#شرکتکننده_شماره۹
سلاموقتتونبخیر
بندهکلاسدهمکهبودممعرفی کتاب داشتیم یکی از بچه ها از یادت باشه تعریف کرد من همین عبارت یادت باشه گوشه ذهنم بود حتی اسم شهید رونمیدونستم
تا ی روز داشتم توی کانال های روبیکا میچرخیدم که بنر کانال داداش حمید به چشمم خورد
رفتم تو کانال با خوندن مطالب واقعا حسرت خوردم
اون سال تازه کرونا اومده بود کتاب صوتی شهید رو تو دو روز گوش کردم
از اون روز شد داداش حمیدم
داداش واقعی واقعی
من قبلش پیشخودم و خدا مذهبی نمایی بیش نبودم نماز نمیخوندم اگرم میخوندم فقط برای دیده شدن بود
ولی از وقتی با شهید آشنا شدم
نماز اول وقتم ترک نشده
سه تا حاجت ازش خواستم از همون ابتدایی رفاقت
تاحالا دوتاشو داده
سومیشم مطمئنم که میده
شماهم برام دعا کنید(:
سه ساله از رفاقتمون دارع میگذره دعا کنید بتونم بیام مزارشون(:❤️
#قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
🌿@shahid_hamid_siahkaly
#شرکتکننده_شماره۱۰
سلام وقت بخیر
انشالله طاعات و عبادات شما مورد قبول حق واقع شده باشد🙂
من یک سال است با داداش حمید آشنا شده ام و وصال آشنایی ما بر میگردد به موقعه ایی که با همسرم آشنا شدم ، همسرم بانی خیر شد و من توانستم با داداش حمید آشنا شوم☺️
یکی از نشانه های داداش حمید اونجایی بود که فهمیدم واقعا شهدا زندهاند، من ماه عسلم را به قزوین به نیت آشنا شدن با داداش حمید و برای دیدن مزار ایشان رفتیم .
یک روز که با همسرم به امامزاده باراجین رفتیم بعد از زیارت ماشینی اونجا نبود که ما همراهش به شهر برگردیم در دلم گفتم اگر داداش حمید این سفر را برایمان رقم زده است پس حتما فکر اینجا رو همکرده است .
همسرم صورتش را به سمت آسمان گرفت و گفت : داداش حمید خودت ما رو آوردی میدونم خودت هم ما رو برمیگردونی 😊
همون موقع یک پیکان سفید کنار پایمان ایستاد 🥲خوشحال شدم ، خوشحالی از اینکه مانند حمید آقا که با پیکان به امامزاده باراجین آماده بود ما هم قسمتمان شبیه حمید آقا شد🥰
از اون روز به بعد هر کجا که دلم ، کارم گیر میکند یا مشکلی دارم به داداش حمید متوسل میشوم😍
و چه خوب است در دلم مانده ایی تا ابد ☺️
#قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
🌿@shahid_hamid_siahkaly
#شرکتکننده_شماره۱۱
سلام وعرض احترام وادب
پارسال وقتی داشتم کتاب یادت باشه رو میخوندم چند روزمونده بود ب اربعین داداش حمید اومد تو خوابم ی پیراهن مشکی پوشیده بود، بهشون التماس میکردم واسه منم دعا کردین،
بعد ب نشانه آره سرشون رو آوردن پائین ...
