گو صداۍ نوحه‌ۍ آهنگران شنیده مےشد: لاله‌ۍ خونین من اۍ تازه جوانم شهید تازه جوانم غرق به خون بےڪفنم روح و روانم شهید روح روانم آه اگر نشنوم آن زمزمه‌هایت شهید زمزمه‌هایت خواندن قرآن تو و سوز دعایت شهید سوز دعایت نوگل پرپر شده‌ام جان به فداۍ شهید جان به فدایت ڪرده فراق تو عزیز سیر ز جانم شهید سیر ز جانم لاله‌ۍ خونین من‌اۍ تازه جوانم شهید تازه جوانم آرام و با گام‌هایے محڪم،پیڪر شوهرم را بدرقه مےڪردم.نگاهم به تابوت گره خورده بود و از آن جدا نمےشد.از اینڪه گریه و زارۍ نمےڪردم به خودم مےبالیدم.مطمئ بودم نورعلے هم حاضر و ناظر است و از این ڪه به وصیت او عمل ڪردم خوشحال است. جمیعیت فریاد مےزدند: این گل پر پر از ڪجا آمده از سفر ڪرب و بلا آمده پ.ن+این‌قسمت‌رو‌بخونیدواشڪ‌بریزید !(:💔 ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99
➖⃟♥️• Nothing can replace you هیچ چیز نمیتونه جایگزین تو باشه... 〖🌿•^@shahid_hadi99
ختم‌صلۅاٺ‌به‌نــیټ‌شهدا مخصوصاداداش‌ابراهیم♥.• . وهدیہ‌به‌تمام‌معصومین‌وحضرات..🕊 . (ویابه‌هرڪسےڪہ‌خواستید،هدیہ کنید)🦋 . به‌نیټ‌آقای‌غایبون‌ان‌شاالله زودترفرجشون‌برسہ وحاجت‌روایی‌همگی‌واعضاي‌ڪانال . ختم این هفته به نیٺ↵شهید حاج حسین خرازی تعداد صلواٺ ازشروع ختم↵ .6200 لینڪ‌گروه💌↯•• https://eitaa.com/joinchat/2329083937C85b355a8ca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️پیش بینی دوسال پیش رهبرمعظم انقلاب درباره ۳ کشور اروپایی برجام 🔻امروز مسئولین کشور در معرض آزمون بزرگ هستند 🔺بازخوانی به بهانه تصویب قطعنامه ضدایرانی فرانسه، انگلیس و آلمان @shahid_hadi99
بخشی از دلنوشته شھید ♥️.• حالم‌گرفته‌است... چشمانم‌ڪم‌ڪم‌نمناڪ‌مۍشود... بغض‌عجیبۍ‌ڪه‌درگلویـم‌نشسته درحال‌شڪستن است ودلم‌به‌یادجبھه‌وجنگ‌افتاده‌است یادبچه‌هاۍباصفاۍگردان‌یازهرا(سـ) یادبچه‌سیدهاۍگردان‌یازهرا(سـ) یادفرمانده‌دلیــروبۍباڪش یادفرمانده‌خاڪۍوبۍریایش یادفرمانده‌باخداوسینه‌چاڪش یادآن‌فدایۍحضرت‌زهرا(سـ) دلم‌برایش‌پرپرمۍزند براۍیه‌باردیگررفتن‌سرمــزارش براۍدردودل‌ڪردن‌باآن‌دوست‌خوبم براۍاینڪه حتۍبراۍیڪ‌بارهم‌ڪه‌شده به‌خوابم‌بیاید بامن‌حرفۍبزند،چیزۍبگویدویاگله‌شڪایتۍازمن‌ڪند ببینمش‌و ازاوبخواهم‌ڪه‌دعایم‌ڪند بالاخره‌من‌هم مثل‌اوعشق‌شھادت‌دارم🙂.• 🕊 °↷ @shahid_hadi99
بسم الله الرحمن الرحیم
°🦋|•• • . •.❀به نیّت دوست شهیدم میخوانم . ••❦«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم» . •.✾اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛✨ . •.✾شایسته میباشد در قسمت پایانی دعا به احترام امام زمان (علیه آلافُ التحیةوالثناء)بایستیم و بخوانیم🌿.• . •.✾يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.❧•` . ⇅♥️🌙🌱°^ @shahid_hadi99
💠حدیث روز💠 💎 قال السجادُ علیه آلافُ التحیة و الثناء: 🌼أربَعٌ مَن كُنَّ فيهِ كَمُلَ إيمانُهُ، و مُحِّصَت عَنهُ ذُنوبُهُ، و لَقِيَ رَبَّهُ و هُوَ عَنهُ راضٍ: مَن وَفى للّهِ بِما جَعَلَ عَلى نَفسِهِ لِلنّاسِ، و صَدَقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ، وَ استَحيا مِن كُلِّ قَبيحٍ عِندَ اللّهِ و عِندَ النّاسِ، و حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ أهلِهِ. 🌼 چهار خصلت است كه در هر كس وجود داشته باشد، ايمانش كامل است، گناهانش از او پاك مى‏شود، و پروردگارش را در حالى ديدار مى‏كند كه از او راضى است: 1⃣ كسى كه به تعهّدات خود در برابر مردم وفا كند 2⃣ زبانش با مردم راست باشد 3⃣ در حضور خدا و مردم، از هر زشتى‏اى شرم كند 4⃣و با خانواده‏اش، اخلاق خوش داشته باشد. 📚الأمالي للمفيد: صفحه 299 حدیث 9 @shahid_hadi99
