eitaa logo
قرارگاه شهیدحمید و عباس‌‌آقا
244 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
988 ویدیو
19 فایل
بسمه رب شهدا و الصدیقین 🌸 می‌گفت همیشـه توی عبـادت، متوجـه باش . . . ! #خدا عاشـق می‌خواد🍃 نه‍ مشتری بهشت ‼️ #شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی🌷 ارتباط با خادم شهید @Khadem_Shahid_hamid
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام رفقا🖐 امروز میخوام از حضرت ام البنین براتون بگم🥺🖤 . . . مثلا جریان ازدواجش با حضرت علی(ع)رو میدونی؟
ایشون از بهترین قبیله کلابیه هست مردانی وفادار و جنجگو که زبانزد خاص بودن 🖤🪴🖤🪴🖤 این قبیله اینقدر برای دختر ارزش قائل بودن که روایته حتی موهاشونو خدمتگزارا شونه میکردن.
زمانی که حضرت علی بعد تحقیق فراوان تصمیم گرفت برای ازدواج مجدد اقدام کنه (بعد از کسب اجازه از فرزندانش) سراغ عقیل رفت و ایشون حضرت فاطمه(ام البنین) رو پیشنهاد دادن. 🖤🪴🖤🪴🖤 زمانی که عقیل برای خواستگاری به خدمت پدر ام البنین رسید گفتن برای خواستگاری دخترتون اومدیم ایشون گفتن مگهبهتر از علی داریم ولی باید از دخترم بپرسم نظرشو ...
رفت پیش دخترش و گفت جریانو.... 🖤🪴🖤🪴🖤 بانو ام البنین گفت دیشب خواب دیدم ۴ تا بانوی نورانی اومدن به سمتم (یکی از یکی ماه تر) پدر گفت پاشو دخترم خوابت تعبیر شد .
این بانو ادب و احترام رو کاملا به فرزندانش آموخت ۴ تا از پسراشو پیشکش ابا عبدالله کردن
سه شب بعد از ازدواج حضرت علی به خانه اومدن دیدن بانو ام البنین داره گریه میکنه گفت فاطمه چی شده؟ دلت برای خانواده ات تنگ شده میخایی ببرمت؟🥺
بانو گفتن نه آقا یه خواهش و التماس ازتون دارم... حضرت گفتن چی؟ گفت میشه منو تو این خونه فاطمه صدا نزنی؟؟🥺🥺 🖤🪴🖤🪴🖤 گفت این بچه ها اذیت میشن تا اسم فاطمه میاد تمام خاطرات مادرشون زنده میشه...🥺
خب رفقا تا اینجا گفتیم که بانو ام البنین از مولامون علی خواستن ایشون رو فاطمه صدا نزنن چون بچه ها یاد مادرشون میفتن 🥺 🖤🪴🖤🪴🖤 یه بار تو مدینه شایعه شد که فاطمه کلابیه عباس رو بیشتر از بچه های زهرا دوست داره
حضرت علی یه بار که برمیگردن میبینن حضرت ام البنین عباس رو روی سر حسن و حسین میچرخونه و مدام میگه من به فداتون پسرای فاطمه ، عباسم پیشکش شما باشه... 🖤🪴🖤🪴🖤 حضرت علی میپرسن چی شده؟ میگه آخه مردم مدینه شایعه کردن عباس رو بیشتر از پسرای فاطمه دوس دارم 🥺 پسرم عباس به فدای پسرای فاطمه بشه🥺
حالا میرسیم به خروج کاروان کربلا 💔 وقتی داشتن از مدینه خارج میشدن یه دفعه دیدن یه سپاهی اول صف ام البنین اومدن سمت لشکر 🖤🪴🖤🪴🖤 عباس سمت مادر رفت گفتن چه شده مادر گفت پسرم اگه قراره یه برگ بر سر حسین بیفته مانع شو روی سر خودت بیفته مراقب برادرت باش🥺 🖤🪴🖤🪴🖤 مردم مدینه میگن اینقدر رفتی دنبالش اون وقت عباستو بوسیدی؟؟ گفت نه ....
گفت اومدم پسرمو ببوسم بغل کنم دیدم حسین داره نگاه میکنه🥺 فقط نگاهش کردم که حسین بی مادری رو حس نکنه🥺🥺
حضرت ام البنین چنین بانویی بودن🥺🖤💔