eitaa logo
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
527 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
86 فایل
"﷽" رفیق‌من،آرزو‌نڪـن‌شھید‌بشۍ؛ آرزوڪن، مثل‌شھـدا‌زندگۍڪنۍ♡:) ڪانال‌ِدیگمون: #نحوه‌آشنایےوعنایاٺ‌شھید @shahidhadi_61 تبادل: @shahidhadi_tb1 ڪُپے‌ڪردۍ‌دعاۍ‌فرج‌بخون 🕊 مطالب‌‌رگباری‌ڪپے‌نشه‌دوست‌عزیز🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور از سمت میدان سرآسیاب به سمت میدان خراسان در حرکت بودیم. ابراهیم (شهید ابراهیم هادی)عقب موتور نشسته بود. از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یک دفعه گفت: امیر وایسا! من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم. چی شده؟! گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه بنده خدا!‌ من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم. با ابراهیم داخل یک خانه رفتیم. چند بار یاالله گفت. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آقا با یکی از جوان‌ها تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهره‌ای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجب این طرف ‌ها! ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمی‌کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می‌کردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب می‌شناسد حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد. وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما رو یه کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. خواهش می‌کنم این طوری حرف نزنید بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. انشاء‌الله در جلسه هفتگی خدمت می‌رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و به بیرون رفتیم. بین راه گفتم: ابراهیم جون، تو هم به این بابا یه کم نصیحت می‌کردی. دیگه سرخ و زرد شدن نداره!‌ با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی می‌گی امیر جون، تو اصلاً این آقا رو شناختی!؟ گفتم: نه، راستی کی بود!؟ جواب داد: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلی‌ها نمی‌دانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبی محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده. 🖤 ••| @shahid_hadi99
سؤال⁉️ اگر نماز_قضا به عهده شخص باشد، مے تواند ابتدا یومیه را بخواند و پس از آن نماز را قضا ڪند؟ جواب✅ ڪسے ڪه نماز قضا دارد، مےتواند نمازے ڪه اڪنون بر او واجب شده را بخواند؛ ولے احتیاط واجب آن است ڪه اگر فقط یڪ نماز است ابتدا نماز قضا را به جا آورد؛ به خصوص اگر نماز قضا مربوط به همان روز باشد. اصلا چه ڪاریه از این به بعد حواسمون باشه نمازامونو اول وقت بخونیم و مراقبت ڪنیم تا قضا نشه اونوقت دیگه نمیخواد این ڪارو ڪنیم 🤝♥️^^ @shahid_hadi99
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
سلام‌دوستاے‌خوبم. به‌فصل‌یک‌خوش‌اومدید. خب... تمرین‌فصل‌قبل‌روانجام‌دادے؟ اگه‌انجام‌دادی‌که‌وارد