از لحاظ روحے همه مون نیاز داریم وایسم جلو گنبدش بخونیم: سـلام آقـا ڪه الان رو به روتونم... :))) 💛 @shahid_hadi99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 تنها عیب مسیح! @shahid_hadi99
هر آنچه که باید از واقعه 7تیر بدانید @shahid_hadi99
زن ایرانی یک سرباز نیست ..... اما به قدر یک سرباز میداند جنگ شجاعت دارد... و با اینکه در میدان های جنگ بر او واجب نیست... اما به قدر یک در راه خدا تلاش میکند.... و در تمام صحنه ها حضور دارد..... @shahid_hadi99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤲🏻|°یڪ روحانے داشتیم هروقت عملیات بود یڪسره دعا و توسل و گریه و زارے میڪرد. آقا اینقدر ڪه تو هر عملیاتے ڪه قراد بود شرڪت ڪنه اون عملیات ڪنسل میشد. این آخریها بهش نمیگفتیم عملیات داریم والا اونوقت عملیات برقرار بود . آقا شب عملیات بود با بچه ها توسل پیدا ڪردیم به اهل بیت و حسابے گریه و زارے آماده میشدیم برای عملیات  من یڪ جڪ گفتم همه ترڪیدن  گفتن سید الان حالمون خوب بود وقت جڪ نبود ڪه گفتن اتتی شهادته دڪتر تجویز ڪرده حالا با خیال راحت برین عملیات.😂😂 نقل از رزمنده سید علے ↝°@shahid_hadi99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
‌‌‌ #یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌شصت‌و‌یڪ دندان‌هایش ریخته بود.پوست تنش سوخت
‌‌‌: .• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° پیڪر شوهرم را از بیمارستان ولےعصر (عج) قائم‌شهر تا میدان طالقانے این شهر،روۍ دست‌ها تشییع شد و از آن‌جا به طرف زادگاه نورعلے،روستاۍ سیدابوصالح حرڪت ڪرد . امام‌زاده سید ابوصالح منتظر فرزند صالح خود بود.(:...آقاۍ بلباسے در تمام این مدت با ما بود و جلوۍ جمعیت تشییع ڪننده حرڪت مےڪرد.شانه‌ هایش آرام آرام تڪان مےخورد و گریه مےڪرد. او هم مثل بقیه دلتنگ نورعلے بود. پیڪر نورعلے از ابتداۍ محل تا گلزار شهداۍ سیدابوصالح تشییع شد.اولین شهید سیدابوصالح آمده بود تا در خاڪ آن آرام بگیرد. قبر آمده بود.تابوت ڪنار قبر و روۍ خاڪ مرطوب آن قرار گرفت براۍ من و دخترانم راه باز شد تا آخرین وداع را با نورعلے داشته باشیم. در تابوت را برداشتم و صاحبه را در آغوش پدرش گذاشتم.با دیدن این صحنه،صداۍ ضجه و شیون جمعیت بلند شد.همه به سر و سینه مےزدند و گریه مےڪردند. مریم و محدثه را به خودم چسباندم و آز آن‌ها خواستم براۍ آخرین بار از پدرشان خداحافظے ڪنند. نورعلے در قبر جا گرفت.مادرم وارد قبر شد و پوتین‌هاۍ نورعلے را از پایش در آورد.به یاد روزۍ افتادم ڪه مچ پاۍ نورعلے ضرب دیده بود و مادرم برایش ماساژ مےداد.مادرم مچ پاۍ نورعلے را در دستانش گرفت آن ها را ماشاژ داد و مویه ڪرد. آن روز،هیچ فرد روحانے در سید ابوصالح حضور نداشت.آقاۍ بلباسے بلند شدڪنار قبر دوست‌اش نشست و همه‌ۍ فرایض دینے را براۍ او بجا آورد. دخترانم را در آغوش گرفتم.ڪنار قبر نورعلے نشستیم و به دانه‌هاۍ خاڪے خیره شدیم ڪه ذره ذره حایل مےشد میان ما و چهره‌ۍ خندان همسر و پدرۍ مهربان ڪه همه‌ۍ دغدغه‌اش در این پنج شش سالے ڪه باهم بودیم،این بود ڪه زندگے راحتے را براۍ ما فراهم ڪند در آن لحظات به نورعلے قول دادم تا مریم و محدثه و صاحبه را خوب تربیت ڪنم..قول دادم دختران سالم و صالحے تربیت ڪنم ڪه به داشتن چنین پدر شجاع و فداڪارۍ افتخار ڪنند. بعد از خاڪ‌سپارۍ پیڪر نورعلے یونسے،سردار رشید اسلان آقاۍ علےرضا بلباسے پشت میڪروفون ایستاد و یڪے از بهترین و حماسے ترین سخنرانے هاش را ایراد ڪرد.طورۍ ڪه تا مدت‌ها این سخنرانے در یاد مردم سیدابوصالح مامد و درباره‌ۍ آن با همدیگر صحبت مےڪردند.آقاۍ بلباسے این طور شروع به صحبت ڪردند: ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99