YEKNET.IR -Karimi-Shab 06 Moharam1398-008 (7).mp3
3.51M
🏴 #هل_من_ناصر
🔳 #تک احساسی #محرم
🌴~~ڪرب و بلا صفیـن مولام حسیـن
🌴~~من حسنے هستم و آقام حسیـن
🎤 #محمودکریمی
👌فوق زیبا
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
{او ڪہ در شش ماهگے
باب الحوائج میشود...
گر رسـد سن عمـو
حتما قیامت میڪند...}
سلام باعرض تسلیت ایام محرم میخواستم یک عنایتی رواز #شهیدنویدصفری عرض کنم🌹
راستش حدود ده یازده سال بودکه مانمی تونستیم زیارت #اربعین بریم😔
یعنی صاحب کارشوهرم اجازه نمیداد
وماهرسال ازتلویزیون پیاده روی رو میدیدیم من نذرهای زیادی کردم تاقسمتمون بشه تااینکه وصیتنامه شهیدصفری روخوندم نوشته بودهرکس برای من۴۰روز #زیارت_عاشورا بخونه حاجتشو از خدامیگیرم واگه نشد توی اون دنیاجبران میکنم🌹
امروز روز۲۵ است که زیارت عاشورامیخونم
دیروزهمسرم زنگ زدوگفت امسال میتونیم بریم اربعین‼️ اصلاازدیروزتاحالاتوشوکم هنوزباورم نشده...
خدایاشکرت🌹
حق الناس يعني:
گناهِ من و تو
كهِ #ظهورِ آقا را به تاخير انداخته
و #عاشقانِ آن حضرت نميتونند
رویِ ماهــِ #يوسفِ_زهرا راببينند..
بسم رب الحسین
#خاطرات_حاج_حسین
حسین در اثر اون #روضه هایی که می خوند به مقصد رسید.
سیمش وصل بود.✨
او واقعا مقید بود که حتی اگر مثلا شیفت کاریشه, با کسی عوض کنه یا از من اجازه بگیره و بره هیئت شون و #روضه_خونی کنه..
تو شهر حماء, حسین جانشین تیپ هجوم بود,چون فرمانده ی حسین به مرخصی رفته بود او مسئول تیپ محسوب میشد.
قرار بود در چند روز آینده تیپ حسین برای پس زدن دشمن و گسترش منطقه امن, عملیات کنه. در همین حدود زمانی , دشمن با استفاده از اصل غافلگیری ب ما حمله کرد.😰
فرمانده منطقه می گفت که ما تیپ هجوم رو فرستادیم کمک نیرو هامون در #قمحانه که جلوی هجوم غافلگیرانه دشمن رو بگیرن.
دشمن بعد از حمله, خط رو شکسته و چندین کیلومتر پیشروی کرده بود. حسین به دشمن می رسه وراه اون ها رو میبنده.
پشتیبانی آتش مناسب و فرماندهی بی بدیل فرمانده منطقه در کنار ایستادگی #حسین و دیگر نیروهای محور مقاومت,سد محکمی در مقابل دشمن میشن و فرصتی ایجاد میکنن که نیروهای خودی منسجم شده و به منطقه برسند.بعد از یک رزم جانانه ,ارتباط بیسیم حسین قطع میشه ..
تلاش کردیم از سرنوشت حسین خبری کسب کنیم اما #حسین #شهید 🌷شده و پیکر مطهرش #مفقود بود..💔
╭━═✦❃━⊰🍃💔🍃
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═✦❃━⊰🍃💔🍃
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
بسم رب الحسین #خاطرات_حاج_حسین حسین در اثر اون #روضه هایی که می خوند به مقصد رسید. سیمش وصل بود.✨
دشمن با این اشتباه که حسین از نیروهای سوری هست بی تفاوت از کنار پیکرش عبور می کنه..
فرمانده منطقه با نیروهایی که بهش رسیده و توانسته سازماندهی کنه به دشمن میزنه و خط رو تثبیت میکنه.
حالا با دستور فرماندهی نیروها به دنبال پیکر مطهر شهدا می گردند. با لطف خدا و خانوم حضرت زینب سلام الله علیها
متوجه سه پیکر شدن که #شهید_حسین_معز غلامی🌹 یکی از اون سه شهید بود.
◾️ماجرای آن گهواره
که باید یک روز پسش بگیریم
باشد برای بعد ...
امشب بیا بـرای
لالایی های خیس یک مادر
کمی بمیریم ...😔
#یاعلی_اصغر💔😭
╭━═✦❃━⊰🍃💔🍃
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═✦❃━⊰🍃💔
نیستی، و جای خالی ات هنوز
در آغوشم گریه می کند، علیِ مادر ...
#الرضیع_الصغیر🖤
تیری که به #عباس زدی؟! وای خدایا...
