eitaa logo
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
527 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
86 فایل
"﷽" رفیق‌من،آرزو‌نڪـن‌شھید‌بشۍ؛ آرزوڪن، مثل‌شھـدا‌زندگۍڪنۍ♡:) ڪانال‌ِدیگمون: #نحوه‌آشنایےوعنایاٺ‌شھید @shahidhadi_61 تبادل: @shahidhadi_tb1 ڪُپے‌ڪردۍ‌دعاۍ‌فرج‌بخون 🕊 مطالب‌‌رگباری‌ڪپے‌نشه‌دوست‌عزیز🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🎀 وقت رمان📚 «بوی خوش» [حاج مرتضی نیری] نوروز ۱۳۶۵ از راه رسید. مراسم چهلم احمد آقا نزدیک بود. برای همین به همراه مجید رفتیم برای سفارش سنگ قبر عصر یکی از روزهای وسط هفته با ماشین راهی بهشت زهرا علیهاالسلام شدیم. سنگ قبر و تابلوی آلمینیومی بالای مزار را تحویل گرفتیم. بعد کمی سیمان و مصالح خریدیم و سریع به قطعه ۲۴ رفتیم. کسی در بهشت زهرا علیهاالسلام نبود نم نم باران هم آغاز شده بود. باخودم گفتم : کاش یکی دونفر دیگه هم برای کمک می آوردیم. همان موقع یک جوان،که شال سبز به گردن انداخته بود،جلو آمد و سلام کرد! بعد گفت : اجازه می دید من هم کمک کنم؟ ما هم خوشحال شدیم و گفتیم : بفرمایید من همینطور که مشغول کار بودم خاطراتی که با احمد اقا داشتم را مرور میکردم. من پسرعمو و داماد خانواده ی آنها بودم که از زمان کودکی هم با هم بودیم. هر بار که به روستای آینه ورزان می رفتیم شب و روز باهم بودیم. با خودم گفتم : احمد چهل روز پیش شهیدشده. مگر نمی گویند که جنازه بعد از چند روز متعفن می شود؟! دوباره سرم را داخل قبر کردم. گویی یک شیشه عطر خوش بو را داخل قبر او خالی کرده اند. سنگ را سرجایش قرار دادیم. تابلو را نصب کردیم و مزار احمد آقا را برای مراسم چهلم آماده کردیم. وقتی می خواستیم برگردیم دوباره ایستادم و به قبر او خیره شدم. من اطمینان داشتم که پیکر احمد آقا مانند بقیه اولیا الله سالم و مطهر مانده است. باران شدید شده بود. من ایستاده بودم و حسابی خیس شدم. آقا مجید صدایم کرد و به سمت ماشین برگشتم. اما فکر آن بوی خوش از ذهنم خارج نمی شد،بوی خوشی که با هیچ یک از عطر های دنیا قابل مقایسه نبود. با خودم گفتم : احمد چهل روز پیش شهیدشده. مگر نمی گویند که جنازه بعد از چند روز متعفن می شود؟! دوباره سرم را داخل قبر کردم. گویی یک شیشه عطر خوش بو را داخل قبر او خالی کرده اند. سنگ را سرجایش قرار دادیم. تابلو را نصب کردیم و مزار احمد آقا را برای مراسم چهلم آماده کردیم. وقتی می خواستیم برگردیم دوباره ایستادم و به قبر او خیره شدم. من اطمینان داشتم که پیکر احمد آقا مانند بقیه اولیا الله سالم و مطهر مانده است. باران شدید شده بود. من ایستاده بودم و حسابی خیس شدم. آقا مجید صدایم کرد و به سمت ماشین برگشتم. اما فکر آن بوی خوش از ذهنم خارج نمی شد،بوی خوشی که با هیچ یک از عطر های دنیا قابل مقایسه نبود. بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ ••@shahid_hadi99 •• 🍃🎀
🍃🎀 وقت رمان📚 《هدایت》 《جمعی از دوستان شهید》 آیه ی قرآن می گوید که شهید زنده است. شهید دارد. اثر دارد و ما اثر خون آن ها را در جامعه می بینیم. اولین بار که خواب احمد آقا را دیدم مربوط به مدتی بعد از شهادت ایشان بود. جمع ما با رفتن احمد آقا محور اصلی خود را از دست داده بود. من با کسانی در محل رفیق شدم که مقید به مسائل دینی نبودند. یک شب در عالم رویا دیدم که با همان رفقا توی کوچه هستیم. رفقا به من گفتند: رسول، برو مخفی شو احمد آقا داره می یاد! من رفتم پشت دیوار و از آنجا نگاه می کردم. دیدم احمدآقا با همان چهره ی نورانی و معصوم به کوچه ی ما آمد. بعد دوستان من، احمد آقا را گرفتند و کشان کشان او را از کوچه بیرون کردند! همینطور که احمد آقا را از کوچه بیرون می بردند داد زد : من باید رسول را