eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
867 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده،محسن حججی،نوید صفری،صادق عدالت اکبری،حامد سلطانی تاریخ تاسیس: 1396/05/29
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌟 👌صفات ارزنده و ویژگیهای ایمانی، باعث شد که محمود، تمام وجود خود را وقف انقلاب کند. ✨با اهمیتی که کردستان برای نظام نوپای اسلامی داشت، خود را معرفی کرد. روحیه والا و انساندوستی او به قدری در اطرافیان اثر گذاشته بود که با وجود تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد جو علیه او و یگان تحت امرش، هنگامی که به درجه رفیع شهادت نائل آمد، مردم مهاباد با در تشییع پیکر پاک و مطهرش بر سر و سینه می‌زدند، می‌ریختند و ضد انقلاب را نفرین می‌کردند. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔸 قسمت دهم فرمانده 🕊 🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌟 ✨الهام از سخن خداوند در قرآن که در وصف مؤمنان می‌فرماید :«اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» در قلب مردم و نیروها جای گرفته بود، چرا که هیچ انگیزه‌ای جز خدمت به انقلاب و احیای ارزشهای الهی نداشت. 🌹کاوه در عین حال که تمام اوقات شبانه روزش را برای به کار می‌بست، از پرداختن به تکالیف دینی و انجام مستحبات نیز غافل نبود. 😍او از مروجین بود و با عشق خالصانه به اسلام و مکتب، آیات جهاد را تلاوت می‌کرد و در صحنة جنگ و مقاتله با دشمنان، آن را در عمل تفسیر می‌نمود. روحیه اطاعت‌پذیری و ولایت‌مداری، هوش سرشار، چابکی در عملیات‌ها، مسلح بودن به سلاح تقوا و اخلاق حسنه، شجاعت و بی‌باکی، ساده زیستی و صمیمیت با نیروها از جمله ویژگیهای شخصیتی آن شهید والامقام است. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔸 قسمت یازدهم فرمانده 🕊 🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌟 با این که در مقابله با ، سازش ناپذیر، جسور و با شهامت بود، اما با نیروهای تحت امر خود، برخوردی بسیار متواضعانه و توأم با صفا و داشت؛ تواضع او سبب شده بود که محبوبیت خاصی در بین نیروها کسب نماید. ❤️تا آنجا که بر قلب نیروهای بسیجی و سپاهی فرماندهی می‌کرد. 😍او مصداق بارز تلفیق «محبت» و «قاطعیت» در امر فرماندهی نظامی بود. روزی یکی از نزدیکان وی به منطقه آمده بود، یکی از برادران تقاضا کرد که کار مناسبی به او محول کند؛ شهید کاوه پاسخ داد : «همه بسیجی‌ها فامیل من هستند» @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔸 قسمت دوازدهم فرمانده 🕊 🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌟 کاوه همیشه راهگشای عملیات بود؛ هرجا که کار گره می‌خورد، حضور او کارگشا بود و هرکجا که از عزم و اراده رزمندگان کاسته می‌شد، اراده پولادین او به همگان، روحیه‌ای تازه می‌بخشید. 👌همیشه برای این که بتواند عملیات را بهتر هدایت کند، پیشاپیش حرکت می‌کرد. با این که بارها در صحنه‌های عملیاتی مجروح شده بود، ولی همیشه قبل از بهبودی، به منطقه بازمی‌گشت. حتی در برخی مواقع، نیروها او را با سر و بدن باندپیچی شده می‌دیدند که در میانشان حاضر می‌شد و آمادة پذیرش مأموریت و اجرای عملیات بود. 🍃🌸سرتیپ فرمانده لشگر ۲۳ نوهد، می‌گفت : «اگر در دنیا یک چریک پاکباخته و دلباخته به اسلام و حضرت امام «قدس سره» وجود داشته باشد، محمود کاوه است و هر رزمنده‌ای که بخواهد خوب پخته و آبدیده شود، باید به تیپ ویژه شهدا، پیش او برود.» @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔸 قسمت سیزدهم فرمانده 🕊 🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌟 👌در بعد جسمانی، هیچ گاه از ورزش غافل نمی‌شد. با تشویق نیروها و حضور در مسابقات ، آمادگی رزمی آنها را بالا می‌برد. ☺️همواره برای تشویق بچه‌ها می‌گفت : «موفقیت‌های من در کوههای کردستان، مدیون ورزش است» 🔰او چریکی زبده بود که در عمل و جنگ، چریک شده بود نه با آموزش دیدن درسهای . @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔸 قسمت سیزدهم فرمانده 🕊 🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌟 #استاد_محمود محمود دارای فضایل اخلاقی ویژه‌ای بود. وی انجام کار خالصانه و بی ریا را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود. عموماً کم سخن می‌گفت و بیشتر عمل می‌کرد. 👌همواره سعی می‌کرد وحدت ارتش و سپاه حفظ شود، نیروهای ارتش نیز این را خوب می‌دانستند. این خصال و روحیات فرماندهی محمود، تیپ ویژه شهدا را به آنجایی رساند که #مقام_معظم_رهبری درباره این یگان و شهید کاوه می‌فرمایند: " #تیپ_ویژه_شهدا که فرماندهی‌اش را ایشان برعهده داشتند، یکی از واحدهای کارآمد ما محسوب می‌شد؛ او در عملیات گوناگون شرکت داشت و کارآزموده‌ی میدان جنگ شده بود. از لحاظ نظم، اداره واحد، مدیریت قوی، دوستی و رفاقت با عناصر لشگر، از لحاظ معنوی، اخلاق، ادب، تربیت، توجه و ذکر، یک انسان جوان اما برجسته بود. این جوان (شهید کاوه) جزو عناصر کم نظیری بود که او را درصدد خودسازی یافتم، حقیقتاً اهل خودسازی بود، هم خودسازی معنوی و اخلاقی و تقوایی و هم خودسازی رزمی." @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔸 قسمت چهاردهم #شهید_محمود_کاوه فرمانده #دفاع_مقدس 🕊 🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌟 اسمش برای درآمد. اما نمی رفت. مادرش دوست داشت محمودش حاجی بشه. پرسید: خب مادر چرا نمی ری؟ گفت: اگر من برم و برگردم ببینم توی همین مدت حمله کرد، یک عده رو کشته، یه جاهایی را گرفته، که نبودن من باعث این ها شده، چی دارم جواب بدم؟ جواب این بچه ها رو کی می ده؟ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔸 قسمت پانزدهم فرمانده 🕊 🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌟 #استاد_محمود خاطره ای به نقل #مقام_معظم_رهبری خدا را سپاسگذاریم که توفیق دست داد تا شما عزیزان لشگر ویژه ی شهدا را در مقرتان زیارت کردم آرزویی بود و یاد نیکی از شماها در دل ما،‌ در زمان اوایل تشکیل این تیپ و لشگر. هرچه ما شنیده بودیم تعریف و تمجید و ستایش قهرمانی ها و شجاعتهای این لشگر بود. البته حقیقتا با همه دل عرض می کنم جای این شهید عزیزمان خالی است. 🍃🌷شهید محمود کاوه و همه ی شهدا، چه سرداران و چه بقیه ی برادرانی که به #شهادت رسیده اند؛ اما خوب بعضی ها را انسان از نزدیک می شناسد، فضایل آنها را می داند، ‌ارزشهایی را که گاهی در یک انسان، در یک جوان جمع شده از نزدیک لمس می کند و ای عزیزان محمود کاوه از این قبیل بود. در او ارزشهایی بود که برای یک جوان مسلمان ایده آل بود... 👌فراموش نمیکنم همین شهید محمود کاوه بچه ای بود، پدرش دستش را می گرفت، او را به مسجدی که من آن جا صحبت می کردم و #تفسیر می گفتم می آورد، جوانها پرواز کردند و ما ماندیم ( گریه رهبر و حضار)😭 بچه ها بزرگ شده اند. 💔😔قدر آنها را بدانیم.‌ کم سعادتی ماست،‌ ما که به اصطلاح پیشکسوت آنها بودیم ماندیم، همچنان در لجن و در عالم ماده. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔸 قسمت شانزدهم #شهید_محمود_کاوه فرمانده #دفاع_مقدس 🕊 🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌟 🍃🌹محمود در کلام یک لشکر را یک جوان بیست و چهار ـ پنج ساله اداره می کند، در حالی که در هیچ جای دنیا، افسری به این جوانی پیدا نمی شود که یک لشکر را اداره کند. چند صد نفر یا چند هزار تا انسان را این رهبری می کند، در کجا؟ ⚠️نه در مسافرت به سوی فلان زیارتگاه یا فلان ییلاق، ‌در میدان جنگ، زیر آتش، ‌در مقابله با تانک های دشمن با وجود آن همه مانع یک جوان بیست و چند ساله، چند هزار آدم را شما می بینید دارد هدایت می کند؛ با سازماندهی می برد جلو، ‌خط را می شکند، را تار و مار می کنند، هم می گیرند، منطقه هم اشغال می کنند و مستقر می شوند. 👌پس نظامیگری هم در معجزه گری انقلاب و سازندگی انقلاب وجود دارد، نه تنها معنویت؛ ‌اما بالاتر از نظامیگری این معنویت و تقوای جوانان است که آن را هم دارند.» ❤️«محمود زمان انقلاب شاگرد ما بود؛ اما حالا استاد ما شد.» @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔸 قسمت هفدهم فرمانده 🕊 🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌟 #استاد_محمود 💍در سال 1362 با خانم فاطمه عمادالاسلامی #ازدواج نمود که ثمره این ازدواج و زندگی 3 ساله یک فرزند به نام زهرا هست. 🌹همسر ایشان می‌گوید : در اولین برخورد و صحبتی که با هم قبل از ازدواج داشتیم، به من گفت : من مرد زندگی نیستم، آدمی نیستم که در ستاد بنشینم. من مرد جبهه ام، حتی اگر جنگ ایران و عراق تموم بشه باز در لبنان یا در جای دیگر به مبارزاتم #علیه_باطل ادامه خواهم داد. من فکر میکنم پاسداری که در ستاد بنشیند و در جبهه حضور پیدا نکند #پاسدار نیست. تنها از شما می‌خواهم که مرا درک کنی و زمانی که اسلحه ام به زمین افتاد، شما #زینب وار راهم را ادامه دهید. 📸دختر شهید و لباسی که به اندازه اش از لباس پدر کوچک کردن @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔸 قسمت هجدهم #شهید_محمود_کاوه فرمانده #دفاع_مقدس 🕊 🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌟 🔹گفتم : اصلا چرا باید این قدر خودمون رو زجر بدیم و پسته بشکنیم، پاشیم بریم بخوابیم. با وجود این که او هم مثل من تا نیمه شب کار می کرد و خسته بود، گفت : نه، اول اینا رو تموم می کنیم بعد می ریم می خوابیم؛ هرچی باشه ما هم باید اندازه خودمون به بابا کمک کنیم. 👌یادم هست محمود مدام یادآوری می کرد: ⛔️نکنه از این پسته ها بخوری! اگه صاحبش راضی نباشه، جواب دادنش توی اون دنیا خیلی سخته. اگر پسته ای از زیر چکش در می رفت و این طرف و آن طرف می افتاد، تا پیداش نمی کرد و نمی ریخت روی بقیه پسته ها، خاطرش جمع نمی شد. موقع حساب کتاب که می شد، صاحب پسته ها پول کمتری به ما می داد؛ محمود هم مثل من دل خوشی از او نداشت ولی هر بار، ازش رضایت می گرفت و می گفت : آقا راضی باشین اگه کم و زیادی شده. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔸 قسمت نوزدهم فرمانده 🕊 🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌟 فهمیدیم عده ای تو مجلس عروسیشان، علاوه بر انجام کارهای ناشایست، برای مردم هم ایجاد کرده اند. محمود سریع یک گروه از بچه های را فرستاد آنجا که چند نفری را که مست بودند، گرفتند و آوردند. ⏳مدتی گذشت تا آقای معصوم زاده برای هر کدامشان یک حکم صادر کرد. یکی از مجرمان، مردی بود که فروشگاه لوازم یدکی داشت و ما مشتری دائم اش بودیم؛ مدام می گفت: من بهتون خدمت می کنم، لوازم براتون می خرم، ببخشید. همه می دانستند محمود این جور وقت ها ملاحظه ها را نمی کند. برای همین گفت: بخوابانید، شلاقش را بزنید. 🤔به خاطر دارم یکی دیگر از آن ها رئیس بانک بود. می گفت: به همه ی شما ها وام می دهم، هر کاری از دستم بر بیاد، براتون انجام می دم، فقط این بار رو ندیده بگیرین. 🌷محمود گفت: کسی اینجا وام و پول شما نیست، حکمی را که برات صادر شده اجرا می کنیم، نه کمتر نه بیشتر. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔸 قسمت بیستم فرمانده 🕊 🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