خیلی برام عجیب بود آخه ما اصلا همدان زندگی میکنیم تا حالا حتی ی بارم نیومدم سرمزارشون ولی امیدوارم ی باربتونم بیام 😔
ولی این باعث شد ک بفهمم داداش حمید واقعاً منو میبینه و دیگه اینکه مثل ی داداش دوسش دارم وخیلی بهشون ارادت پیدا کردم🌺
#قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
🌿@shahid_hamid_siahkaly
#شرکتکننده_شماره۱۲
داستان آشنایی من و شهید سیاهکالی برمیگرده به کتاب یادت باشه :) خیلی برام جالب بود تفکر یه آدمی که از همه نسلای خودمه به این شکل باشه مخصوصا ازدواج آسونی که داشتن و با وجود تمام عشق و علاقه ای که به همسرشون داشتن جایی که بین دل و ایمانشون، ایمانشون رو انتخاب کردن:)
برام جالب بود که حتی ایشون تو جمع مراعات مجردارو میکردن که مبادا دلشون بکشنه
حیف بود ایشون شهید نشه🙃 کسی که زندگی و رفتارش بوی شهادت بده حتما بهش میرسه
#قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
🌿@shahid_hamid_siahkaly
#شرکتکننده_شماره۱۳
بسم انت مدتی بود که از دنیای شهدا دور شده بودم! به سرم زد نوع جدیدی از داستان رو تجربه کنم.. راستش من با این کتاب و ماجراش آشنا بودم ولی بار قبل چون به فصل های پایانی کتاب مراجعه کردم و خیلی ناراحت شدم، ادامه ندادم.. به نظرم این کتاب مخصوصا فصل های پایانی با تمام احساسات همسر شهید نوشته شده بود... در وصف این غم عظیم که قطعا نمیشه چیزی گفت...بعضی وقت ها فکر می کردم که ایشون با یادآوری هر خاطره چه زجری کشیدن که هراز گاهی غمشونو با یه جمله کوتاه ولی پرمعنا نشون می دادن.. در هرحال من از این کتاب کلی چیز یاد گرفتم... خیلی بیشتر از اونی که بشه فکرش رو کرد... به نوجوانانی که رمان های عاشقانه این دوره زمونه رو مطالعه می کنن پیشنهاد می کنم یک بار از اول شروع به خوندن این کتاب کنن...کتاب یادت باشد عاشقانه ای آرام در میان هیاهوهای زندگی بودو قطعا عشق میان شهید و همسرش عشقی پاک و خالص بود و ابراز احساساتی شیرین داشتن...زندگی شون پر از حضور خدا بود و خواننده قشنگ حس می کرد که صادقانه نوشته شده.. این عشق اون قدر خوب منتقل شده که هر خواننده ای به فکر فرو میره، پرسشی که درگیرمون می کنه اینه که این چه شور مقدس و چه هدف والاییه که فرزانه و حمید حاضرن بزرگ ترین ثروتشون(عشقشونو) رو با خدا معامله کنن؟ و ذهن که به این پرسش میرسه، کتاب به هدفش رسیده.یازهرا
#قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
🌿@shahid_hamid_siahkaly
#شرکتکننده_شماره۱۴
سلام وقتتون بخیر
خب خودم میدونم داستان اشناییم اصلا جالب و... نیست ولی گفتم بهتون بگم
من یه رفیقی دارم که برادر شهیدش حمیدآقاس
یه روز بهش گفتم رمان قشنگ میشناسی بدی بخونم؟
گفت یادت باشد خیلیییی قشنگه.زندگی نامه اس. کتابشم دارم بدم بهت؟
گفتم میدونی که دلم نازکه شهید شه تا چند روز گریه میکنم نمیخواد
گفت گریه اشم قشنگه:) نخونی از دستت رفته ها..
گفتم نمیخواد
و رفتتت تا حدود یه سال بعد
داشتیم باهم چت میکردیم که بش گفتم دلم گرفته،گریه میخوام چیکار کنم؟
پی دی اف یادت باشدو برام فرستاد گفت از صفحه ۲۷۰ به بعد بخون گریه کن
خوندم
گریم گرفت
دیدم چقدر قشنگه
نشستم تو یه روز کلللل کتابو خوندم و یکم عکساشونو و... نگاه کردم و این شد که الان ایشون رفیق شهید بنده اس🙃💔
#قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
🌿@shahid_hamid_siahkaly
قرارگاه شهیدحمید و عباسآقا
سلام خدمت اعضای قرارگاه حمید آقا صبحتون بخیر 🌻 در جریان باشین به ۳ داستانی که بالاترین ویو رو داشت
به اطلاعتون برسونم
که جایزه مسابقه هم تربت پاک حرم حضرت زینب (س) هستش که از مدافعان حرم به دستمون رسیده
در جریان باشین
پس از کنار این مسابقه همینجوری عبور نکنین 😁
#خادم_شهید
#شرکتکننده_شماره۱۵
سلام و خداقوت
عیدتون هم مبارک نماز روزه همه شما بزرگواران هم قبول باشه
داستان آشنایی منو شهید سیاهکالی از چند ماه پیش شروع شده ۲۰ بهمن امسال بود که قرار شد مارو ببرن راهیان نور من فقط از راهیان نور اسم شلمچه رو میدونستم و تعریف هایی از اطرافیانم که میگفتند و حس هایی که داشتند اولش با خودم گفتم چیزی نیست بابا یه سفره دیگه ولی بازم احترام شهدا رو داشتم و به خودم لعنت فرستادم بابت حرفم
خلاصه اعلام کردن که باید حرکت کنیم و آماده شیم اتوبوس راه افتاد و توی مسیر هرکدوم از بچه ها مسئول کاری شدن یکی مسئول فرهنگی یکی مسئول صلوات و ...
تو قسمت کار های فرهنگی یکی از کارا این بود که رفیق شهیدمون رو پیدا کنیم و درموردش یا نقاشی کنیم یا دلنوشته ای چیزی بنویسیم
رفتم تو فکر با خودم گفتم من که رفیق شهید ندارم که چیکار کنم حالا یک دفعه یاد دوستم افتادم که کتاب یادت باشه رو میخوند و واسم یه چیزایی درموردش میگفت درسته درمورد شهید سیاهکالی بود خودمم که گوشیم تو این سفر از دستم افتاد و سوخت 😕 پس گوشی دوستم و گرفتم و درمورد شهید تحقیق کردم و دلنوشته هایی درموردش خوندم چقدر قشنگ بود چقدر دلچسب بود احساس کردم خودمم جای اونام نمیدونم چی بود یهو یه حسی بهم گفت خوش اومدی بیا و میتونی از نو شروع کنی
از اونجا شد که شروع کردم به ادامه دادن و خوندن متن هایی درمورد شهید سیاهکالی دیگه از اونجا شد رفیقم دوست نه ها رفیق رفیق حتی از خانوادم هم برام رفیق تر هر هفته جمعه ها از وفتی که از راهیان نور برگشتم سعی کردم برم مزار ایشون و ازشون خواسته هامو بخوام بخوام تنهام نزاره و میدونم همین طور میشه ❤️☺️
#قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
🌿@shahid_hamid_siahkaly
#شرکتکننده_شماره۱۶
سلام
من این شهید عزیز را در گروه های مذهبی دیدم
و خواهرم کتابش را خریده بود به من پیشنهاد داد بخونم گفت خودم خوندم خیلی کتاب جذابی هست من هم شروع کردم به خواندن خیلی عاشقانه های حلال داشتن وقتی میخواست بره سوریه این شهید همسرش گریه میکنه و شهید مرادی یه حرف جالبی میزنه به همسرش میگه فرزانه دلم را لرزاندی ولی ایمانم را نمیتونی بلرزانی من به نیت این شهید لیست غذای نذری که هر روز هفته برای ائمه هست چاپ کردم بین ۴۰ نفر تقسیم کردم
ولی یکی از دوستانم خواب شهید مرادی را دیده بود و گفته بود به فلانی ( اسم من را گفته بود ) بگو حاجت روا شدی
دوستم بهم گفت شهید مرادی را میشناسی گفتم بله دوستم گفت اگه نذری داری ادا کن برای شهید
چون تو خواب به من اینجوری گفته
دوباره رفتم تعداد برگه چاپ کردم و دادم به مردم
ولی ازش حاجت گرفتم خدارو شکر هدیه معنوی براش میفرستم اون هم تو مشکلات کمکم میکنه
#قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
🌿@shahid_hamid_siahkaly
#شرکتکننده_شماره۱۷
بسم رب الشهدا و الصدیقن
ماجرای آشنا شدن من با داداش حمید شاید متفاوت و عجیب باشه
شاید یک رمان عاشقانه با یک پایان تراژدی
همه چیز از یک روز گرم تابستان شروع شد
روزی از ایام انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰
روزی که خیلی اتفاقی یک دختر خانم با شخصیت و محجبه را دیدم
آشنایی خیلی کمی با خانواده او داشتم ، اما از نزدیک این دختر خانم را ندیده بودم.
جرات و جسارت برقراری ارتباط با او و ابراز علاقه را نداشتم، به واسطه شهید عباس دانشگر در فضای مجازی فعالیت داشتیم اما بعد از راهپیمایی روز قدس ۱۴۰۱ موفق شدم علاقه ام را ابراز بکنم.
ایشان خیلی تعجب کردند و گفتند که انتظار شنیدن چنین حرفی را نداشتم، کاش روز قدس نیامده بودم
اما من گفتم این علاقه مربوط به یکسال قبل است.
دختر خانم قصه ما، گفتند که احتمال کمی برای جواب مثبت وجود دارد اما اول باید کتاب یادت باشد را بخوانی
و من هم این کتاب را تهیه کردم و کامل مطالعه کردم
اینگونه بود که من با شخصیت داداش حمید آشنا شدم، شخصیتی که من خیلی به رفتار او نزدیک بودم اما من کجا و شهید حمید کجا...
خیلی ایرادات داشتم که بعد از خوندن این کتاب سعی در اصلاح خودم کردم ولی همچنان فاصله زیادی با داداش حمید دارم.
بعد از مطالعه این کتاب ، خانم... به من گفتند که کتاب ۳ دقیقه در قیامت هم مطالعه بکنم.