ببینم. اشک در چشمانم حلقه زده بود. دلم برایش خیلی تنگ شده بود. دویدم و پریدم توی بغلش و شروع کردم به بوسیدن احمد آقا. از این رویای صادقه همه چیز را فهمیدم . از فردا رابطه ام را با آن رفقا قطع کردم و دیگر آن ها را ندیدم. حضورش را هنوز هم در زندگی هم حس می کنم. حتی حالا که صاحب زندگی و فرزند شده ام. هنوز هم وقتی راه را کج بروم به سراغم می آید و... حتی برخی از دوستان را می شناسم که فرزندانشان بزرگ شده اند. فرزندان دوستان احمد آقا هم با او ارتباط دارند و از او کمک می گیرند. یکی از رفقا برای ازدواج فرزندش مشکل داشت و از احمد آقا کمک خواست. احمد آقا مثا همان موقع که حضور مادی در بین ما داشت به او کمک کرده بود! حتی کسانی را میشناسم که بعد از شهادت احمد آقا به دنیا آمده اند و با شنیدن خاطرات ایشان عاشق احمد آقا شده اند و به خوبی با او ارتباط دارند. مدتی از شهادت احمد آقا گذشته بود. قرار بود روز بعد با تعدادی از دوستان به تفریح برویم. هرچند میدانستم دوستان خوبی نیستند و ممکن است پای گناه و... در میان باشد. خدا شاهد است همان شب در عالم رویا دیدم که احمد آقا آمده و با عصبانیت و ناراحتی به من می گوید: با این ها بیرون نرو، با این دوستانت جایی نرو! فردا صبح هر طور بود به مادرم گفتم که آن ها را رد کند. اما خیلی در فکر فرو رفته بودم که این چه خوابی بود؟! بعد ها از همان افراد شنیدم که به گناه افتاده بودند و... احمد آقا نه تنها در موقع حضور ظاهری در دنیا به فکر تربیت ما بود، ببکه حالا هم از ما جدا نیست و به دنبال هدایت ماست. یکی دیگر از دوستان می گفت: در ایام فتنه ی سال ۱۳۸۸ ذهن و فکر ما درگیر بود. یک شب در عالم رویا دیدم که احمد آقا آمده به مسجد امین الدوله. اما به نماز نرسید! گفتم: احمد آقا نبودی، دیر اومدی؟! احمد آقا جمله ای گفت و رفت: سر ما خیلی شروغه! بلافاصله به ذهنم خطور کرد که حتما این مشکلات را شهدا حل می کنند. یاد کلام نورانی امام راحل افتادم. آنجا که می فرمایند:((مسلم خون شهیدان اسلام و انقلاب را بیمه کرده است.)) بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ ••@shahid_hadi99 •• 🍃🎀
🍃🎀 وقت رمان📚 «دارالشفاء» راوی : یکی از دوستان شهید حضرت امام در جمله‌ی بسیار مهم و زیبایی میفرمایند :. ...این قبور شهدا تا ابد دارالشفا خواهد بود. یعنی راه را به آیندگان نشان می‌دهند که برای حل مشکلات دین و دنیای خود به سراغ چه کسانی بروید. احمد آقا تا زمانی که زنده بود مانند یک طبیب به دنبال بندگان خدا بود تا دست آن ها را بگیرد و راه آسمان را به آن‌ها نشان دهد. خداوند هم شهدا را زنده خطاب کرده.پس او اکنون هم به دنبال هدایت است. اگر کسی در این دوران هم به سراغ او برود یقیناً دست خالی برنمی‌گردد. بسیاری از رفقا و شاگردان احمد آقا هرگز فکر نمی‌کنند که او دربین ما نیست.مثل قبل از او یاد می‌کنند.برای بچه ها و دوستان و آشنایان از احمد آقا می‌گویندو... من تا روزهای آخر همیشه همراه احمد آقا بودم.به یاد دارم یک روز از مریضی مادرم به احمد آقا شکایت کردم. گفتم:هر کاری کردیم مادرم خوب نشده .دکترها جوابش کردن.بعد گریه‌ام گرفت. احمد نگاه خاصی به چهره‌ی من انداخت وگفت:ناراحت نباش،مادرت خوب می‌شه! فردای آن روز مادرم خوب شد!مادرم دیگر دچار بیماری نشد تا یک سال بعد. سال بعد و در روزهای آخری که با احمد آقا بودیم دوباره رفتم به سراغ احمد آقا. به خاطر مریضی مادرم ناراحت بودم. لبخندی زد و گفت:خوب می‌شه انشاءالله وبعد به طرز عجیبی مادرم خوب شد! یکسال از شهادت احمد آقا گذشت.دوباره مریضی مادرم برگشت.حال مادرم بسیار بدتر شده بود.این بار رفتم سر مزار احمد آقا در بالای قبر شهید چمران. گفتم:احمد آقا فدات بشم.این بیماری مادر ما شده یکسال یکسال!