شش ماههی من طاقت این تیر ندارد
شادی نکنید این همه که مادرش افتاد
#شش_ماهه زدن، این همه تکبیر ندارد💔
#طفل_رباب
بر حرمله #لعنت😡
╭━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃✦
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃✦
زودتـَر از ٺو
پَـر مے ڪشمـ پِـدَر
من زیرِ بار یتیمے نمےروم•
#شهید_شـشمـاهہ
🏴
╭━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃
5_6224252659604390686.mp3
7.97M
لالایی #حضرت_علی_اصغر 🏴
💔💔💔💔😔😔😔😔😭😭😭😭
╭━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃✦
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای زهرا متین دارنده مدال المپیاد ادبیات:
بچّهداری هیچ منافاتی با درس خواندن ندارد!
کسانی که فکر میکنن بچّه داشتن مانع پیشرفته خوب به این صحبتها گوش کنن
📝 #پویش_حجاب_فاطمے
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
#کتاب_محرم 📕 #سقای_آب_و_ادب 📌 رمان و روایتی از زندگی حضرت #عباس(علیه السلام) 📝 ا
✔️ 25 جلد کتاب #سقای_اب_و_ادب به لطف عزیزان که در بحث کمک به #نذر_کتاب_خوب ما رو یاری کردند عرضه میشود.
قیمت کتاب چاپ #قدیم 9 تومن میباشد که با 2هزار تخفیف بیشتر در هر جلد به قیمت #7تومن عرضه میشه
📛 چاپ جدید کتاب 29000 تومن میباشد.
📝 ثبت سفارش: @abai1376 🆔
☑️ امیدواریم که در #نذر_کتاب_خوب وا را همراهی کنید.
❤️🌾
#شهید را بـه #خاکـ نمے سپارند
#شهـید سهم #آسمانے زمین است
#شهیـدرا به آسمان مے سپارند
اے آسمانے مـن
زمینـے را دریابـ....😔
#شهیدحسین_معزغلامے🌹
#دلتنگـے✨
#روزتون_شهدایے🕊
╭━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃✦
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃✦
خبرت هست...
ڪہ یڪ گوشه دنیاے شُما☝️
به دلے💔
حسرت دیدار حرم
مانده هنوز..؟!😭
#حسین آقام آقام آقامــ....
#بطلب_ارباب😔✋
╭━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃✦
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃✦
▪️خوش بحال کسانی که هم زنجیر می زنند و هم زنجیرهای غیبت را از پای امام زمانشان باز می کنند
▫️هم سینه می زنند و هم به فکر سینه پر درد و غم و اندوه امام حی خویش هستند
▪️هم اشک می ریزند و هم به فکر غصه چشمان مولایشان که صبح و شام بر مصائب جد غریبش خون گریه می کند، هستند.
▫️هم سفره می اندازند و هم سر سفره امام زمانشان نمکدان نمیشکنند.
▪️آنوقت با افتخار می گویند: یاحسیـن
▫️اشک میریزند بر مظلومیت سالار شهیدان و غربت امام زمانشان و برای فرج منتقم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین با اضطرار دعا میکنند...
#ارسالی_شما
Shoor Va Tak (02).mp3
3.25M
💠 نه نفسی مونده برام
🎤 حاج میثم #مطیعی
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
🕊رماݩ #هادےدلہا قسمت #سےونہم 🍀راوےعطیه🍀 وارد خونه شدم _سلام مامان:سلام دخترم😊.عطیه مامان چیشده؟
#رماݩ_هادےدلہا
قسمت #چهلم
از گریه های زینب ترسیدم دوباره حالش بد بشه از حال بره هیچکسی هم همراهمون نبود😰
رفتم جلوسرشوبغل کردم
_زینب توروخدا حالت بدمیشه ها
پاشوبریم بسه دیگه😥
زینب:
_یه کم دیگه بمونیم خواهش میکنم
گوشی منو، عطیه از توکیفم میدی؟
_آره وایسا برم از توکیفت بیارم
گوشی خودمم برداشتم گوشی زینبم دادم دستش
زینب یه مداحی گذاشت منم نتمو روشن کردم
_عه زینب بیاببین مهدیه رسیده بین الحرمین هم بامحمدرضا عکس انداخته هم ناهار مهمون امام حسینه
زینب:
_خوشبحالش که لیاقتشوداشت من حتی ازپیکر داداشمم موندم😔😭من اونقدر بی لیاقتم که حتی پیکر داداشموندیدم همش صبر صبوری تاکی آخه؟😭چرا منونطلبیدن یکم آروم شم حداقل
_زینب توروخدا ببین داری میلرزی من میترسم اینجا حالت بدبشه دستمم جایی بند نیس.. توروخدازینب.. جان حسین پاشو😢
لرزش بدن زینب به قدری بود که مجبور شدم ببرمش دکتر آرامبخش بزنه
وقتی رسیدیم خونه خواب خواب بود
زینب روتختش خوابید منم رفتم توپذیرایی تلگراممو چک کنم که چشمم به عکس حسین روپذیرایی افتاد
گوشیو گذاشتم رومیز رفتم سمت عکسش
_حسین توفقط برادر زینب نبودی زینب مرید و مجنون و شاگرد تو بوده خودت آرومش کن.. 😢
همونجا روی مبل گوشی به دست خوابم برد.. چشمامو که باز کردم دیدم زیارت عاشورا میخونه با گریه
_زینب چیشده چرا گریه میکنی؟
🍀راوےزینب🍀
با آرامبخش خوابم برد.
