🌱
#مردی_مثل_کوه
#قسمت_سیزدهم
اولینبار، یک سال و خردهای قبل از رفتنش خیلی واضح و بدون مقدمه گفت: میخوام برم سوریه. ابوالفضل آدمی نبود که روی هوا حرف بزند. مطمئن بودم همه جوانب رو سنجیده و تصمیم گرفته. از شنیدن حرفش حالم دگرگون شد. دست خودم نبود. اسم سوریه برایم اضطرابآور بود ولی خودم را نباختم.
گفتم: هرچند دوری از تو برای من و علی خیلی سخته، اما اگه مطمئنی اونجا حضورت مفیدتره من راضیام. برو!
گفت: خانوم! خیلی خوشحالم که اینقدر خوب با این مسئله کنار اومدی. ازت ممنونم.
راضی بودم به رفتنش. ایمان داشتم به خواسته و تصمیمش ولی نمیدانم چرا اشک امانم را بریده بود. دست خودم نبود. ابوالفضل با ارزشترین و بهترین چیز زندگیام بود و حالا تصمیم گرفته بود برود توی دل آتش و خطر؛ جایی که شاید هیچ برگشتی نداشت...
#مدافع_حرم
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد به روایت همسر مکرم
🖥جنات فکه
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
🌱
#مردی_مثل_کوه
#قسمت_چهاردهم
یک سال رفت و آمد تا راضی شدند او را اعزام کنند. ۲۴ خرداد سال ۹۵ اعزام شد. چند روز بود یک نگرانی گنگ توی وجودم افتاده بود. من عادت نداشتم وقتی ابوالفضل محل کارش بود با او تماس بگیرم مگر این که ضرورتی پیش میآمد ولی چند روز آخر حالم طوری شده بود که مدام تماس میگرفتم و چند کلمهای صحبت میکردم تا آرام میشدم.
اذان ظهر را تازه گفته بودند که تلفن زد. گفت: خانوم، من ساعت سه راهیام. یک ساک کوچک برام آماده کن. تا برود با مادرش خداحافظی کند، ساک را برایش بستم. اشک میریختم و وسایلش را توی ساک میچیدم. اصلا آن روز توی حال خودم نبودم. با عجله آمد خانه. فرصت نبود یک دل سیر او را ببینم. برادرم آمده بود تا ابوالفضل را تا قرارگاه ببرد. دوست داشتم من هم برای بدرقهاش میرفتم ولی راضی نشد. میگفت :
بعضی از بچههایی که از شهرستان آمدهاند، با ما اعزام میشوند. آنها تنها هستند. خوب نیست شما تا آنجا بیایید. بعد هم اگر بیایی، خداحافظی برایم سختتر میشود. علی آنقدر گریه کرد که مجبور شد او را با خودش ببرد. دم رفتن، ابوالفضل خیلی سخت اشک ریخت. سرم را به سینهاش چسباند. اشکهایش میریخت روی سرم. دیدم چقدر دارد خداحافظی برای جفتمان سخت میشود. سرم را از سینهاش جدا کردم. گفت: خانوم، از این به بعد فقط خودت برای زندگیت تصمیم بگیر. سفارشش همین بود. این را گفت و رفت...😔💔
#مدافع_حرم
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد به روایت همسر مکرم
🖥جنات فکه
📸میزان آنلاین
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
🌱
#مردی_مثل_کوه
#قسمت_پانزدهم
ابوالفضل گوشی همراهش را با خودش نبرده بود. سه چهار روز طول کشید تا با من تماس گرفت. شنیدن صدایش انگار جان گرفتن دوبارهام بود. گفت: نگران نباش. اینجا هیچ خبری نیست. مکالمهمان خیلی کوتاه بود. اما همین مکالمههای کوتاه، هر شب تکرار میشد و هر دفعه صحبت کردن برای جفتمان سختتر. هر دفعه اصرار داشت حتما با علی صحبت کند.
ابوالفضل هر بار دلداریام میداد و میگفت اینجا خبری نیست. میخندیدم و میگفتم: خب اگه خبری نیست، پاشو بیا. یکبار هم گفتم: ابوالفضل! سه ماهه که رفتی. کی میخوای برگردی؟ چنددقیقه ای خندید و گفت: خانوم! کجا سه ماهه؟! من همهاش سه هفتهاس که اومدم! نمیدانم، شاید حس نکرد سختی نبودنش توی همان به قول خودش سه هفته برای من به اندازه چند ماه گذشته.