شما زنده‌ای واز همه چیز خبر داری. شما از خدا بخواه که این مریضی مادرم برای همیشه حل بشه! این را گفتم و برگشتم .احساس می‌کردم که دوباره احمد آقا لبخندی زده و گفته خوب می‌شه انشاءالله! مادرم فردای آن روز خوب شد.همه‌ی پزشکان از مادرم قطع امید کرده بودند اما به دعای احمد آقا مادرم شفا یافت.مادرم با گذشت سال ها از آن ماجرا دیگر دچار مریضی نشد! امسال یکی از بچه های بسیجی جوان،اصرار داشت به همراه ما بیاید. وقتی به منزل شهید نیری آمد برای من گفت:من هشت سال پیش ازدواج کردم اما بچه دار نمی‌شدم. تا اینکه یک بار به توصیه‌ی بسیجیان قدیمی مسجد به سراغ مزار شهید نیری در بهشت زهرا(سلام الله علیها)رفتم. شنیده بودم که نزد خدا خیلی آبرو دارد برای همین گفتم:من اعتقاد دارم شما زنده اید و به خواست خداوند می‌توانید گره از کار مردم باز کنید. بعد از او خواستم دعا کند که خدا به من هم فرزندی بدهد. این بنده‌ی خدا مکثی کرد وبا صدایی بغض آلود ادامه داد: بعد از آن ماجرا،خانم بنده باردار شد و چند روز قبل فرزندان دوقلوی من به دنیا آمدند. از این دست ماجراها بسیار از زبان دوستان و آشنایان و حتی کسانی که ایشان را نمی‌شناختند شنیده‌ایم که از بیان آن‌ها صرف نظر می‌کنیم. بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ ••@shahid_hadi99 •• 🍃🎀
با صداۍ حاج قاسم بخونید... اَللهُمَّ ثَبّْتِْاَقدٰامَنا عَلیٰ مُحَبَتِ "الحُسَیـــــنْ«؏»" 🕊•^@shahid_hadi99••
بسم الله الرحمن الرحیم
°🦋|•• • . •.❀به نیّت دوست شهیدم میخوانم . ••❦«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم» . •.✾اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛✨ . •.✾شایسته میباشد در قسمت پایانی دعا به احترام امام زمان (علیه آلافُ التحیةوالثناء)بایستیم و بخوانیم🌿.• . •.✾يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.❧•` . ⇅♥️🌙🌱°^ @shahid_hadi99
#آسمانے_شو . در هیئت‌هـا و جلسات‌مذهبی وقتی می‌دید صاحب‌خانه برای پذیرایی‌هیئت مشڪل دارد ، بدون ڪمترین‌حرفی برای‌ همه میھمان‌هـا و عزادارهـا غذا تھیه می‌ڪرد. می‌گفت: مجلـس‌ امـام‌حسین(ع) باید ازهمه لحاظ ڪامل‌باشد🌿. . شب‌های جمعـه هم بعداز برنامـه‌بسیج برای‌بچه‌ها شام تھیه‌می‌ڪرد. 📚|^^سلام‌بـرابراهیم،جلد¹ |🖤🌿↷ @shahid_hadi99
خۅاهـرم ھمچون زینب‌باش و در سنگـر حجابت به اسلام خدمت‌ڪن🕊... . ๑🖤.⇝|@shahid_hadi99
فقط‌۱۲‌ساعت‌تا‌فصلِ‌عاشقی🕊
" ﻣﺤﺮﻡ داره نزدیک میشه " 🏴 🏴 █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ ████ █████ █████ █████ █████ █████ O/ /▌ /.\ ████ ╬╬ ╬╬ ╬╬\O ╬╬/▌ ╬╬// ╬╬ ╬╬ ╬╬ ╬╬\O ╬╬/▌ ╬╬/.\ █████ داریم تو کانال پرچم مشکى ميبنديم واسه محرم، برای همراهی... یه صلوات بفرست 🖤 عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
4_465484419486973999.mp3
6.81M
منم و هواۍ تو هۈای قشنگ ترین دقیقه ها(:🌱 🕊^@shahid_hadi99••
نماز روز آخر سال قمری (روز آخر ذی الحجه) این نماز پرفضیلت را از دست ندهید.🌸 ☺️ [ @Shahid_hadi99 ]
سلـام‌رفقاۍجان☺️ امیدوارم حـال دل‌هاتون خوب باشه ان شاءالله 🌿 اگه اربـاب و حضرٺ مادر اجـازه بدن امشب محفـل داریـم..... ↵ قرارمـون ساعٺ ²³ همینجا یاعلےمدد
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
همه مشغول گدایی تو هستند حسین سر هر کوچه برایت علمی نصب شده 🖤 @shahid_hadi99
قـرارعاشقے🕊☘.•
