🕊 پرواز پرستویی دیگر....
#شهید_پرنیا_ماتسوشیما حافظ قرآن بهدلیل #شیعه شدن و فعالیتهای تبلیغی، توسط سه #وهابی در توکیو به #شهادت رسید.
روح تمام مجاهدان راه حق شاد، با شهیدۀ عالم حضرت صدیقۀ طاهره سلاماللهعلیها محشور باشند اِنشاءالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌱
پ.ن: این بانو نزدیک به ۴۰ روز پیش به شهادت رسیدند در حالی که فقط ۱۰ روز بود ازدواج کرده بودند...
@AbozarBiukafi_ir🌹🕊
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🕌این صحن که بینالحرمین عتبات است
🚢در اصل، همان عرشۀ کشتی نجات است
🍃دریاب مرا نور چراغ سر گنبد!
🪐تو نورٌ علی نوری و عالم ظلمات است
✍محمد حسین ملکیان
📸قاسم العمیدی
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
#سیره_شهید 🌸🍃
خیلی امام رضایی بود. تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.
هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد. انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشده، دوباره راهی می شد. می گفت : امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم.
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🌱
دوستی چون گل پیوند میان من و توست
من از این راه به قلب تو سفر خواهم کرد...
عصرتون بخیر☕️🍪
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #حق_الناس و #حق_النفس #فصل_نوزدهم #قسمت_سوم اما يكي از مواردي كه مردم نسبتاً
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت
#شراکت
#فصل_بیستم
#قسمت_اول
از همشهري هاي ما بود. كسي كه به ايمان او اعتقاد داشتيم. او مدتي قبل از دنيا رفت. حالا او را در وضعيتي ديدم كه خوشايند نبود! گرفتار عذاب نبود، اما اجازه ورود به بهشت برزخي را نداشت!
وقتي مرا ديد با التماس از من خواهش كرد كه كاري برايش انجام دهم. لازم نبود حرفي بزند، من همه چيز را با يك نگاه ميفهميدم. گفتم اگر توانستم چشم.
او هم مثل خيلي هاي ديگر گرفتار حق الناس بود. مدتي پس از بهبودي، به سراغ برادر كوچكترش رفتم، بلكه بتوانم كاري برايش انجام دهم. به برادرش گفتم: خدا رحمت كند برادر شما را، اما يك سؤال دارم، از برادرتان راضي هستي؟
نگاهي از سر تعجب به من كرد و گفت: اين چه حرفيه، خدا رحمتش كنه، برادرم خيلي مؤمن بود. هميشه برايش خيرات ميدهم.
گفتم: اما برادرت پيغام داده كه من گرفتار حق الناس هستم. بايد برادر كوچكترم مرا حلال كند.
ايشان با اخم مرا نگاه كرد و گفت : اشتباه ميكني.
گفتم: اما برادرت به من توضيح داده. اگه لطف كني و بشنوي برايت ميگويم. ولي بايد قول بدهي كه او را حلال كني...
ادامه دارد...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
#پیامبر_اکرم(ص):
أنَّهُ إذا قالَ الْمُعَلِّمُ لِلصَّبیِّ قُل بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ فَقالَ الصَّبیُّ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ کَـتَبَ اللّه ُ بَراءَةً لِلصَّبِیِّ و بَراءَةً لأِبـَوَیهِ و بَراءَةً لِلمُعَلِّمِ
هر وقتی معلم به کودک بگوید: بگو بسم اللّه الرحمن الرحیم و کودک آن را تکرار کند، خداوند برای کودک و پدر و مادرش و معلم، برائت از آتش در نظر خواهد گرفت.
📚مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۰
#روز_معلم مبارک🍃
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
وَ فَدیناهُ بِذِبحٍ عَظِیم...
گــلــزار تو جنـات نعیــم است حسین
راه تو صراط مستـقـیـم است حـسیـن
مــعــنـای فــد یـنـائی و در راه خــدا
جز تو چه کسی ذبح عظیم است حسین
✍سید هاشم وفایی
📸محمد القرعاوی
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فرماندهی که جای «برو» میگفت «بیا»
اصغر در فرماندهی عجیب بود. چه در تدارکات که برای مثال وسط بیابان بی آب و علف و در نقطه صفر عملیات به ۲۵۰۰ نفر از مردم داوطلب سوری مرغ اسپایسی و هندوانه خنک و دمنوش میداد! چه در عملیات که همیشه خودش خط شکن بود. مثلا جایی در المیادین جنگ گره خورده بود، چند یگان رفته و موفق نشده بودند حالا یگان حاج اصغر میخواست عمل کند. هیچ کدام از نیروها عمل نمیکردند. تا این که حاج اصغر در یک خودرو را باز کرد، راننده را کشید پایین و خودش نشست پشت فرمان و به تاخت رفت تا مرز مواضعی که باید میرفتیم. از آنجا بیسیم زد: من اینجا هستم! بیایید!
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
هیچ رقابتی وجود نداره چون
هیچ کس تو این دنیا نمی تونه "تو" باشه
عصرت پر از امید و آرامش....
عصرتون بخیر🫖☕️🍪
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