#مدافع_حرم
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد به روایت همسر مکرم
🖥جنات فکه
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
🌱
#مردی_مثل_کوه
#قسمت_شانزدهم
سهشنبه تماس گرفت. برخلاف همیشه که حول و حوش ۹ شب تماس میگرفت، آن شب دیرتر تماس گرفت. گفت: خانوم، من یه مسئولیت جدید گرفتم، ممکنه نتونم چند روز باهات تماس بگیرم. یا اگه تماس بگیرم، دیروقت بشه. نگران نباش.
چهارشنبه منتظر تماسش بودم ولی زنگ نزد. حالم به هم ریخته بود. یک نگرانی بیدلیل، آرامشم را گرفته بود. گفتم بهتر است برم بیرون شاید حالم بهتر بشود ولی برعکس بدتر شدم. یک چشمم به تلفن بود و یک چشمم به ساعت. آن شب را بهسختی به صبح رساندم. مدام به خودم دلداری میدادم که اتفاقی نیفتاده.
صبح پنجشنبه، آقاجواد برادر بزرگتر ابوالفضل تماس گرفت. حال من و علی را پرسید و از من شماره پدرم را خواست. گفت: شماره دایی رو تو گوشیم ندارم. گفتم: چطور؟ گفت: هیچی، فقط میخوام حالشون رو بپرسم.
آقاجواد که قطع کرد دلهرهام چند برابر شد. طاقت نیاوردم. چند دقیقه بعد تماس گرفتم. گفتم: با بابا تماس گرفتید؟ گفت: بله. دوباره پرسیدم: اتفاقی افتاده؟ قبل از این که جواب بدهد صدای گریهاش را از پشت خط شنیدم. دیگر نیاز نبود بگوید چه اتفاقی افتاده. نیاز نبود بگوید ابوالفضل به بزرگترین آرزوی زندگیاش رسیده.
این گریه فقط یک معنی داشت: من و علی تمام پشتوانه و امید زندگیمان را از دست داده بودیم...
#مدافع_حرم
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد به روایت همسر مکرم
🖥جنات فکه
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
🌱
#مردی_مثل_کوه
#قسمت_هفدهم
یک آن تمام وجودم خالی شد. پاهایم سست شد و روی زمین افتادم. برای چند دقیقه زمان برایم متوقف شده بود.
متوجه زمان و مکان نبودم. تمام حواسم پیش ابوالفضل بود و از ته قلبم حضرت زینب را صدا میکردم یاریام کند تا شاید بتوانم بر این غصه بزرگ و ورای ظرفیت وجودیام فایق بیایم. یاد روز رفتنش افتادم.
گفت: من برای شهادت نمیرم. دارم میرم تا از تمام باورهام دفاع کنم و تمام شعارها و اعتقاداتم رو به منصه ظهور و بروز برسونم. اگر شهادت قسمتم شد که الحمدلله ولی اگر نشد، باز هم خدا را شکر میکنم که فرصت دفاع از حریم اهلبیت را نصیبم کرد.
#مدافع_حرم
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد به روایت همسر مکرم
🖥جنات فکه
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
🌱
#مردی_مثل_کوه
#قسمت_هجدهم
دو روز بعد از شهادتش او را توی معراج دیدم. صورتش آرام بود مثل همیشه. فقط گفتم: ابوالفضل، شهادت مبارکت باشه. نوش جانت. تو لیاقتش رو داشتی. چیزی نمانده که دوریمان یک ساله شود. فقط خدا میداند توی این مدت چه روزها و شبهای سختی به من و علی گذشته.
«دلتنگی و بیقراری» توصیف یک لحظه رنجی است که از دوری ابوالفضل میکشم.
خوابش را دیدم. همانطور که همیشه بود، آمده بود خانه خودمان. آرام و مهربان علی را بغل کرد. گفتم: ابوالفضل! خیلی دلم برات تنگ شده. خیلی به من و علی سخت میگذره! نگاهش را از صورتم گرفت و گفت: از دل من خبر نداری! نگاهش که کردم، غم عالم نشست روی شانهام. صدای مردانهاش توی گوشم زنگ خورد.