و همین کارم انجام شد
در مقایسه هر دو کتاب متوجه شدم که شهید حمید سیاهکالی لیاقت شهادت را داشته است.
از روزی که کتاب یادت باشد را مطالعه کردم، رفیق شهیدم را داداش حمید انتخاب کردم، و هر جا که میروم به یاد داداش حمید هستم و سعی کردم زندگی شخصی و کاری خودم را بر مبنای اخلاق و رفتار این شهید والامقام قرار بدهم.
و آخر قصه من هم فعلا به وصال نرسیده ، اما این تقدیر من و خواسته شهید بود که به این شکل با سیره او آشنا بشوم و مسیر زندگیم را کاملا تغییر بدهم.
گویا تا قبل از آشنایی با داداش حمید ، فقط ظاهر مذهبی داشتم و مسیرم درست نبود.
مخصوصا در رعایت حق الناس.
باید بگویم
داداش حمید ممنونم ازت که هر لحظه از زندگی حضورت را احساس میکنم و مواظب من هستی...
ممنونم ازت که یک دختر خانم را فرشته نجات من قرار دادی...
#قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
🌿@shahid_hamid_siahkaly
#شرکتکننده_شماره۱۸
با سلام و قبولی طاعات و عباداتتون
آشنایی بنده برمیگرده به زمانی که سری اول برنامه ی ملازمان حرم پخش میشد تا حدودی با برادر حمید آشنا شدم تا اینکه کتاب یادت باشد شهید به دستم رسید و با خوندن کتاب یه حال خاصی بهم دست داد سادگی و خلوصی که شهید حمید تو اخلاق و رفتارشون داشتم خیلی رو بنده اثر گذاشت و چندین و چند بار باعث شد کتاب و بخونم و هر بار جذابیت خودش و برام داشت و تکراری نمیشد با خوندن کتاب و شنیدم اخلاق و رفتار شهید خودم و تو اون موقعیت میدیدم و احساس میکردم که واقعا شهید کنارمه دارم از نزدیک و زنده همه رو دارم از زندگیش میبینم بنده واقعا تحت تاثیر اخلاق و منش و سادگی و خلوص این شهید عزیز قرار گرفتم و احساس کردم که خدا یه برادر دیگه بهم داده که داره راه و رسم زندگی کردن و خیلی زیبا و قشنگ نشونم میده و راهنماییم میکنه و همیشه دوست دارم و از خدا میخوام که دعا و شفاعت شهید شامل حال و روز ما هم بشه و بتونم به زیارت مزار ایشون برم.
#قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
🌿@shahid_hamid_siahkaly
#شرکتکننده_شماره۱۹
سلام و عرض ادب
من دانش آموز پایه نهم بودم که سال قبلش رفتیم با مدرسه گلزار شهدا و مربی پرورشیمون شروع کردن به صحبت کردن در مورد شهید عزیز
گفتن که کتابی هم در مورد زندگینامه شون نوشته شده به اسم یادت باشد
سال بعد که نهم بودم طی سفری که به قم داشتیم من این کتاب رو خریدم
و از قم تا قزوین که خونمون بود تقریبا بیشترشو خوندم ، رسیدم خونه باز خوندم انقدر مجذوب زندگی شهدایی شون ، منش امام زمانی شون شده بودم که دوست داشتم تا آخرشو بخونم دیگه به آخرای کتاب که رسیدم گریه امونمو بریده بود خیلی خوشحال شدم با شهید حمید عزیز آشنا شدم
بعد از اون برادر شهیدم ایشون شد
خیلی توی زندگی کمکم کردن
توی مراسم خواستگاریم از کتاب و رسم زندگی شهید خیلی کمک گرفتم
زمینه ای شد کتابهای شهدای دیگر رو هم بخونم
حتی توی مراسم عروسی دو تا از نزدیکان براشون کتاب یادت باشد رو هدیه بردم.
با همه این صحبت هام
قبل از تمام اینها ما سال اولی که اومدیم قزوین برای زندگی با خانوادم 14 سالم بود یکی از همکاران مادرم در شهر یزد با ما تماس گرفتن گفتن شما که چهار ماهه رفتید قزوین گلزار شهدا رفتید گفتیم بله
بعد گفتن رفتید سر مزار شهید حمید سیاهکالی خیلی دعام کنید
من کتابشون رو خوندم شناختم شهید رو که در قزوین زندگی میکردن ، ما رفتیم سر مزار ایشون اون موقع ولی کتاب یادت باشد رو بعد از قضیه مدرسه خریدم.
#قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
🌿@shahid_hamid_siahkaly