به‌نظرمن‌بهترین‌راه‌ترک‌خشم‌وعصبانیت‌وپرخاشگری‌همینه‌که‌به‌عواقب‌بعدش‌زیادفکرکنے... توتربیت‌فرزندم‌همینه...وقتی‌سربچه‌دادبزنے...شایدساکت‌بشه...ولی‌بعداکه‌بزرگ‌شد‌خیلی‌راحت توروت‌وایمیسته! پس‌زیادبه‌عواقب‌بدخشم‌فکرکنید...من‌سعی‌میکنم‌بافاطمه‌توخونه‌خوب‌برخوردکنم...انصافاهم‌باهاش‌مهربونم. میتونیدازخودش‌بپرسیدتابگه‌تو خونه‌اخلاقم‌چجوریه. ولی‌خب‌به‌هرحال‌توزندگی‌مشترڪ صددرصدیه‌جاهایی‌تفاوت‌وجودداره... یه‌جاهایی‌آدم‌عصبی‌میشه... منم‌تواین‌موقعیت‌هاقرارگرفتم‌و واقعامیتونستم‌کمی‌تندصحبت‌کنم‌یا یه‌دادے‌بزنم‌وازاین کاراکه‌اکثرمردهاتوخونه‌میکنن... ولی‌من‌اصولاسکوت‌میکنم‌ومیرم بیرون‌یکم‌پیاده‌روی‌میکنم‌وبعدکه‌آروم‌شدم‌خیلی‌آروم‌بافاطمه‌حرف‌میزنم. ولی‌اگه‌من‌همون‌لحظه‌واکنش‌نشون بدم‌دیگه‌بعدش‌هرچقدرپشیمون‌بشم فایده‌ندارھ...چون‌حرفی‌که‌زدی‌روعمرانمیتونی‌درستش‌کنے... همیشه‌هم‌به‌فاطمه‌میگم‌اینجوروقتا هیچی‌نگیم‌بهترھ.....چون‌خدایی‌نکرده یه‌چیزی‌میگیم‌که‌بعداشایدپشیمون‌بشیم. من‌خیلی‌مراقبم...خیلے... انصافافاطمه‌هم‌ڪنترل‌خشمش‌خوبہ. این‌درسایی‌بودکه‌تواین‌یک‌سال‌اول زندگےگرفتم... راستشوبخوای‌ازکسایی‌که‌ازکوره‌در میرن‌متنفرم...پیش‌من‌هیچ‌ارزشی ندارن‌این‌مدل‌آدما. پسری‌ڪه‌کنترل‌خشم‌بلدباشه...قطعا شوهرخوبی‌میشه.البته‌پسردخترندارھ... من‌چون‌پسرم‌میگم. من‌تومحیطی‌بزرگ‌شدم‌که‌همه عصبی‌بودن. من‌فقط‌نتیجه‌زندگیشونودیدم‌و خواستم‌مثل‌اونانباشم... توهم‌همین‌جوری‌فکرکن... بگوخونوادم‌عصبے‌ان...نتیجشم‌دیدم چی‌بود... دیگه‌میخوام‌مثل‌اینانباشم...باورڪن نتیجه‌خشم‌چیزی‌جزپشیمونی‌نیست. وگرنه‌منم‌بلدم‌دادبزنم‌وقاطی‌کنم... اماکظم‌غیظ‌میکنم‌چون‌میدونم‌نتیجش‌پشیمونی‌محضہ. من‌اگه‌سرفاطمه‌دادبزنم...بعدش‌اگه پشیمون‌بشم...هرچقدرم‌محبت‌کنم‌و منت‌بکشم...داد من‌ازدل‌فاطمه‌بیرون‌نمیرھ...شک‌نکنید. من‌این‌حدیث‌پیامبرروخیلی‌دوست دارم... پیامبرمون‌میگه:هرباردادمیزنی‌و خشم‌نشون‌میدی‌یه‌تیکه‌ازعقلت‌کم میشه‌ودیگه‌بهت‌برنمیگردھ. ²⁶ ‌‌ ⛓•^@Shahid_hadi99••
🌈^^بہ‌نام‌خداونـدرنگین‌ڪمان خداوندمھدی‌صاحب‌زمان
Γ•.🕌| اول صبح سلامے بدهیم خدمت ارباب 🖤✋🏻 السلام علےٰ ساڪن ڪربلا ..... "السلام علے الحسین و علے ، علے بن الحسین و علے اولاد الحسین و علے اصحاب الحسین " 🕊^@shahid_hadi99••
「♥️ بہ نیت دوست شھیدم مےخوانـم」 . بِسمِ‌الله‌ِالرَّحمٰـن‌ِ‌الرَّحیـم اِلٰھی عَظُمَ البَلاء وَ بَرِحَ الخَفاء وَنڪَشَفَ الغِطاء وَ انقَطَعَ الرَجاء وَضٰاقَتِ الاَرضُ وَمُنِعَـتِ السَماء وَاَنتَ المُستَعٰـانُ وَاِلَیڪَ المُشتَڪٰی وَ عِلَیڪَ المُعَـوَلُ فیٖ شِدَةِ وَالرَخـاء اَللھُمَ صَـلِ عَلـٰی مُحَّمَد اولِی الاَمـرِ الَذیٖنَ فَرَضتَ عَلَینـٰا طاعَتھُم وَعَرَفتَنـٰا بِذٰلِڪَ مَنزِلَتَھُم فَفَــرِّج عَنـٰا بِحَقِھِم فَرَجاً عٰاجِلاً قَریبا ڪَلَمحِ البَصَر اَو هُـوَ اَقـرَب یـٰامُحَّمَدٌ یـٰاعَلی یـٰاعَلیٌ یـٰامُحَّمَد اِڪفیٰانی فَاِنَڪُمـٰا ڪافیٖان وَانصُرانی فَاِنَڪُمـٰا ناصِران یـٰامَولانٰا یـٰاصاحِبَ‌الزَّمان اَلغَوث اَلغَوث اَلغَوث اَدرِڪنیٖ اَدرِڪنیٖ اَدرِڪنیٖ اَلسـاعَة اَلسـاعَة اَلسـاعَة اَلعَجَل اَلعَجَل اَلعَجَل یـٰا اَرحَمَ الرّاحِمیـٖن بِحَقِّ مُحَّمَدِ وَآلـِهِ الطٰاهِرین . ๑🌻.⇝|@shahid_hadi99
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
•^💖✨
دادیم‌بهـ‌حکّاک‌عقیق‌دل‌وگفتیم؛ حک‌کن‌بهـ‌عقیق‌دل‌ماحضرتِ‌زهــراۜ!
حکمت۲۶«📗» كسي چيزي را در دل پنهان نكند جز آنكه در لغزشهاي زبان، و رنگ رخسار، آشكار خواهد شد. 🌸 @shahid_hadi99<❄️>
اومدگفت علۍ"علیه‌سلام" میخوای‌فاطمہ‌روببینی.. بروخونہ :) مولاباعجلہ‌ازرومنبرپایین‌اومدن.. نمیدونم‌باچہ‌حالۍ؛ راه‌افتادن! فاصلہ‌ي‌مسجدتاخونشون‌ چقدربودمگہ!؟ کہ‌مولاچندبارخوردن‌زمین(:💔 ...
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
چہ‌کسی‌گُفتہ‌ڪہ‌گُمنـامۍ‌ مادَرجـانَم ؟!؟ تـو‌ میان د‌ل ما "دارُالزَّهرا" داری
هدایت شده از هیأت مکتب الشهداء
بسم الله النور 🔴فاطمیه را عاشورایی برگزار کنید. مقام معظم رهبری امام خامنه ای(حفظه الله) هیئت نو+جوانان مکتب الشهداء برای برگزاری مراسم ایام فاطمیه دوم در زمینه های فضاسازی، سیستم صوت و تصویر، اقلام فرهنگی، مواد بهداشتی و دیگر هزینه های جاری نیازمند کمک شما خیّرین عزیز است. شما می توانید از طریق زیر اقدام به کمک کنید. 🔸کمک نقدی: 6037-9971-4616-7060 بانک ملی | جواد محرم زاده (امور مالی) 🔸کمک غیر نقدی: @admin_maktaboshohada 🔻🔻🔻 ✅ @heyat_maktaboshohada
رفقای جان سلام علیکم خوبین الحمدلله 😍♥️ ما یه مدتی بود کتاب صوتی سلام بر ابراهیم رو میزاشتیم‌ کانال ولی بعد یه مدت دیدیم نصف پست هامون حذف شده😔 نمی دونم کار کی بوده ولی هیچ وقت نمیگذریم‌ ازش 😞 حالا کتاب صوتی رو هم که می گذاشتیم حذف شده ان شاءالله از فردا از اول شروع می کنیم و روزی دو قسمت می زاریم براتون ان شاءالله به شرط حیات☺️💛 پس ما رو تنها نذارید و منتظر باشید 🍃✨
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
📜|چندخط ازیک زندگی مهم <گرابا گوگل ارث🍃> سهیل کریمی می گفت:《 محمودرضا در حلب برای تعیین گرا از نرم
📜|چندخط ازیک زندگی مهم <شوخ و جدی🍃> اهل شوخی بود؛زیاد. اما حد و حدود نگه می داشت گاهی هم کاملاً جدی بود. سهیل کریمی، هنرمند مستندساز بسیجی ،در حلب با محمود رضا بود .وقتی برای تشییع پیکر محمودرضا به تبریز آمد ،شب در منزل حاج بهزاد پروین قدس تعریف می‌کرد :《محمودرضا شیطنت‌های خاص خودش را داشت، اما وقتی تو یه کار می رفت خیلی جدی می شد. یک بار مشغول گرا گرفتن بود چند لبنانی آنجا بودند که مدام به پروپای ما می پیچیدند. محمودرضا یکهو قاطی کرد، برگشت به من گفت:《حاج سهیل! این ها را بزن بروند کنار. پدر من را درآوردند.》 هوا تاریک بود و با سَلَفی‌های یکی دو کیلومتر فاصله داشتیم ،من دست به یقه شدم و یکی دو تا از این لبنانی‌ها را گرفتم هل دادم، یکی آمد گفت:《 بابا اینی که زدی همکار تو بود.》 گفتم :همکار چیه؟!》 بعد فهمیدم محمد دبّوق بوده. آمدم گرفتم بوسیدمش و حسین را نشان دادم و گفتم مقصر این بود! این به من گفت اینهارا دور کن .شما جلوی دیدش را گرفته بودید، داشت گرا می گرفت. توی کارش جدی بود. همان قدر که شوخ بود، وارد کار که می شد خیلی جدی می شد.》 محمودرضا گاهی عالم و آدم را سر کار می گذاشت .و گاهی هم شوخی های عجیب و غریبی می کرد .حتی در محل کارش به خاطر یکی از این شوخی ها توبیخ شده بود ،اما هیچ وقت با من که برادرش بودم شوخی نمی‌کرد .از چیزهایی که هنوز هم یادآوری اش مرا شرمنده می کند، یکی همین مسئله است. من فقط سه سال از او بزرگتر بودم اما محمود رضا حق ادب را ادا می‌کرد. با هم که بودیم خیلی بگو بخند می‌کردیم. خیلی پیش می‌آمد که دربارهٔ کارش یا از سوریه و مسائل معمولی و از سرکار گذاشتن هایش تعریف می کرد و می خندیدیم ،اما هیچ وقت نشد حتی شوخی کوچکی با من بکند و بخندد. ... 📚|برگرفته ازکتاب 🥀@shahid_hadi99
🌈^^بہ‌نام‌خداونـدرنگین‌ڪمان خداوندمھدی‌صاحب‌زمان
「♥️ بہ نیت دوست شھیدم مےخوانـم」 . بِسمِ‌الله‌ِالرَّحمٰـن‌ِ‌الرَّحیـم اِلٰھی عَظُمَ البَلاء وَ بَرِحَ الخَفاء وَنڪَشَفَ الغِطاء وَ انقَطَعَ الرَجاء وَضٰاقَتِ الاَرضُ وَمُنِعَـتِ السَماء وَاَنتَ المُستَعٰـانُ وَاِلَیڪَ المُشتَڪٰی وَ عِلَیڪَ المُعَـوَلُ فیٖ شِدَةِ وَالرَخـاء اَللھُمَ صَـلِ عَلـٰی مُحَّمَد اولِی الاَمـرِ الَذیٖنَ فَرَضتَ عَلَینـٰا طاعَتھُم وَعَرَفتَنـٰا بِذٰلِڪَ مَنزِلَتَھُم فَفَــرِّج عَنـٰا بِحَقِھِم فَرَجاً عٰاجِلاً قَریبا ڪَلَمحِ البَصَر اَو هُـوَ اَقـرَب یـٰامُحَّمَدٌ یـٰاعَلی یـٰاعَلیٌ یـٰامُحَّمَد اِڪفیٰانی فَاِنَڪُمـٰا ڪافیٖان وَانصُرانی فَاِنَڪُمـٰا ناصِران یـٰامَولانٰا یـٰاصاحِبَ‌الزَّمان اَلغَوث اَلغَوث اَلغَوث اَدرِڪنیٖ اَدرِڪنیٖ اَدرِڪنیٖ اَلسـاعَة اَلسـاعَة اَلسـاعَة اَلعَجَل اَلعَجَل اَلعَجَل یـٰا اَرحَمَ الرّاحِمیـٖن بِحَقِّ مُحَّمَدِ وَآلـِهِ الطٰاهِرین . ๑🌻.⇝|@shahid_hadi99
Γ•.🕌| اول صبح سلامے بدهیم خدمت ارباب 🖤✋🏻 السلام علےٰ ساڪن ڪربلا ..... "السلام علے الحسین و علے ، علے بن الحسین و علے اولاد الحسین و علے اصحاب الحسین " 🕊^@shahid_hadi99••
" قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَن " چرا به این اندازه قلب مهم است؟! چرا نگفته اند : فکر مومن؟! عقل مومن؟ جانِ مومن ؟! و... چرا قلب عرش خداست ، حرم خداست ، خانه ی خداست؟!♥️
پلاک‌را‌‌از‌گردنت‌درآوردی... گفت:‌از‌کجا‌تو‌را‌بشناسند؟! گفتی:‌آنکہ‌باید‌بشناسد؛میشناسد(: 💔
「•.🌿 . ڪتاب"قرار برقرار" 🍁|° خاطرات شهید صدرزاده 🖌به قلم:فاطمه سادات افقمه •.🕸⇝| @shahid_hadi99