روز خواستگاریام گفته بود: من دوست دارم مرگم شهادت باشد. آنقدر محکم از آرزویش گفت که انگار شهادت برای او یک سرنوشت و سرانجام محتوم بود. گفت: من توی سن پایین به شهادت میرسم. ابوالفضل راست گفت. همسر جوان ۳۲ سالهام در اوج جوانی شهید شد.
#مدافع_حرم
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد به روایت همسر مکرم
🖥جنات فکه
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
به یاد شهید محسن حججی
🍃❤️ چہ ڪردہ اى . . . تو بہ اين دل ، خانہ ات آباد کہ رفتہ اى و خيالت نمی رود از ياد #شهید_ابوالفضل_
🌱
#مردی_مثل_کوه
#قسمت_نوزهم (آخر)
#وصیت_نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از سلام و درود بر روح پاک و مطهر ائمه معصومین (علیهمالسلام)، امام راحل و شهدای گرانقدر ایران اسلامی و آرزوی توفیق روزافزون برای امام خامنهای (مدظله العالی) مینگارم آنچه را که تمامی مسلمانان موظف به آنند.
قال الله تبارک و تعالی: کل نفس ذائقه الموت هر نفسی طعم مرگ را میچشد.
اکنون که این وصیت نامه را مینگارم نتوانستم توشهای اخروی برای خود مهیا سازم و اعمالم نیز کمکی به این بنده حقیر نمینماید و بهتر از هر کسی میدانم در حق خود ظلم کردهام و چه زیبا امیرالمومنین علی (ع) آن اسوه صبر و شجاعت در دعای کمیل میفرماید ظلمت نفسی. حال این که این بزرگوار خود اول مظلوم عالم است و در حقش ظلم شده است.
و از خدا میخواهم که این بنده را مورد مغفرت قرار دهد و باز از دعای کمیل امیرالمومنین کمک میگیرم که ایشان چه زیبا فرمودند یارب ارحم ضعف بدنی.
از همه دوستان و همکارانی که در حق آن ها ظلمی روا داشته ام طلب عفو و بخشش مینمایم چرا که میدانم حق الناس زیادی بر گردنم است و توان پاسخگویی آن را ندارم. خدا را بابت همه نعمتهایی که به این بنده حقیر ارزانی داشت سپاسگزارم و میخواهم که از ناشکری ها و ناسپاسیهایم درگذرد.
در این جا میبایست از پدر، برادر و داماد عزیزمان که در قید حیات نیستند یاد کنم و از زحماتی که در حق اینجانب کشیدند تشکر کنم و از خداوند منان برای آن ها طلب غفران الهی نمایم.
از مادرم میخواهم که مرا حلال نماید و اگر نتوانستم جبران خوبی های ایشان را بکنم از من درگذرد و برایم دعای خیر نماید. از برادران، خواهرم و خانوادههایشان میخواهم از سر تقصیرات این بنده حقیر درگذرند و برایم طلب غفران نمایند.
در این جا عرض مینمایم در تمامی اموراتم همسرم وصی من است هر طور که صلاح میداند عمل نماید.
از همسر عزیزم به خاطر ناملایمتهایی که در زندگی با این بنده حقیر متحمل شد؛ عذرخواهی مینمایم و میخواهم تا کم و کاستیها و اخلاق بد من را به بزرگواری خود ببخشد.
از همسرم میخواهم تا فرزند دلبندم علی آقا را با مهر و محبت بزرگ نماید و جای خالی پدر را برایش پر نماید.
اما سخنی هم به علی آقا عرض کنم، علی جان این را بدان که من تو را خیلی دوست دارم و همیشه و همه جا با تو خواهم بود. پسر عزیزم از تو میخواهم همیشه در مسیر درست گامبرداری و مایه سرافرازی بنده و مادرت باشی و از این طریق اعمال خیر نامشخص به من هبه نمایی و ولایت فقیه و رهبری فرزانه انقلاب را برای خود الگو و راهبر قرار دهی.
همسرعزیزم در انتهای سررسید تمامی طلبها و بدهیها و حسابهایم را ثبت نمودهام که زحمت آن ها به گردن شما میباشد.
در خاتمه عرض مینمایم که دلم برای زیارت کربلا تنگ میشود حتما در زیارت کربلا مرا هم یاد کنید و این شعر را زمزمه نمایید:
شب های جمعه میگیرم هواتو
اشک غریبی میریزم براتو
بیچاره اون که ندیده حرم رو
بیچارهتر اون که دید کربلاتو
در مراسمات و مناسبتها حتما ذکر بیبی دو عالم اول مظلومه عالم حضرت زهرا(س) گرفته شود و مرا با این ذکر راهی منزل آخرت نمایید.
