eitaa logo
شهید مسعود عسگری
998 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.8هزار ویدیو
38 فایل
مدافع حرم حضرت زینب س فدایی سید علی تولد:69/6/8 شهادت: 94/8/21 بهشت زهرا س قطعه 26 ردیف 79 شماره 19 خواهر زاده شهيد مدافع حرم مصطفی نبی لو ارتباط با ادمین👇 @masoud1394
مشاهده در ایتا
دانلود
امام خامنہ‌ای : انگیزہ های بسیار شدیدی وجود دارد برای فراموشی شهــدا.. نگذارید یاد شهـدا فراموش شود
جسارت به یک مقام نشان بزرگی اوست، چون دشمن چیزی جز بی حرمتی و جسارت ندارد .. • استاد فاطمی نیا(ره) • ♥️
رهبر انقلاب: بسیج، فرهنگ مجاهدت بدون توقع است
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
...گفتے‌میرم‌ انتقامِ‌سیلیِ‌مادرمی‌گیرم...🕊 ❤️ 🌱
دوست شهید : اینجا نمایشگاه هفته بسیج تو پارک لاله بلوار کشاورز هست که مسعود رو گذاشته بودن قسمت ماشین کنترلی و یک محوطه ای رو درست کرده بودیم و مانع داخلش چیده بودیم برای بازی بچه ها با این ماشینای کنترلی از اونجایی ک مسعود از همه بهتر این ماشینارو با اون کنترل بی سیمشون هدایت میکرد دیگه گفتن خود مسعود وایسته بالا سر کار که خودش بهتر میتونه به بچه ها یاد بده چجوری با این کنترل ماشین رو راه بندازن و هدایت کنن🍃 تو این عکسم مسعود با اون عینک خوشگلی که زده داره به یکی از همون بچه ها نحوه هدایت ماشین کنترلی رو توضیح میده تا بازی رو شروع کنه و بتونه راحت با این ماشین بازی کنه. 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹دقت کنید.. دستشان را براے يارے ما دراز ڪرده اند... بے انصافيست.. را با گناه ڪردن پس بزنيم.. کافی است فقط دستمان را دراز کنیم ودستشان را بگیریم آن وقت است که را ه را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: پاییز سال ۹۲ یا ۹۳ بود که به بچه‌ها گفتم هر کی میاد بیاد بریم شهرستان ما‌؛ هم کمک کنیم به چیدن سیب های باغ پدرم، هم یه آب و هوایی عوض کنیم و انرژی بگیریم. خیلیا گفتن میان و نیومدن مثل همیشه مسعود به قولش عمل کرد و اومد، شدیم چهار نفر، مسعود و اسماعیل و من و برادرم، تو راه کلی گفتیم و خندیدیم، می گفت داری مارو میبری طرح جهادی... بعد از شش هفت ساعت رسیدیم، با استقبال گرم و خوشحالی پدرو مادرم، رفتیم خونه ناهار خوردیم و استراحت کردیم بعدش رفتیم باغ و کوه صحرا، هوا خیلی عالی و خنک بود. از اونجایی که مسعود خیلی سیب دوست داشت به هر درختی که می رسید یه سیب می چید و می خورد.. می گفت سیباش حرف نداره، هم آبداره هم عطر داره... موقع اذان مغرب رفتیم خونه، نماز و شام و استراحت... بعد از نماز صبح فردا برعکس اهالی که میرن سرکار ما دو سه ساعت دیگه خوابیدیم وقتی بیدار شدیم یه صبحانه مفصل خوردیم و رفتیم باغ برای چیدن سیب. مسعود همش به شوخی می گفت سر مارو شیره مالیدی، گفتی می ریم گردش، حالا داری از ما کار می کشی... انقدر شوخی کردو خندیدیم، اصلاً نفهمیدیم کی غروب شد... 🌸| @shahid_masoud_asgari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا