1_187863017.mp3
8.86M
🎙 #فراصوت | آرامش یا آسایش
👱🏻♂ دوست دارم با جنس مخالفم ارتباط داشته باشم! اشکالی داره؟!
👩🏻 فقط لطفا بهم نگید که چون حرامه😐 چون این رو خیلی شنیدم!
🤔 اگه برای شما هم سواله، این پادکست رو #چندبار گوش کنید!
👤 #استاد_خوش_منظر
حتما گوش بدید...👌
↝•°@shahid_me_kazemi
←مامذهبےها
←جنسِپشتِویتریڹ
←دیناسلامهستیم📿
←جنسهآےخوب
←پشتویترینگذآشتهـمیشہ🍒
←ټامردمبراساساوڹ
←واردمغازهبشن🚶🏻♂
←ازرفتارمنوشـما
←راجعبہپیغمبر(ص)
←قضاوتمیکنن...
#حوآسموڹباشھ🖇
شھیدمحمدابراهیمکاظمـ🕊
🎙 #فراصوت | آرامش یا آسایش 👱🏻♂ دوست دارم با جنس مخالفم ارتباط داشته باشم! اشکالی داره؟! 👩🏻 فقط لطف
حتمااااا گوش کنید واقعا به درد زندگیتون میخوره
یا اگرم آهنگ گوش نمیکنی مثلِ من فکر کن از همون نوحه های جان سوزه
شھیدمحمدابراهیمکاظمـ🕊
گزیده اے از کتاب احضاریه...📓 بخشے از زندگی حضرت زهرا(س) روزهاے آخر...................💔 دل زینب برای
ادامه داستان و میزارم
🍀امیدوارم که تاثیر گزار باشه هر چند اون لحظه ...
اون غم...
در قالب سرد و خشک کلمات واقعا بیان ناشدنیست...
واقعا شاید کلمات حقه اون غم و اَدا نکنن ...
ولی خب بودن کسایے که با این داستان اشکها ریختند. . . .
شھیدمحمدابراهیمکاظمـ🕊
گزیده اے از کتاب احضاریه...📓 بخشے از زندگی حضرت زهرا(س) روزهاے آخر...................💔 دل زینب برای
گزیده اے از کتاب احضاریه📓
قسمتے از زندگے حضرت زهرا(س)
روزهاے آخر. . . . . .💔
حسن بود.🍀
زینب از مادرش پرسید: دستت الان در دست ماست یا در دست پدر؟ و به پدربزرگش گفت: داریم دخترت را می آوریم به نزدت. این دنیا را دوست نداشت. دنیا را بی تو دوست نداشت.🍀
نگذاشتند که دوست داشته باشد.🍀
پدر که ازش پرسید چی شده، فاطمه جان، چرا این طور گریه میکنی؟ گفت:<< دلم از آنچه به سر تو و فرزندانم می آورند، آتش گرفته!>> پدر گفت:<< در راه رضای خدا این همه چیزی نیست، فاطمه جان!>> زینب گفت:<< مگر قرار است چه بر سر ما بیاید، پدربزرگ؟>> حسن با بغض با اشک گفت:<< تو نگاه نکن، زینب جان!>> زینب خواست بگوید این منم که مادر شمایم. 🍀
منم که باید بگویم شما دو تا پسر بچه چه چیزی را نگاه بکنید یا نگاه نکنید! گفت:<< دلم نمی آید نگاه نکنم!>> و چقدر دلش سوخت، نه برای مادر که برای خودش.🍀
تا این لحظه دنیا را با مادر تجربه کرده و حالا از این پس دنیا را باید بی او به سر کند. فکر میکردم تا دنیا هست، مادر هم هست.🍀
یعنی باید باشد، چون من دنیا را همینطور فرض میکردم. که هر وقت صداش میزنم بگید جانِ مادر. که هر شب با شب بخیر او به خواب شوم و هر صبح با صبح بخیر او بیدار شوم. 🍀
علی دست هاش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: << خداوندا! این دختر پیامبر تو فاطمه است.🍀
شکر برای او که از این ظلمت بیرونش بردی به سوی نور، و از اندوه به سوی شادی و از غصه به سوی سرور. ای فاطمه. بعد از تو برای من خیری در زندگانی دنیا نیست.>>🍀
و چرخید رو به سوی قبر رسول خدا و گفت:<< یا رسول الله، صبرم از این دنیا در فراق دخترت کم شده و تاب و توانم اندک.چه زود میان ما جدایی افتاد.🍀
من به خداوند شکوه می برم>> زینب دلش میخواست برود پدرش را بغل کند که آن طور زار نزند. امامه اما دستش را محکم گرفته بود. علی شروع کرد به خاک ریختن روی قبر مادر.🍀
4_248612528366551541.mp3
3.44M
بـــه رســم هــر شــب عشــ❤️ـق و عـــاشقــے میخـــوانیــــم😍
#دعای_الهی_عظم_البلاء...
سلامتی و فرج مولا صاحب الزمان(عج)
↝•°@shahid_me_kazemi
شھیدمحمدابراهیمکاظمـ🕊
🎙 #فراصوت | آرامش یا آسایش 👱🏻♂ دوست دارم با جنس مخالفم ارتباط داشته باشم! اشکالی داره؟! 👩🏻 فقط لطف
راستی اینو کاملا راضی هستیم همه ی کانالها بزارین . . . .
بالاخره یکے باید پیش قدم کار خیر باشه.......