والسلام
الحقیر ابوالفضل نیکزاد
#مدافع_حرم
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد به روایت همسر مکرم
🖥جنات فکه
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
🍃✨
عاشقی رایج نبود
عباس آن را باب کرد
او دو دستش را
کنار علقمه نذر سر ارباب کرد...
▪️هرگاه حامد به مراسمی یا هیئتی می رفت، می گفت ای کاش روضه ی حضرت عباس (ع) بخوانند. ارادت عجیبی به حضرت عباس (ع) داشت.
📝در این حدیث شک نکنید که می فرماید : هرکس به هرآنچه دل بسته روز قیامت با همان محشور می شود. حامد نیز موقع شهادت شبیه حضرت ابالفضل (ع) شده بود... هم چشمانش را داده بود هم دستانش را؛ اگر به تمام اعضای بدن قمر منیر بنی هاشم تیر زده بودند بدن حامد نیز سر تا پا ترکش بود.
🌷حامد در راه و مرام حضرت عباس(ع) بود، مثل ایشان شهید شد و قطعا با خود ایشان نیز محشور می شود. کسانی که در بیمارستان حامد را دیده بودند، هرکس حالش را می پرسید به آنها می گفتند به مقتل حضرت ابالفضل مراجعه کنید.
#مدافع_حرم🌱
#شهید_حامد_جوانی🌱
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
۴فروردینماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_حسین_معزغلامی گرامی باد . 🥀
فرزند : علی اکبر
تاریخ تولد :1373/1/6
محل تولد : همدان
لقب : سیدمجتبی
شغل : دانشجوی دانشگاه امام حسین(علیه السلام)
تاریخ اعزام : ۱۳۹۵/۱۱/۲۸
محل شهادت : سوریه_حماه
تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۱/۴
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌺🍃
🍃❤️
در وصف شما هرچه
بخواهیم بدانیم باید که
👌فقط #سوره_والشمس بخوانیم...
آرامش این لحظہ ما لطف شماهاسٺ
رفتید که ما راحت و
#آسوده بمانیم
💠مجموعه #دل_روشن
✍️روایت کوتاهی از زندگی #مدافع_حرم، #زمینه_ساز_ظهور #شهید_محمد_زلقی
🔰در کانال به یاد #شهید_محسن_حججی
🔹از یکشنبه ۱۴۰۰.۰۱.۲۲
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
❤️🍃
به هر شکلي متوسل مي شد شهادت قسمتش شود. در نيمه هاي شب خيلي زود براي نماز شب بيدار مي شد. من ساعت را کوک مي کردم. قبل از آن يکي دو ساعت زودتر بيدار مي شد. مي گفتم چه خبر است بخواب که فردا مي خواهي بروي سرکار، خسته اي. مي گفت: خدا گدا می خواهد و من باید گیرهایم را برطرف کنم. تا خداوند توفیق خدمت خالصانه و رزق شهادت را نصیب من کند. گاهی اوقات با صداي گريه ايشان بيدار مي شدم.
#مدافع_حرم
#رزمنده_دفاع_مقدس
#روایت_همسر_شهید
#شهید_سید_حمید_طباطبایی_مهر
#رجانیوز📲
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
🍃❤️
در وصف شما هرچه
بخواهیم بدانیم باید که
👌فقط #سوره_والشمس بخوانیم...
آرامش این لحظہ ما لطف شماهاسٺ
رفتید که ما راحت و
#آسوده بمانیم
💠مجموعه #جلال، شهیدی که یک روستا را به نام خود زد
✍️روایت کوتاهی از زندگی #مدافع_حرم، #زمینه_ساز_ظهور #شهید_محمد_جلال_ملک_محمدی
🔰در کانال به یاد #شهید_محسن_حججی
🔹از دوشنبه ۱۴۰۰.۰۴.۱۴
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
کاش میشد یکبار دگر در بغلت میخوابیدم بابا...
