eitaa logo
شـہیداحـمدمـحـمـدمشـلـب🇵🇸
571 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
108 فایل
بسم‌رب‌الشہید💫 ‌ و‌قسم‌بہ‌خستگے‌چشمانت! ‌ ‌شروع‌خادمے:۱۴۰۰/۱۲/۲۴🌸 پایان‌خادمۍ: انشاءالله‌شہادٺ♥️ _‌کپے؟! ‌ +صلوات‌یادت‌نره‌مؤمن:)💕 •لفت=14صلوات💔 @khademH_118:خادممون* _زیر نظر نگاه مهدی فاطمه (س) است .🌹 شهید دعوتت کرده پس بمون😉🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+ خواهرم حتما پیام شهید‌برادرم احمد رو باز کن ، یه پیام داری‌از برادرم ❤️
دوست : تمرکز خود را روے جنگ‌نرم و خطراتش بر جامعہ گذاشتہ بود زیرا معتقد بود کہ دشمنان اسلام نمےتوانند در جنگ‌سخت اسلام را شکست دهند و بہ همین دلیل رو بہ جنگ‌ ویرانگر نرم آورده‌اند و بےحجابے و بےبندبارے را یکے از بزرگترین حربہ‌ها و ابزارهاے دشمن میدانست و معتقد بود بےاهمیتے بہ مسئلہ‌ٔ حجاب در عصر حاضر خیانت بہ اسلام و خون پاک شہیدان است! بہ موضوع حجاب اهمیت زیادے مےداد و اعتقاد داشت کہ حجاب مہم‌تر از خون شهدا است… همیشہ نگران بود حرمت حجاب از بین برود و زمانے کہ دخترے را مےدید حجاب نداشت یا حجاب آخرالزمان داشت مےگفت: 🌿 🦋
دوست : زمانے کہ انگشت مجروح شدہ بود و در راہ اتاق عمل بود دائم مےخندید و مےگفت: اصلا برام مهم نیست و فدا کردن یک انگشت کارِ بسیار سادہ‌ایہ…! بدون انگشت در زندگے هیچ اتفاقے نمےافتہ! این تفکر برگرفتہ از همان بخشندگے بود کہ براے اعضاے بدنش و حتے جانش هم دست و دلباز بود. نسبت بہ درد بسیار صبور بود و مےخندید. احساس نمکرد زخمی است و مستمر تکرار میکرد: "فداے حضرت زینب{سلام‌اللّٰہ‌عليها}"
{مادرشھید} : از شوخے هاے نامناسب خوشش نمےآمد و مشتاق بود کہ همہ اطرافیان از حضور او خوشحال باشند😅🌿✨ 🌙 !
برادر : خیلے اجتماعے و خوش برخورد بود😇 روابط عمومے بالایے داشت و نسبت بہ جوانان👥 و مجاهدین احساس وظیفہ داشت❤️‍🔥🖇
مادر : بہ گفتہ‌ٔ دوستانش، شب آخر ظرف غذاے همرزمانش را شست و نماز شب خواند. آنہا بعد از یک راهپیمایے طولانے در منطقہ صوامع در ادلب کہ بسیار حساس و استراتژے بود، مورد حملہ تکفیریان قرار گرفتند⚔ درگیرے بسیار شدید بود و در یک لحظہ از ناحیہ سر و پا بہ شدت مجروح شده و در اثر شدت جراحات بہ شہادت رسید💔🥀 او شہادت را با همہ‌ٔ شیرینے و حلاوتش چشید، با همہ‌ٔ لذتش درک کرد و آن را در آغوش کشید و از سوریہ بہ آسمان پل زد...🪐 🎋 منبع: کتاب ملاقات در ملکوت۱
بخشے از کتاب بخش دوم📖 : حضور در آن بارگاه و تماشاے آن گنبد و گلدستہ‌ها براے تجربہ‌اے ناب و جدید بود. نمےتوانست باور کند در حرمے قدم بر مےدارد کہ محل رفت و آمد ملائکہ است! یک تصمیم بزرگ در حرم {علیہ‌السلام} گرفت… |📚ملاقات در ملکوت۲/صفحہ۵۰| ✨ بہ یاد غریب طوس در جوار غریب طوس🤍
مادر : همیشـہ با همـہ خـوش‌رفتـار بـود و دوسـت داشـت همـہ را بخنـدانـد :)🌸✨ 🖇 ♥️
برادر از نزدیک شاهد بود کہ او براے راهے کہ انتخاب کرده بود زحمت مےکشید و عمرش را براے زمینہ‌سازے ظہور {عج‌اللّٰہ} صرف کرده بود. برعکس خیلےها کہ فقط در زبان سرباز امام خود هستند و اگر روزے فرا برسد کہ {عج‌اللّٰہ} نیاز بہ سربازے داشتہ باشد میدان را خالے میکنند. تا زمانے کہ در سوریہ بود با سلاحش و زمانے کہ سوریہ نبود هم با دعوت نوجوانان و جوانان بہ کشافةالمھدے سربازے امامش را مےکرد.. کشافة را بہترین مکان براے تربیت سربازان حضرت ولے عصر{عج‌اللّٰہ} مےدانست.
{مادرشھید} : از شوخے هاے نامناسب خوشش نمےآمد و مشتاق بود کہ همہ اطرافیان از حضور او خوشحال باشند😅🌿✨ 🌙
مادر : ذکـر هاے روز را مےخوانـد و بـراے خـودش اذکار مشخصے داشت و بہ مداومت در انجـام برنـامہ هاے عبادے خـود مصـر بـود📿✨
✨سلام بدرالدین مادر شهید احمد مشلب: یـک جـوان مؤدب، بـا‌اخـلاق و مخلـص بـود💁🏻‍♂ او خـــدا را در هـرکارے مدنظـر قـرار میـداد و همیـن☝️🏻 اخـلاصش رمـز شهـادت او بـود🕊✨ داداش احمد تولدت مبارک✨🌱 سهم شما: ۸ صلوات هدیه به شهید🌿