💢 پادگانی در نزدیکی رژیم صهیونیستی
این بارِ اول نیست؛ بابک، اکثر شبها جای بقیه نگهبانی میدهد. علیپور متوجه شده وقتیکه مهرورز نیست و مسئولیت زدن لوح بر عهدهی بابک است، بابک طوری ساعت پست خودش را انتخاب میکند که بقیه زمان بیشتری برای استراحت داشته باشند. بارها هم شاهد بوده وقت نگهبانیِ بچههای دیگر، بابک از خواب بیدار میشود، برایشان خوراکی میبرد و ساعتی کنارشان مینشیند تا تنهایی و سکوت خوفناک شب اذیتشان نکند. دیگر خیلیها، وقت پست دادن، منتظر بابکاند تا برایشان میوه و خوراکی ببرد و دمی همصحبتشان شود.
بابک از توی جیبش دو سیب درمیآورد و یکی را سمت علیپور میگیرد. لبخندی، کُنج لب رضا مینشیند. میپرسد: به چی داری فکر میکنی، حاجی؟
رضا نگاه میچرخاند توی سیاهی. از دور، هرازگاهی صدای تیراندازی میآید. سیب را از دست بابک میگیرد و میگوید: به همهچی و هیچچی.
- رضا، میدونی تو پادگان کسوه که بودیم، خیلی احساس غرور داشتم.
- از چی؟
- از اینکه پادگان ما تو چند کیلومتری اسرائیل بود و اون نمیتونست هیچ غلطی بکنه.
علیپور نگاهش میکند. بابک با هیجان ادامه میدهد: این میدونی یعنی چی رضا؟ یعنی که ما صاحب قدرتایم؛ یعنی به اونها هم ثابت شده با ما نمیتونن دربیفتن. رضا، ما تو چند کیلومتریِ اونها بودیم و هیچ کاری نتونستن بکنن.
هیجان به صدایش اوج میدهد: میدونی علت همهی اینها چیه؟
علیپور در سکوت سر تکان میدهد. در این مدت، بابک هیچوقت اینهمه حرف نزده بود.
بابک در جیب پیراهنش دست میکند. قرآن کوچکی درمیآورد و زیر لب صلوات میفرست و لایش را باز میکند:
- به خاطر وجود و درایت ایشونه. رضا، این آرامش و امنیت، این غروری رو که من امشب ازش حرف میزنم، مدیون بودن این مرد هستیم؛ همهی ما.
علیپور خم میشود روی عکس. تصویر حضرت خامنهای، زیر نور اندک ماه روشن میشود.
- خیلی دوست دارم ارادتم رو به خودش بدونه. میخوام بفهمه یکی از سربازهاش منام و برای خوشحالی و سربلندیِ خودش و کشورش هر کاری میکنم.
رضا میبیند که بابک چطور سریع قطرهاشک گوشهی چشمش را پاک میکند؛ اما خودش را به ندیدن میزند و خیره میشود به چهرهی مردی که سرانگشتان بابک در حال نواختن اوست.
#مقام_معظم_رهبری
#شهید_بابک_نوری_هریس
برشی از کتاب بیست و هفت روز و یک لبخند📖
📲برداشت از وب حریم حرم📲
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_حاجحسین_همدانی :
ای خدای بزرگ
از ما راضی بشو
می دانیم که باب شهادت بسته نشده
🔰تهیه و تدوین توسط دوست عزیز همراهمون #خادم_الحسین به مناسبت سالروز ولادت #شهید_بابک_نوری_هریس
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
✍ شنیدهام غصهها دهانتان را تلخ کردهاند!
نه ... خودم دیدهام!
نه ... خودم با شما این تلخی را چشیدهام!
⚡️غصههایی که از ما به شما میرسد، کامتان را چنان تلخ کرده، که بیش از ده قرن است؛ خدا، آرزوی چشیدن شیرینی اجابتِ "اللهم عجل لولیک الفرج" ها را به دلمان گذاشته است!
ما میخواهیم کامتان را شیرین کنیم!
بیعت، باید شیرین باشد،
باید #صادقانه باشد،
آنوقت طعمِ قندش، کامِ عالم را شیرین میکند💫
#عید_بیعت
@Ostad_Shojae
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
سلام. دوستان مراسم شهادت امام حسن عسکری(ع) در مسجد سپهسالاران حسین(ع) به یادتون هستم
مداحی امام حسن رو نشد ضبط کنم بچه ها خیلی شلوغ میکردن سمت من😊
قبول باشه ازتون