دختر #مدافع_حرم #شهید_جواد_الله_کرم
یا #حضرت_رقیه (س)🏴
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
▫️گفتم همه داعشیها هم میگویند اسلام، میگویند محمد رسول الله! میگفت :
نه مامان؛ جنگ اینها مثل زمانی است که حضرت علی به جنگ با خوارج رفته بود؛ همان خوارجی که قرآن را به نیزه گرفته بودند؛ داعشیها هم اینطوری هستند؛ میگویند لا اله الا الله، محمد رسول الله، اما همه شیعهها را میکشند. تو نیستی بروی بچههای سوریه را ببینی. وقتی آدم میرود میبیند، تمام بدنش یک طوری میشود؛ نه دستی دارند نه پایی دارند؛ آخر آن طفلکها چه گناهی دارند که باید آنها را قتلعام کنند؟! داعشیها خیلی بیرحم هستند.
#شهید_عباس_مجیدی|
تیپ فاطمیون/#مدافع_حرم
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
هدایت شده از آقا مهدی
﷽
.
💐۱۹مهرماه،سالروز ولادت نغمه خانم حسینی،فرزند آقامهدی
.
سال۹۱ بود که پیشنهاد تولد گرفتن برای نغمه را داد..تزئینات را هم خودش انجام داد.بعد تولد بود که به من گفت:خانم جان چندتا عکس بگیر یادگاری بمونه ...
.
برگرد
تنها یک بغل
بابای من باش ..
.
#راه_حسینی ادامه دارد...🚩
شادی روحش #صلوات 🌷
.
#شهید #شهدا #شهادت #شهیدان #شهیدان_خدایی
#مدافع_حرم #مدافعان_حرم #شهدای_مدافع_حرم #عند_ربهم_یرزقون
#تمام_زندگی_ام_فدای_رقیه س #دمشق #کربلا
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_حسینی #شهید_مهدی_حسینی
هدایت شده از شهیدمدافعحرممحمدحسینبشیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعتراف اپوزیسیون به درایت و هوشمندی رهبر فرزانهی انقلاب اسلامی
#ولایت_فقیه
#کانال
#مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_بشیری
@shahidmohamadhoseinbashiri
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
به یاد شهید محسن حججی
🍃 🌷 🦋 🍃رسول به ولایت و حضرت آقا و دفاع از حریم ولایت خیلی علاقه داشت. از همان ابتدا در خط ولایت بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✉️به نیابت از شهید نوید
🎈تولدت مبارک🎈
🎁سی و پنج سالگیت مبارک رسول🎁
۶۵.۰۹.۲۰
.
.
.
#شهید #شهدا #شهادت #شهیدان #شهیدان_خدایی
#مدافع_حرم #مدافعان_حرم #شهدای_مدافع_حرم #عند_ربهم_یرزقون
#تمام_زندگی_ام_فدای_رقیه س #دمشق #کربلا #اللهم_الرزقنا_شهیدانه_زیستن #شهید_رسول_خلیلی(محمدحسن)
#شهید_محمدحسن_خلیلی #رسول #شهید_نوید #شهید_صفری #شهید_آنلاین #شهید_نوید_صفری_طلابری
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤•••---
#کرامات_و_معجزات_شهدا
#مدافع_حرم
#شهید_جواد_محمدی(درچه - اصفهان)
به روایت یکی از مدافعان حرم
🌷سید، یکی از بچه های مدافع حرم اعزامی از اصفهان و از رفقای شهدا بود اما زندگی خانوادگی اش دچار مشکلات شده بود، مهمترین مشکل آن ها این بود که فرزندانشان قبل از تولد از دنیا می رفتند! سومین فرزند نیز به همین صورت، دکتر پس از دیدن نتیجه سونوگرافی گفت:
💔بچه در شکم مادر مرده، فردا اول وقت بیایید برای خارج کردن فرزند، بیشتر از این هم اگر نگهدارید، مادر از دنیا خواهد رفت.
😔خیلی به هم ریخته بود، همسرش را که رساند به خانه بیرون رفت و با خداوند خلوت کرد، گفت: همسرم دیگر تحمل ندارد، دوست داشتم فرزندم می ماند و سرباز امام عصر می شد، بعد بر سر مزار شهید جواد محمدی رفت به جواد گفت: تو هم مثلا رفیق ما هستی؟ نمی بینی چه مشکلاتی برایم پیش آمده، یک کاری بکن.