خواب دیدم بین الحرمینم.. حسین بالباس سبزپاسداری وسط بین الحرمین وایستاده
یکم اونورتر محمدرضادهقان ومجیدقربانخانی ایستاده بودن.حسین رفت سمت شهیدمحمدرضا دهقان یه بلیط گرفت وگفت :
_منتظرتم خواهری
وقتی چشمامو باز کردم الله اکبر اذانو شنیدم
عطیه:زینب چیشده؟
_هیچی خواب حسینودیدم توبخواب من برم قورمه سبزی درست کنم
داشتم میرفتم قورمه سبزی درست کنم که تلفن زنگ خورد
_الو بفرمایید؟
:منزل شهیدعطایی فرد؟
_بله بفرمایید؟
:ببخشیدحاج آقاهستن:
_خیرشما؟
: کریمی هستم از ناحیه باهاتون تماس میگیرم ببخشید میشه باحاج خانم یاخواهرشون حرف بزنم؟
_خودم هستم بفرمایید؟
پیکرحسین تفحص شده؟
:خیرخانم عطایی فرد.. تماس گرفتم بگم برای عیدنوروز با سایرخانواده های شهدای جاویدالاثر مشرف میشید سوریه زیارت خانم حضرت زینب .س.فقط حاج آقا که از کربلا برگشتن مدارکتونو بیارین ناحیه
اشکام میریخت.. حسین گفت
_ #منتظرتم
#ادامہ_دارد...
نام نویسنده: بانو مینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
╭━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃✦═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃✦═━╯
هوالمحبوب
🕊رمان #هادےدلـــــہا
قسمت #چهل_ویڪم
عطیه ناهار درست کردما میخوری یایه ساندویچ درست کنم ببریم؟
عطیه:وای قووررمه سبزی نه بخوریم بریم😁
_خخخ شکموی کی بودی؟😄
داشتیم ازخونه بیرون میرفتیم که گوشیم زنگ خورد
_عه از معراج الشهداست
عطیه: خب حالا جواب بده
:الو سلام خانم عطایی فرد خوب هستید؟
_الو سلام بفرمایید آقای مقدم؟
مقدم:غرض ازمزاحمت معراج الشهدای گمنام قراره اربعین میزبان ۸ شهیدگمنام بشه.. خانم رضایی گفتن زمانیکه نبودن برای پذیرایی خواهران با شماهماهنگ کنم
_ان شاءالله فردا باخانم اسکندری میایم معراج الشهدا.. که ان شاءالله بریم مادرشهید قربانخانی رو دعوت کنیم
مقدم:منتظرتون هستم. خانم عطایی فرد؟
_بله بفرمایید؟
مقدم: خبر دارین محسن(منظورش همون آقای لشگری بود)برای حفاظت از زایرین رفته کربلا؟
دلم میخواست ازپشت گوشی مقدموخفه کنم😤
_نخیردرجریان نبودم به منم مربوط نیست یاعلی😡
گوشی رو که قطع کردم عطیه گفت:
_چته چرا قرمز شدی؟😕
_بزنمش بمیره ها،بی نزاکت برگشته میگه خبرداری محسن رفته کربلا.. 😠برای حفاظت.. به من چه اصلا
عطیه:خب حالا آروم باش بگو چی گفت؟
_نمیزارن که.. مهمان داریم هشت شهیدگمنام
عطیه : چه عالییی
با مامان وخواهر شهیدمجید قربانخانی هماهنگ کردیم بریم خونشون
شهیدقربانخانی..
یابهتر است بگویم "#حرمدافعین_حرم" شهیدی که از مال وثروتش گذشت و حضرت زینب مهمانش کرد🕊
وقتی رسیدیم یافت آباد،خیلی راحت منزل شهید رو پیدا کردیم.
وقتی مامان مجید رو دیدیم #دلتنگی ازکلامش میبارید😢
مادر شهید:
_منو شهید خیلی بهم وابسته بودیم تا دبیرستان بردم زمانیکه گفتم بزرگ شدی دیگه مدرسه نرفت
به مامیگفت میخواد بره آلمان ولی از کاراش مشخص بود که زمینی نیست
_حاج خانم اربعین ۸ شهیدگمنام داریم خوشحال میشیم تشریف بیارین☺️
حاج خانم: ان شاءالله حتما میایم
عزیزم😊
وقتی ازخونه خارج شدیم گفتم:
_عطیه بریم کهف امشب؟
عطیه: به شرطی که حالت بد نشه دوباره
_قول
#ادامہ_دارد...
نام نویسنده : بانو مینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
╭━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃✦═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═✦❃━⊰🍃💔🍃⊱━❃✦═━╯