ثواب دعاۍتوسل امروز هدیھ بہ: شھید والـامقام احمد جعفریان |•🗓چھلمیݩ روز چلہ‌در تاریـخ 99/5/30 حاجت روا باشید ان‌شاء الله♥️°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🎀 وقت رمان📚 وصیت نامه عارف و سالک الی الله شهید احمد علی نیری بنا به توصیه بزرگان دین چند سطری را به عنوان وصیت از خود به یادگار گذاشته است. درباره وصیت ایشان ذکر این نکته خارج از لطف نیست که ایشان با اینکه سه ماه در مناطق مختلف عملیاتی حضور داشتند اما فقط چند ساعت قبل از شهادت مشغول به نگارش وصیت نامه می شوند! ایشان در مقدمه ی وصیت خود پس از حمد پروردگار و اقرار به شهادتین، با این آیه وصیت خود را آغاز می کند : «اللهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ » پس از عرض سلام و تهیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیا و ائمه معصومین (ع) بالاخص حضرت بقیة الله (ارواحنا له الفدا) چند سطری به عنوان سنتی از رسول اکرم (ص) که ان شاءالله تعالی تذکری برای ما و برایم باشد. ان شاءالله باقیات و صالحاتی برایم باشد. شکر پروردگار عالمیان که ما را برانگیخت و مارا لایق دانست و هدایت کرد. و رسولان متعددی بالاخص رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) را بر ما ارزانی داشته تا بتوانیم ره گشای خوبی در این جهان باشیم در مقابل شیطان. خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا، و عمل می کنند به وظایف خود، به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب! کسی به آن می رسد که مراقبت های سخت به اعمال و گفتار خود داشته باشد. قرآن، قرآن را فراموش نکنید. بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است. اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید. رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کند. ان شاءالله خداوند عزوجل جزای خیر به شما عنایت فرماید! و السلام علیکم و علی عباد الله الصالحین احمد علی نیری 1364/11/26 بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ ••@shahid_hadi99 •• 🍃🎀
🍃🎀 وقت رمان📚 «یادی از برادر» جوانی بود باسواد تحصیلات دانشگاهی در دانشگاه تربیت معلم تهران داشت.بسیار مذهبی بود. یعنی کسی که در مسجد امین الدوله و در محضر آیت الله حق شناس بزرگ شود یقیناً انسانی کامل خواهد شد. خوش تیپ و ورزشکار بود. درتیم جوانان تاج (استقلال) فوتبال بازی میکرد. خلاصه همه چیز را باهم داشت. حمیدرضا در دوران انقلاب یکی از محورهای برنامه های انقلابی و فرهنگی مسجد بود. درهمه تجمعات و برنامه های انقلابی حضور داشت. دیپلم ریاضی داشت و دانشجوی رشته ریاضی بود. با پیروزی انقلاب اولین گروه های دانشجویی را برای مقابله با ضد انقلاب تشکیل داد. دانشگاه تربیت معلم در خیابان مفتح مرکز فعالیت های او و دوستانش بود. او در دوران جوانی درجلسات بسیاری از علما نظیر علامه نوری و دیگر بزرگان تهران حضور می یافت. او اسلام رادرست شناخته بود. برای همین کسی نمی توانست در اعتقادات او خللی وارد کند. بارها دیده بودم که تابلویی به دست میگرفت و در تجمعات دانشجویی شرکت میکرد او از بنیان گذاران گروه دانشجویان پیرو خط امام بود. وارد جمع گروه های کمونیستی و... میشد. شروع میکرد با آنها بحث کردن. کسی تاب مقابله با استدلال های قوی وفن بیان او را نداشت. او به حق یکی از ذخایر انقلاب بود. مدت کوتاهی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که ضد انقلاب محیط دانشگاه را هدف قرار داده بود. درگیری به این محیط علم و دانش کشیده شد. می خواستند دانشگاه تربیت معلم درمرکز تهران را تصرف کنند. اما به آنها اجازه نداد.باجمعی از دوستان هم فکر خود در آنجا مشغول مقاومت شد. دانشگاه تربیت معلم تهران از گزند حمله ی مخالفان نظام در امان ماند. حالا همان ساختمانی که از آن محافظت می کرد به نام خودش نام گذاری شده. به نام شهید حمیدرضا نَیّری جنگ افغانستان آغاز شد. کشور اسلامی همسایه ی ما مورد حمله قرار گرفت به یاری آنها رفت. مےگفت: اسلام مرز ندارد. با پسرعمویش راهی دیار غربت شد. مدتی بعد برگشت اما پسرعمویش محمدحسین دراین نبرد به شهادت رسید. پیکر او هرگز بازنگشت. ضدانقلاب شهرهای ایران را ناامن کرده بود.