🌤صبح فردا می خواستند راهی بیمارستان شوند، قبل از رفتن، مادر همسرش از راه رسید و گفت: صبر کنید، الان شهید جواد محمدی را در خواب دیدم، به من برگه ای داد و گفت: به سید بگو فرزندت به لطف خدا سالم است، باور نکردند قبل از رفتن دوباره سونگرافی کردند و پیش خانم دکتر بردند؛ چند بار سونوگرافی دیروز و امروز را کنار هم گذاشت و نگاه کرد.
😧و بعد گفت: "یکی از این ها حتما اشتباه است،" اما نمی دانستم خداوند متعال می تواند به دعای یک شهید سرنوشت انسانی را حتی در رحم مادر تغییر دهد.
✨الان مدتی است که این سید کوچک به دنیا آمده...✨
🍃سید می گفت: زمانی که جواد محمدی شهید شد تا مدتی پیکر او مفقود بود من برای کار دیگری خدمت آیت الله ناصری رسیدم به ایشان تصویر شهید جواد محمدی را نشان دادم و گفتم: حاج آقا دعا کنید که پیکر این شهید برگردد.
🌷آیت الله ناصری لبخندی زدند و فرمودند: ایشان در لحظه شهادت مورد عنایت خاص حضرت ولی عصر قرار گرفتند به زودی هم پیکرشان باز می گردد، مدت کوتاهی بعد از این صحبت ، پیکر شهید جواد محمدی به میهن بازگشت.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
---•••¤•¤•¤🍃🌟🌙🍃
❤️🍃
نگاه تو
گاهی نگران است
گاهی ناراحت؛
شاید هم دلگیر...
اما هرچه هست
هیچگاه سایہ ی چشمهایت را
از سرم برندار
نگاهم کن!
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_نوید_صفری_طلابری
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
من الغریب
به آنها رسید نامه عشق
مدافعانحرم منتخب شهید شدند...
#مدافع_حرم🕊
#حضرت_زینب(س)🖤
#شهید_محسن_حججی🌷
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
ازش پرسیدند : چند سالته و چرا اومدی سوریه؟
گفت : ۱۸سالمه و بخاطر علاقه به اهل بیت..
گفت : مادرم فوت کرده و اومدم پیش بیبی زینب (س) رو سفیدش کنم.
فردای مصاحبه شهید شد و پیکرش بر نگشت
#مدافع_حرم
#شهید_سلیم_اقبالی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دختر شهید مدافع حرم بعد از شهادت پدرش بیحجاب و با خدا قهر کرده بود اما وقتی خواب پدرش را میبینید زندگی او متحول میشود
شهید گردان فاطمیون، بسم الله جعفری
#مدافع_حرم
#شهید_بسم_الله_جعفری
#خادم_الزهرا(س)✉️
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پلاتوی حمید معصومی نژاد از رُم برای #مدافع_حرم، #شهید_محمدرضا_سنجرانی و #شهید_مرتضی_عطایی
🔻مستند جالب «کرار» درمورد این شهید بزرگوار را از دست ندهید:
Roshangari.ir/video/69446
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🍃
هدایت شده از شهیدمدافعحرممحمدحسینبشیری
😑میگفتسالهاقبلتوخواب
دیدمدرخانهقدیمیدوطبقهای
هستموازپلهپایینمیآمدمو
حضرتآقا(مقاممعظمرهبری)
داشتنمیآمدنبالا.🙈
سلامدادمجوابسلام👋
راباایننکتهجوابداد:🤝
'آقاسیدمحمدحسینعلیکسلام'
منتاچندروزیدرپوستخودم
نمیگنجیدموخوشحالبودم.
چونمنخیلیساداترو💓
دوستدارموخودممخیلی
دوستداشتمسیدباشمواز😎
طرفیهمهمسرمسیدهاست.
علاقهایهمبهشهیدعمادمغنیه
داشتملذااسمجهادیمروگذاشتم
❤️«سیدعماد»❤️
🍎#شهیـــدمدافعحــرم
🍏#محمدحسینبشیری
#کانال
#مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_بشیری
@shahidmohamadhoseinbashiri
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
هدایت شده از شهیدمدافعحرممحمدحسینبشیری
یک صحنه زیبا از شب قدر
نه سری بریده شده نه سری به نیزه زده شده....
جان عالم به فدای دردانه سه سالهی اباعبدالله...
تو چه کشیدی رقیه جانم
#کانال
#مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_بشیری
https://eitaa.com/shahidmohamadhoseinbashiri