برای برنامه های تبلیغی و دفاع از نظام راهی شمال کشور شد. درآن سال ها لحظه ای آرامش نداشت. قلب تپنده ی او برای انقلاب و اسلام می تپید. باشروع جنگ از خانواده خداحافظی کرد.به آبادان رفت و به نیروهای ارتش پیوست. اما مدتی بعداز آن ها جدا شد وبه نیروهای مردمی به فرماندهی سید مجتبی هاشمی ملحق شد. روزهای اول جنگ بود و مناطق عملیاتی بسیار ناهماهنگ. تنها گروه جنگ های نامنظم بود که در خوزستان فعالیت میکرد. به آن ها پیوست و با دوستانش جلوی پیشروی ارتش عراق را گرفت. حمیدرضا در یکی از روزه های سرد زمستان ۱۳۵۹ به آرامش رسید. او پس از مبارزه ای سخت و نفس گیر در کنار جاده ی آبادان ماهشهر به شهادت رسید. پیکر حمیدرضا تا سال بعد در مناطق عملیاتی ماند. با عملیات شکستن حصر آبادان پیکر او پیدا شد. اکنون حمیدرضا نیّری در اطراف مزار برادر در قطعه ی ۲۴ بهشت زهرا علیه السلام آرمیده است. تا روزی که برای یاری امام منتظر از جا برخیزد. بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ ••@shahid_hadi99 •• 🍃🎀
🍃🎀 وقت رمان📚 (نامہ) یکی از کارهای زیبایی که احمد آقا برای دوستان و شاگردانش انجام میداد نوشتن نامه بود. این نامه ها سرشار از ارشادات عرفانے و معرفتی بود. در زیر نامه ای را که سال ١٣۶٢ برای آقای ماشاءالله محمدشاهی ارسال شده به اختصار میخوانیم. اما به اعتقاد همه ی دوستان این نامه ها گویی برای امروزه ی ما نگارش شده. پس وقتی به این نامه ی عارفانه نظر می افکنید به این دیدگاه باشید که احمدآقا این نامه را برای ما نوشته است. "بسم الله الرحمن الرحیم." و من اللیل فتهجد به نافله لک عسی ان یبعثک مقاما محمودا (سوره ی اسراءآیہ ٧٩) وقسمتی از شب را (ازخواب برخیز) و قرآن(و نماز) بخوان. این یک وظیفه اضافی براے توست. امید است پروردگارت تو را به مقامی در خورِستایش برساند. مردی از امیرالمومنین(علیہ السلام) از پاداش آن که شب به پا خیزد تا (نمازوقرآن) بخواند پرسیـد. آن حضرت درجواب مرد فرمودند : مژده‌اش بده که هر کس 1. یک دهم شب را با اخلاص به خاطر رضای پروردگار نماز بگذارد پروردگار به فرشتگانش می فرماید : از برای بنده ی من بنویسید پاداشی به شماره آنچه دانه و برگ و درخت در این شب روییده و به شماره ی هرچه نی و خار و چراگاه و... است. 2. کسی که یک نهم شب را نماز بگذارد پروردگار به او دعای مستجاب عطا می فرماید وروز قیامت نامه ی عملش را به دست راستش می دهد. 3. کسی که یک هشتم شب را نماز بگذارد،درروز رستاخیز از قبرش که بیرون می آید صورتش مانند ماه شب چهارده است و به همراه امان یافتگان از صراط می گذرد. 4. کسی که یک هفتم شب را نماز بگذراد از توبه کنندگان محسوب می شود و گناهان گذشته او آمرزیده می شود. 5. کسی که یک ششم شب را نماز بگذارد با ابراهیم خلیل درجایگاه مخصوصش همراهی می کند. 6. کسی که یک پنجم شب را نماز بگذارد درصف مقدم پیروزمندان قرار می گیرد. تا آنکه چون باد از صراط می گذرد و بدون حساب داخل بهشت می شود. 7.و کسی که یک چهارم شب را نماز بگذارد فرشته ای نمی ماند مگر آنکه به مقام و منزلت او نزد پروردگار حسرت می برد و گفته می شود: از هرکدام از درهای هشت گانہ ی بهشت که بخواهی وارد بهشت شو. 8. کسی که یک سوم از شب را نماز بگذارد اگر هفتاد هزار بارِ طلایش بدهند،با پاداش او برابر نخواهد بود و این کار افضل است از اینکه هفتاد بنده از اولاد اسماعیل آزاد کرده باشند. 9.کسی که یک دوم شب را نماز گذارد به اندازه ی ریگ بیابان از برای او حسنه است که کمترین حسنه اش یازده بار از کوه احد سنگین تر است. 10. و کسی که یک شب تمام به نماز ایستد،درحال تلاوت کتاب پروردگار عزوجل و در رکوع و سجود وذکر باشد چنان پاداشی به او داده می شود که کمترین آن ها این است که مانند روزے که مادرش او را زایید از گناهان بیرون می رود. و به شمار مخلوقات پروردگار براے او حسنه نوشته می شود و به همین اندازه درجه برای او منظور می شود و... و چون سر از خاک برآورد از جملہ ایمنی یافتگان خواهد بود و پروردگار تبارک و تعالی به فرشتگانش می فرماید : اے فرشتگان من،بنده مرا بنگرید که شبۍ را به خاطر رضای من بیدار مانده او را در بهشت فردوس جا دهید. و براے او در بهشت صدهزار شهر است که در هر شهری همه ی آنچه دل ها بخواهد و دیده ها از آن لذت برد و به خاطر کسی خطور نکند مهیا است. وهمه ی این ها نیمی از کرامت ها و افزایش‌ها ومقام‌های قربـے است که براے او آماده کرده ام. بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ ••@shahid_hadi99 •• 🍃🎀
🍃🎀 وقت رمان📚 (نامہ) یکی از کارهای زیبایی که احمد آقا برای دوستان و شاگردانش انجام میداد نوشتن نامه بود. این نامه ها سرشار از ارشادات عرفانے و معرفتی بود. در زیر نامه ای را که سال ١٣۶٢ برای آقای ماشاءالله محمدشاهی ارسال شده به اختصار میخوانیم. اما به اعتقاد همه ی دوستان این نامه ها گویی برای امروزه ی ما نگارش شده. پس وقتی به این نامه ی عارفانه نظر می افکنید به این دیدگاه باشید که احمدآقا این نامه را برای ما نوشته است. "بسم الله الرحمن الرحیم." و من اللیل فتهجد به نافله لک عسی ان یبعثک مقاما محمودا (سوره ی اسراءآیہ ٧٩) وقسمتی از شب را (ازخواب برخیز) و قرآن(و نماز) بخوان. این یک وظیفه اضافی براے توست. امید است پروردگارت تو را به مقامی در خورِستایش برساند. مردی از امیرالمومنین(علیہ السلام) از پاداش آن که شب به پا خیزد تا (نمازوقرآن) بخواند پرسیـد. آن حضرت درجواب مرد فرمودند : مژده‌اش بده که هر کس 1. یک دهم شب را با اخلاص به خاطر رضای پروردگار نماز بگذارد پروردگار به فرشتگانش می فرماید : از برای بنده ی من بنویسید پاداشی به شماره آنچه دانه و برگ و درخت در این شب روییده و به شماره ی هرچه نی و خار و چراگاه و... است. 2. کسی که یک نهم شب را نماز بگذارد پروردگار به او دعای مستجاب عطا می فرماید وروز قیامت نامه ی عملش را به دست راستش می دهد. 3. کسی که یک هشتم شب را نماز بگذارد،درروز رستاخیز از قبرش که بیرون می آید صورتش مانند ماه شب چهارده است و به همراه امان یافتگان از صراط می گذرد. 4. کسی که یک هفتم شب را نماز بگذراد از توبه کنندگان محسوب می شود و گناهان گذشته او آمرزیده می شود. 5. کسی که یک ششم شب را نماز بگذارد با ابراهیم خلیل درجایگاه مخصوصش همراهی می کند. 6. کسی که یک پنجم شب را نماز بگذارد درصف مقدم پیروزمندان قرار می گیرد. تا آنکه چون باد از صراط می گذرد و بدون حساب داخل بهشت می شود. 7.و کسی که یک چهارم شب را نماز بگذارد فرشته ای نمی ماند مگر آنکه به مقام و منزلت او نزد پروردگار حسرت می برد و گفته می شود: از هرکدام از درهای هشت گانہ ی بهشت که بخواهی وارد بهشت شو. 8. کسی که یک سوم از شب را نماز بگذارد اگر هفتاد هزار بارِ طلایش بدهند،با پاداش او برابر نخواهد بود و این کار افضل است از اینکه هفتاد بنده از اولاد اسماعیل آزاد کرده باشند. 9.کسی که یک دوم شب را نماز گذارد به اندازه ی ریگ بیابان از برای او حسنه است که کمترین حسنه اش یازده بار از کوه احد سنگین تر است. 10. و کسی که یک شب تمام به نماز ایستد،درحال تلاوت کتاب پروردگار عزوجل و در رکوع و سجود وذکر باشد چنان پاداشی به او داده می شود که کمترین آن ها این است که مانند روزے که مادرش او را زایید از گناهان بیرون می رود. و به شمار مخلوقات پروردگار براے او حسنه نوشته می شود و به همین اندازه درجه برای او منظور می شود و... و چون سر از خاک برآورد از جملہ ایمنی یافتگان خواهد بود و پروردگار تبارک و تعالی به فرشتگانش می فرماید : اے فرشتگان من،بنده مرا بنگرید که شبۍ را به خاطر رضای من بیدار مانده او را در بهشت فردوس جا دهید. و براے او در بهشت صدهزار شهر است که در هر شهری همه ی آنچه دل ها بخواهد و دیده ها از آن لذت برد و به خاطر کسی خطور نکند مهیا است. وهمه ی این ها نیمی از کرامت ها و افزایش‌ها ومقام‌های قربـے است که براے او آماده کرده ام. بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ ••@shahid_hadi99 •• 🍃🎀
🍃🎀 وقت رمان📚 ای خدای ارحم الراحمین به من رحم کن. هنگامے که از میان شعله های آتش دوزخ فریادی برآید که احمدنیری کجاست؟ همان کسی که با آرزوهای دراز و امروز و فردا کردن وقت گذرانی کرده درکارهای زشت ، عمر خود را تلف کرد. پس از این آواز ، ماموران دوزخ با عمود آهنین شتابان و هول انگیز به سوی من می آیند و مرا کشان کشان به سوی عذابی سخت برده و با سر در قعر دوزخ اندازند. می گویند بچش! که تو همانی که در دنیا آن چنان خودورا عزیز و گرامی می داشتی. ومن را در جایی مسکین دهند که اسیر در آنجا برای همیشه اسیر است و آتش آن همواره شعله ور. نوشابه ی آنجا حجیم و جایگاه همیشگی ام دوزخ و حمیم باشد. شعله های فروزان مرا از جای برکند ولی قعر دوزخ باز مرا درکام خودکشد. نهایت آرزویم آن باشد که بمیرم ولی از مرگ خبری نباشد. پاهایم بر پیشانی بسته شده و روی من از ظلمت گناه سیه گشته ، به هرطرف که روم فریادی می کشم. به هرسو روی آورم صیحه زنم که؛ ای مالک ، وعده های عذاب درباره ی من محقق شده. ای مالک ، از سنگینی زنجیرهای آهنین توان ما ازدست رفت ، ای مالک پوست های تن ما کباب شده ، ای مالک ما را بیرون بیاور که دیگر به کارهای زشت باز نخواهم گشت. پاسخ بشنوم که هرگز! اکنون هنگام امان یافتن نیست. وازاین جایگاه ذلت ، روی تافتن نیست ، زبان درکشید و سخن نگویید. اگر به فرض محال از اینجا بیرون روید ، باز به همان اعمال زشتی که از آن ها نهی شده بودید بازگشت خواهید گشت. پس از این جواب به کلی ناامیدشوم و تاسف شدید و پشیمانی دردناک به من دست دهد. به رو در آتش بیفتم بالای سرِ ما آتش ، زیرپای ما آتش ، سمت راست ماآتش ، سمت چپ ما آتش ، غرق در آتش خوراک م اآتش ، نوشابه ی ما آتش ، بسترما آتش ، جامه ی ما آتش ...آتش پس از عرض سلام خدمت برادرگرامی وعزیزم ماشاءالله محمدشاهی ، امیدوارم حالت خوب باشد و در پناه حق تعالی ،معرفت الهی را کسب کرده باشی. ماشاءالله جانم، همانطوری که به عرضتان رساندم انسان باید حق تعالی راخوب بشناسد. وقتی که حق تعالی را خوب شناخت دنبال اطاعت و بندگی او می رود. امابعضی از ما خوب پروردگار رانشناختیم. بافکرخودمان اعمالی از ما سر می زند که خودمان پیش خودمان می گوییم که اگر این اعمال را انجام دهیم به پروردگار نزدیک میشویم،ولی اینطور نیست. بلکه هرلحظه که این اعمال را انجام دهیم ازحق تعالی دور می شویم. پس برادرم باید بیاییم و بسنجیم، اعمالی که ما ازصبح تا شب ویا از شب تاصبح انجام می دهیم خوب وارسی کنیم. ماشاء الله،این چندین ساعت که در پیش تو بودم خیلی ازدستت ناراحت شدم؛چون کلی اخلاق تو فرق کرده! ماشاءالله خیلی عقب افتادی.بکوش،خودت را نجات بده. اگرباز تنبلی به خرج دهی،عقب تر می افتی. آن وقت است که آن طور که پروردگار(باید)به شما عنایت بکند نمی کند. بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ ••@shahid_hadi99 •• 🍃🎀
🍃🎀 وقت رمان📚 آن وقت است که گرفتار نفس و شیاطین میشوی. دیگر خیلی زور میخواهد که تو ازدست آنها نجات پیدا کنی. بکوش باز به مقام اولیه خودت برسی. ماشاءالله فکرکنم(علت این مشکل)در اثر برخورد زبان است که معاشرت می کنی،ودر اثر برخورد با برادرانی که هنوز در دامنِ نَفْس غوطه ور هستند. وقتی به برادران هم‌سن خودت می رسی عوض اینکه یک چیزی یادبگیری ویا یاد بدهی،همه اش را خنده های بیهوده و صحبت هایی که شماراسرگرم کند و حرف هایی که حجاب می آورد مشغول هستی! یا اینکه درتنهایی که هستی عوض اینکه به پروردگار قرب پیداکنی با فکرهای بیهوده وقت خودت را می گذرانی. ماشاءالله یک فکری کن.یک کمی به عقب برگرد.ببین وقتی درتهران ‌پیش رفقا و دوستانت بودی چه عنایت ها داشتی،چقدر در یاد پروردگار بودی. هرروز حداقل چیزی یاد می گرفتی ویا به کسی چیزی یاد می دادی،اما حالا نه! به جای اینکه وقتی باکسی هم صحبت میشوی وچیزی(برای گفتن)نداری سکوت کنی،مدام حرف می زنی،ماشاءالله خیلی ناراحت میشوم که تو را اینگونه میبینم. خیلی از دستت ناراحت شدم وقتی(فلانی) درماشین به من گفت : ماشاءالله مدتی است که بامن حرف نمی زند و حتی وقتی سلام می کنم جواب سلام مرا نیز نمی دهد. آیا ماشاءالله این طوری است؟ به خدا قسم اگر اینگونه باشی،از پروردگار به دور هستی. آیا می خواهی ... را به تو معرفی کنم. اوکسی است که پروردگار به ملائکش به خاطر او مباهات می کند. او کسی است که امام زمان(عج) ازاو راضی وخشنود است... آن وقت توی بدبخت با او حرف نمی زنی؟ توعوض اینکه مباهات کنی که پروردگار همچین کسی نصیب شما کرده،از او جداشده ای؟ آیاخجالت نمی کشی؟ آیا از پروردگار که اینقدر حب تو را در دل مردم و دوستانت گذاشته واحترام تو را نزد مردم حفظ کرده،خجالت نمی کشی؟ راستی جای شرم است. راستی جای خجالت است برای تو که اینگونه باشی! ماشاءالله بدان اگر او رادیدی ودست و صورت او را نبوسی و از او معذرت خواهی نکنی،دیگر حقی که تو بر گردن من داری ادا نمی کنم،برو خجالت بکش... اگر بشنوم که از او هنوز جداهستی،ازپروردگار میخواهم که تورا هدایت کند.که شاید مقام او را درخواب ببینی و وقتی که فهمیدی از پروردگار تشکر کنی که همچنین کسی نصیب شماکرده. برادرم ماشاءالله،امیدوارم که پروردگار شما را هدایت کند و همیشه در جلب رضای پروردگار باشی‌. همانطور که «روستای رینه» به شما گفتم،خیلی کارهای بچه گانه که در شأن تو نیست انجام می دهی.آن ها را کمتر کن .ان شاءالله که پیروز می شوی. درجایی که خیلی پرده بین تو و پروردگارت حائل می شود،نگاه کن ببینی حرفی ڪه میزنی آیا نفعی دارد یا نه؟! ماشاءالله ازچیزی که به درستی آن را نمیشناسی طرفداری نکن .وقتی که خواستی ازکسی طرفداری کنی خوب او را بشناس و کارهایش را خوب درک کن. بعدا ازاو طرفداری کن. ماشاءالله این را بدان وقتی که در اولین بار تو را در رینه دیدم،بالای آن پل خیلی ناراحت شدم! چون نورصورتت خیلی رفته بود و خواستم نصیحت کنم که نشد. ماشاءالله جان،قرآن زیاد بخوان.کتاب درسی ات راهم فراموش نکن.احترام برادرت را داشته باش.احترام دوستانت راهم داشته باش. اشتباه می کنی به کسی از دوستانت سوء ظن پیدا نمایی. تو باید همیشه و در هرجا خودت را کوچکتر احساس نمایی. درباره ...باید بروی پیش او و اگر ببینی که درگمراهی است نجاتش دهی،نه اینکه او را ترک نمایی.همین حالا ببین چقدر عقب افتادی. آیا باکسی که ازاهل د‌نیاست هم صحبت می شوی؟ پس بکوش خودت را به همان مقام قبل برسانی. و ماشاءالله ... صحبت های بالا را به عمل برسان.ان شاءالله موفق شوی وان شاءالله شیطان که تو را اسیر کرده از دست او نجات یابی. پیری وجوانی چو شب وروز بر آید ماشب شد و روز آمد بیدار نگشتیم برلوح معاصی خط عذری نکشیدیم پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم (عمل کن به این دوخط شعر) والسلام علی اتبع الهدی برادرکوچکت احمدعلی نیری بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ ••@shahid_hadi99 •• 🍃🎀